پژوهشگران موسیقی در گفتوگو با «ایران» از آیین سوگ میگویند
مرثیههایی برای «سوگ»
نداسیجانی
روزنامهنگار
موسیقی در ایران، تاریخی کهن و دیرینه دارد، بویژه موسیقیهایی که به آیینها و سنتها بازمیگردد. موسیقیهایی که از بطن، موسیقی اقوام ایران برخاسته و قدمت تاریخیشان گواه هزاران سال قبل است. فرهنگ و هنری اصیل و ماندگار از راویانی که دیگر دربین ما نیستند. آیینها و سنتهایی که طی این سالها منسوخ یا فراموش شدهاند و شاید امروزه تنها در برخی از شهرهای دور افتاده یا مناطق روستایی ایران زمین به گوش برسد مانند موسیقی سور یا سوگ که دراین گفتوگو به موسیقی سوگ پرداخته شده است.
کمتوجهی و فراموشی موسیقی آیینی
سید روحالله صفوی با نام هنری آکا صفوی از پژوهشگران شناخته شده موسیقی ایران است. البته تخصص و تجربهاش بیشتر درباره موسیقی جنوب ایران است؛ بویژه زادگاهش بوشهر. او سالهای بسیاری درزمینه آوازهای بومی بوشهر همچون شروهخوانی، بیتخوانی، چاووشی و… تحقیق و پژوهش کرده و با استادی تمام به خوانش این سبکها پرداختهاست که ماحصل آن را میتوان در چهار آلبوم صوتی و تصویری به نام «محله خمونی» و کتابهای «فایز دشتی» و «ورار» مشاهده کرد. این هنرمند همچنین سالهای بسیاری است که با گروه موسیقی لیان بهعنوان خواننده همکاری دارد.
آکا صفوی درگفتوگو با «ایران» درباره موسیقی سوگ درجنوب ایران بیان داشت:«بوشهرازجمله استانهای جنوبی ایران است که همچنان پایبند به ارزشها، فرهنگ و هنر اصیل بومی کشورمان بوده و است، بویژه در بخش موسیقی آوازی. شاخصترین آوازی که دراین منطقه اجرا میشود «شروهخوانی» است. شروهخوانی از گونههای باستانی موسیقی ایران است و خاستگاه آن بوشهر بوده و مهمترین ریتم یا سازی که در این استان اجرا میشود «دمام» است. درواقع شروهخوانی، آوازی محفلی است که بیشتر توسط آقایان خوانده میشود. البته ناگفته نماند دراین منطقه خانمها نیز درقالب لالایی یا درمراسم سوگ به صورت واگویه، آوازخوانی میکنند.»
اودرادامه درباره موسیقیهای منسوخ شده این منطقه گفت:«بسیاری از شیوههای آوازی درموسیقی بوشهربه علت کمتوجهی و عدم پرداختن به آن وهمچنین انتقال به نسلهای بعد، ازبین رفته است، چرا که بسیاری ازاساتید و راویهای شروهخوانی یا آوازخوانی فوت کردهاند و دیگر دربین ما نیستند و متأسفانه این هنر اصیل به نسلهای بعد منتقل نشد.»
به گفته این پژوهشگر«آیینهای کهنی همچون شروهخوانی، به مرور زمان دستخوش تغییرات بسیاری شد و از ماهیت اصلی خود بسیار فاصله گرفته است.»
خواننده گروه لیان درادامه درباره موسیقیهای سوگ اظهارکرد:«همانطورکه قبلتر اشاره کردم، موسیقی سوگ از جمله آیینهایی است که طی سالهای متمادی، آرام آرام از بین رفته است، مانند آوازخوانی یا شروهخوانی و درحال حاضرخوانندگان این شیوه آوازخوانیها، بسیار کمتعداد شدهاند و هماکنون به صورت انگشتشمار و توسط افراد خاصی این آوازهای سوگ اجرا میشود.»
