درباره بهرام افشاری و درخشش در سینمای کمدی
نجاتبخش گیشه
محمد حیدریپور
روزنامه نگار
زمستان سال 91 نمایش «ویران» در تالار مولوی روی صحنه بود. نمایشی پربازیگر که به سختی میشد بازیگران جوانش را شناخت و به یاد سپرد. در میان بازیگران این نمایش، سه نفر قابل توجه بودند. کمتر کسی از تماشاگران نمایش حدس میزد یک دهه بعد، این سه بازیگر، از مهمترین چهرههای سینمای ایران باشند. نوید محمدزاده، هوتن شکیبا و بهرام افشاری سه بازیگر جوانی بودند که بسیاری میگفتند از شهرستان به تهران آمده و کم کم دارند در تئاتر دیده میشوند. از میان این سه جوان، بهرام افشاری با آن قامت بلند به چشم میآمد. فیزیک خاص او میتوانست پاشنه آشیلش در بازیگری باشد. آن هم جنسی از بازیگری که او دنبال میکرد و از تئاتر شروع میشد. اما شکیبا، محمدزاده و افشاری در تئاتر، این فرصت را یافتند که نقشهایی خاص را تجربه کنند و به پشتوانه درخشش روی صحنه تماشاخانههای مختلف و محبوبیت بین تماشاگران مشتاق تئاتر، به سینما آمدند. هیچ یک از این سه بازیگر با معیارهای کلیشهای سینمای تجاری، خوشسیما و زیبا نیستند اما در چند سال اخیر حضور هر کدامشان به توفیق فیلمها انجامیده است. میشود «تیتی» و «ملاقات خصوصی» یا «شبی که ماه کامل شد» را بدون هوتن شکیبا تصور کرد؟ «ابد و یک روز» را بدون نوید محمدزاده و کمدیهای عامهپسند این سالها «سگبند» و «فسیل» را بدون بهرام افشاری؟ این بازیگر جوان که هنوز راهی طولانی برای ایفای نقشهای متنوع و جذاب و نمایش تبحر و مهارتش در ایفای نقش دارد، به اندازه دو دوست قدیمیاش شکیبا و محمدزاده دیده نشده است. بازی خوبش در نقش کارگری از طبقه پایین اجتماع در فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» به دلیل شکست فیلم در گیشه دیده نشد و حضورش در «لانتوری» یا «عصبانی نیستم» زیر سایه دیگر بازیگران فیلم قرار گرفت. بهرام افشاری با آن قامت بلند و صدای پخته با «پایتخت» و نقش بهتاش فریبا به محبوبیت رسید و به سینمای کمدی راه یافت. در میان بازیگران این سریال که به واسطه سالها پخش و دیده شدن «پایتخت» عضوی از خانوادههای ایرانی بودند، بهتاش که نماینده بخشی از نسل جوان بود، جای خود را باز کرد و به پای ثابت «پایتخت» تبدیل شد. اگر ساخت این سریال محبوب ادامه مییافت بهتاش، یکی از شخصیتهایی بود که فرصت شوخی با او و ایجاد موقعیتهای کمیک به واسطه فیزیک افشاری و تسلطش روی نقش بسیار فراهم بود.
سینمای کمدی این سالها، بهرام افشاری را کشف کرده است. این سینما از او و نمک ذاتی و طنازیاش استفاده میکند تا بفروشد. آن هم در زمانهای که بحران کرونا و کاهش مخاطبان، حیات سینمای ایران را به مخاطره انداخته و فروش کمدیها، این موجود رو به احتضار را به زندگی پیوند میدهد. بهرام افشاری با این سینما، ستاره شده، اما در صورت ادامه این روند، این کمدیها، او را با همه هوش و تواناییاش مصرف خواهند کرد و اجازه درخشش در نقشهایی جدی را از افشاری خواهند گرفت. بازیگر شش دانگی که بهار 97 در نمایش «دیابولیک: رومئو و ژولیت» به کارگردانی آتیلا پسیانی در نقش یک گنگستر از صدا و فیزیکش به بهترین شکل استفاده کرد و درخشید، همان بازیگری که در نمایش پرشخصیت «دون کاملیو» (کوروش نریمانی) پرانرژی و سرحال، بدون لکنت و تصنع، بیش از یک ساعت روی صحنه بود و با طنازی، از تماشاگر خنده میگرفت. جنس کمدی در تئاتر، کمتر به کمدیهای عامهپسند سینما نزدیک است. از فیزیک بهرام افشاری در «سگبند» برای خنده استفاده میشود و مهارتش در دیالوگگویی و طنازی، هزینه میشود. «فسیل» به او فرصت میدهد تا در فضایی دیگر عرض اندام کند، گریمی متفاوت و نقش خواننده برای او تازه است، اما فیلم چیزی به بازیگر نقش اصلیاش نمیافزاید، اما او را که کمتر فرصت بازی در نقش اول در سینما را بدست آورده، به ستارهای محبوب تبدیل میکند. بازیگری که در «صحنهزنی» (علیرضا صمدی) تلاش کرد در نقشی جدی، سیمایی متفاوت از خود ارائه بدهد. فروش خوب «سگبند» و «فسیل» موقعیت بهرام افشاری را در سینمای تجاری تثبیت کرد. او حالا محبوب جماعتی است که به سینما میروند و میتواند در کنار پژمان جمشیدی به فروش فیلمها در این آشفته بازار رکود، کمک کند. این بد نیست که پس از یک دهه تلاش و تمرین بازیگری، ستاره شوی و دستمزد بالا بگیری، بازیگران تئاتر شایستگی این موقعیت را دارند، اما اسیر کمدیهای عامهپسند شدن، مانع رشد و ماندگاری میشود و این را حتماً بهرام افشاری خوب میداند.