او ابراز داشت:«هربخش و منطقه از جنوب ایران، از خوزستان تا هرمزگان و بوشهر و... آواز و آواهایشان ازموسیقی و آوازهای بوشهری وام گرفته شده است. مانند شروهخوانی که درشوشتر، هرمزگان و آبادان اجرا میشود و تحت تأثیرآوازهای بوشهری هستند.»
به گفته کارشناسان، شروه آوایی سوزناک است که قدمت آن به دوران ساسانیان بازمیگردد؛ موسیقی که مهمترین آهنگ و سوز و ساز جنوب ایران است و بیشترمواقع در مایه دشتی، شوشتری، ترک و نوا خوانده میشود.
این پژوهشگرموسیقی جنوب ایران در توضیح آیین شروهخوانی افزود:«شروهخوانی آوازی عاشقانه است و در ردیف موسیقی سوگ قرار نمیگیرد. آوازهای سوگ در مراسمهای مذهبی و غیرمذهبی اجرا میشوند، البته همه این آوازها تأثیر گرفته از آوازهای شروهخوانی و از این دست هستند. شاید جالب باشد بدانید که قدمت شروهخوانی به قبل از اسلام برمیگردد اما از دوره زندیه بسیاری از آوازهای سوگ در بوشهر متداول شده است. به طور مثال بیتخوانی، آوازی بسیار کهن است که مربوط به قبل از اسلام است و زمانی که شیعه رسمیت پیدا کرد، این آواز قدیمی درمراسمهایی چون حنابندان، ختنهسوران، عروسی و... با واریاسونهایی متفاوت خوانده و اجرا میشود. به اعتقاد راویان این آوازکهن، «بیتخوانی» که گونهای از موسیقی سوگ است با واریاسیونی متفاوت به صورت محزون درآمده و با همان حس و حال درمراسم ازدواج حضرت قاسم(ع) اجرا میشود. البته قبل از اجرای بیتخوانی، مقدمه آن که لالایی نام دارد و در بوشهر لایه لایه نامیده میشود، اجرا میگردد، درخصوص چاوشخوانی نیز که تقریباً درگویشها و آواهای مختلف موسیقی اقوام ایران خوانده و اجرا میشود و کاربرد آن قبل ازاسلام نسبت به بعد از اسلام متفاوت است. اما به طورکلی چاوشخوانی گونهای از موسیقی است که حامل یک خبر بوده و درحال حاضر برای استقبال و بدرقه زائران عتبات عالیات و خانه خدا خوانده میشود. لازم به یادآوری است، بسیاری از آواهای سوگ و شروهخوانیها و لالاییها با همت یک تعداد از پژوهشگران هوشمند تغییر پیدا کرده و حزینترشده است و به عنوان موسیقی سوگ از آن بهره میبرند اما ریشه آن همان شروه یا آوازهای شادمانه است که از قبل از اسلام وجود داشته است.»
او درباره اجرای این آواها و نواها در هر منطقه از استان بوشهر گفت:«در این استان، هر شهرستان به فراخور گویش و لهجه و همچنین حس و حالی که از موسیقی دریافت میکند، این آوازها را با اندکی تغییر میخواند. بهطورمثال بیتخوانی در منطقه دشتستان با دیگر مناطق اطراف آن متفاوت است.نکته دیگر نزدیکی مناطق نسبت به یکدیگر است. بهطورمثال همجواری جنوب بوشهر به هرمزگان و همچنین نزدیکی شمال بوشهر و مناطقی چون بندرگناوه، بلوکات و دیلمان و... به مناطق لُرزبان بسیار اثرگذاربوده و از موسیقی یکدیگر تأثیر پذیرفتهاند. البته در شروهخوانی هم این تفاوتها وجود دارد. ناگفته نماند طی این سالها مهاجرتهای بسیاری از اقوام لر، ترک، کرد و...همچنین کشورهایی چون هند به بوشهر صورت گرفته و تأثیرات آن در موسیقی بوشهر نمود بسیاری دارد. »
آکا صفوی، رمزماندگاری آوازهای جنوب را پرداختن و توجه به آن و آموزش این موسیقی عنوان کرد و در ادامه افزود:«افراد بسیاری به حوزه پژوهش علاقهمند هستند و در این زمینه کار کردهاند و همچنان این موضوع را دنبال میکنند و خوشبختانه درحال حاضر یک تعداد از نوازندهها یا خوانندهها که به کار پژوهشی میپردازند، الگوی مخاطبانشان هستند و مورد توجهاند و براین نظرند یک خواننده نباید صرفاً به کار خوانندگی بپردازد بلکه میبایست در این زمینه پژوهش و تفحص کند و با آوازها و گونههای بومی آوازی و سازی منطقه خود آشنا باشد و آن را بشناسد و اجرا کند. بیتردید این دیدگاه میتواند رمز ماندگاری موسیقی اقوام ایران و فرهنگ و هنر کهن ایران زمین باشد.»
صیانت از آواهای به جای مانده
محمود فرضینژاد از خوانندگان و پژوهشگران موسیقی شرق گیلان است و طی سالها فعالیت در این عرصه، پژوهشهایی در خصوص آیینهای کرپنوازی و ساز کرنا انجام داده است. او همچنین آلبومی به نام «زاری زاری» که مربوط به موسیقی سوگ بوده به همت حوزه هنری استان گیلان منتشر کرده است.
فرضینژاد در گفتوگو با «ایران» درباره آیین و موسیقی سوگ منطقه گیلان بیان داشت:«در ولایات اسلامی اولین عزاداری برای امام حسین(ع) در بزرگداشت حادثه عاشورا در زمان حکومت خاندان آلبویه انجام گرفت. آلبویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب، ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که از جد ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام گور ساسانی میرسد. تا پیش از آن عصر، شیعه قدرت سیاسی را در دست نداشت و با به قدرت رسیدن آلبویه، شیعیان توانستند عزاداری علنی داشته باشند و معزالدوله دیلمی که پایهگذار آلبویه عراق، خوزستان و کرمان بود دستور داد در روز عاشورا همه بازارها تعطیل شود و مردم در بیرون از منازل عزاداری کنند. از همین رو تاریخنگاران معتقدند اولین دستههای عزاداری که به طور رسمی در خیابانها با مرثیهخوانی و مقتلخوانی عزاداری کردند در این دوره اتفاق افتاد. این نوع عزاداری تا پایان حکومت آلبویه مرسوم بود و با برآمدن سلجوقیان بر تخت حکومت تقریباً ضعیف میشود.»
او درادامه افزود: «آواها و نغمههای سوگواره یا سوگینههای گیلان به دو بخش جلگهای و کوهستانی تقسیم میشود. درواقع منبع و مأمن پیدایش مراسمهای مذهبی ایران از همین مناطق کوهستانی دیلمان سرچشمه گرفته است و از آنجا که خاندان آلبویه منبع نشر تشیع در جهان اسلام بودهاند، آیین سوگوارههای گیلان را به همه جای ایران انتقال دادهاند و براین اساس در دوران احمد و علی بویه دیلمی، آیینهای مراسم مذهبی محرم از سوی این دو نفر بنا گذاشته شد و چون این دو برادر اهل دیلمان بودند، سوگوارههای عاشورایی از همین منطقه نشر پیدا کرد.»
این پژوهشگر با اشاره به آیینها و مراسم عاشورا در این منطقه افزود:«یکی از رسمهای مهم مذهبی که در گیلان همچنان پرشور برگزار میشود مربوط به دهه عاشورا بوده و از اول تا دهم محرم، آیینها و مراسمهای مختلفی شکل میگیرد. به عنوان مثال علم واچینی یکی از رسمهای بسیار کهن ایرانی است که در قالب یک آیین مذهبی قرار گرفته و نمود پیدا کرده است.
این مراسم سنتی و مذهبی بدین صورت است که مردم روستاهای این مناطق نیت میکنند، در 10 روز اول ماه محرم در تکایا یا مساجد روستای خود، مراسم عزاداری برگزار کنند که ابتدا با مراسم علمبندی آغاز میشود وعلامتها به نیت اجرای این سوگوارهها آذینبندی میشود. در همین ایام مراسم دیگری اجرا میشود با عنوان«زاری زاری». این آیین در سپیدهدمان روز عاشورا، در مناطق کوهستانی گیلان و همچنین بخشی از مناطق جلگهای برگزار میشود. بعد از ایام محرم هم مراسم دیگری برای عزاداری اجرا میشود که همراه با آواها و نغمهها بوده مانند کرپنوازی، کرنانوازی، زنجیرزنی یا زنجیر پایه که درظهر عاشورا برگزار میشود.»
او درتوضیح مفصل این مراسم گفت:«مردم روستا برای اجرای مراسم ظهر عاشورا، آیین زنجیر پایه را اجرا میکنند. بدین صورت که روی چوبهایی با ابعاد دو متر، فلزاتی متصل میشود و با کوبیدن این چوبها روی زمین آن فلزات تولید صدا میکنند و اجرای این مراسم با هیأتهایی 20 یا 30 و حتی بیشتر، صدای مهیبی تولید میشود با هدف رعب و ترس در دل دشمن. درواقع درظهر عاشورا سربازان دیلمی برای حمایت از سرور و سالار شهیدان این مراسم را اجرا میکردند تا در دل دشمن رعب و وحشت بیندازند و همچنان این مراسم درسوگوارهها و عزاداری دهه عاشورا اجرا میشود. آیین دیگر کرپنوازی است که در مناطق جلگه و کوهستان اجرا میشود؛ بدین صورت که دوتکه چوب کروی شکل با اجرای آوایی به هم کوبیده میشود و صدایی که از برخورد دو چوب تولید میشود در دل دشمت ترس، رعب و وحشت ایجاد میکند.
آیین دیگر، کرنانوازی نام دارد. کرنا ساز بادی بلندی است و تنها ساز باستانی ایران است که در گیلان به جا مانده و در حال حاضر هم مورد استفاده است. در ظهر عاشورا، هیأتهای 30 یا 50 نفره و حتی بیشتر، این ساز را به صورت گروهی مینوازند. در قدیم به جای ساز کرنا از شاخ گاو استفاده میکردند اما چون به لحاظ وزنی سنگین بود و تنظیم صدای آن هم مشکل، امروزه برای راحتی کار از کدو تنبل استفاده میکنند. اجرای این ساز به منظور فراخوان دادن انسانها برای انجام یک کار مقدس است مانند اجرای مراسم ظهر عاشورا یا خبر تحویل سال و...
البته خرده مراسمهای دیگری هم هستند که همراه با آواها و نغمهها بوده و مربوط به مناطق کوهستانی گیلان و بخشهای جلگهای گیلان است که در آیین سوگواره و دهه محرم اجرا میشوند. اما آخرین مراسمی که در دهه محرم اجرا میشود آیین علمواچینی است؛ مراسمی سنتی و مذهبی به یاد امام حسین(ع) و شهدای کربلا؛ بدین صورت که علمهایی که با پارچههای سبز، مشکی و قرمز به معنای شهادت و عزا و خون آذین بسته شده، از علامت جدا میکنند. درواقع علمواچینی به معنای در آوردن لباس شهدای کربلا و کفن کردن آن است. بعد از مراسم علمواچینی، مراسم قوم بنیاسد اجرا میشود؛ به این شکل که تعدادی از افراد به عنوان نماد قوم بنیاسد جنازههای شهدا را دفن میکنند و این مجموعهای از آواها و آیینهای عاشورایی گیلان است.»
فرضینژاد درباره تفاوت آیینهای بخش جلگهای و کوهستانی گیلان گفت:«مراسم «زاری زاری» در مناطق کوهستانی گیلان مفصلتر از مناطق جلگهای و بالعکس کرنانوازی تنها در مناطق جلگهای اجرا میشود.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا این آیینها همچنان مرسوم است یا از بین رفته بیان داشت:«در مناطق مختلف گیلان بویژه کوهستانها و در روستاهای این مناطق، این آواها و نواها همچنان اجرا میشود اما متأسفانه اکثریت آیینهای کهن این مناطق منسوخ شده یا کمترمورد استفاده است و به جای این آواهای فولک و کهن، آواهایی بهروز شده آمده است؛ آواهایی بیمحتوا که آسیب بسیار جدی بر موسیقیهای اصیل زده و این در حالی است که آواها و نغمههایی که در ارتباط با سوگوارهها بوده و در مناطق مختلف ایران وجود دارد، میبایست به شکل موزهای از آن نگاهداری و صیانت شود. این پژوهشگر در توضیح مناطقی که همچنان پایبند این آیینها و مراسمها هستند، اظهار کرد:«کرنانوازی خوشبختانه همچنان در جلگه و مناطق کوهستانی اجرا میشود در واقع در روستاهای لاهیجان و آستانه اشرفیه مانند پوشال ده، رودبنه و شیشکل.
عَلم واچینی نیز در منطقه دیلمان بسیار مرسوم است و پرشور اجرا میشود اما نوحههایی که میخوانند متأسفانه به روزتر شده بوده. البته پیشکسوتان این مناطق همچنان پایبند به این مراسم هستند و جوانها به احترام آنها مراسم علم واچینی را با حضور پیرمردهای روستا اجرا میکنند و در ادامه مراسمهای خودشان اجرا میشود. کرپ نوازی هم در لاهیجان و سیاهکل برگزار میشود البته متأسفانه نوع ساختار این آواها و نغمهها تغییر کرده و تقریباً محتوای آنها تحریف شده و در حال منسوخ شدن است.»
سوگ بخشی از رسوم و آدابی که در طول زندگی بسیار با آن برخورد داریم
غفور محمدزاده ازخوانندگان و پژوهشگران نامآشنای موسیقی خراسان است. نوازنده دوتار که به سبب علاقهمندیاش به این هنر اصیل سالها در این زمینه پژوهشهای بسیاری انجام داده است. از جمله فرهنگنامه موسیقی تربت جام که در معرفی هر چه بیشتر فرهنگ شفاهی و موسیقایی این منطقه بوده است. همچنین دوبیتیهای سرزمین جام و... این هنرمند سال 97 آلبوم «هفت شهر عشق» را که شامل هفت قطعه است با تقدیم به هفت استاد از نسل طلایی موسیقی شرق خراسان، استادان حاج نور محمد درپور، غلامعلی پورعطایی، کریم کریمی، غلامحسین سمندری، محمدابراهیم شریفزاده، عبدالله سرور احمدی و ذوالفقار عسگریان با همکاری حوزه هنری خراستانجنوبی منتشرکرد.
این پژوهشگر در گفتوگو با «ایران» درباره آیینهای سوگ مناطق مختلف خراسان بیان داشت:«آیین سوگ بخشی از رسوم و آدابی است که در طول زندگی بسیار با آن برخورد داریم و مورد استفاده است مانند آیین سور که بخش اجتنابناپذیر موسیقی اقوام ایران است، بر این اساس در بخش موسیقی آیینی با آیینهای مختلفی سروکار داریم که همچنان مرسوم است. مانند آیین ولادت، سور، سوگ و... که هر کدام از این آیینها به لحاظ موسیقایی تعریف خاصی دارند. اما درخصوص آیین سوگ در منطقه خراسان باید بگویم این آیین بخشی از موسیقی اقوام ایران است که از گذشته به نسلهای بعد منتقل شده و شامل مرثیههایی است که در خصوص شخصیتهای بزرگ اسلام سروده شده و نسل به نسل انتقال پیدا کرده است. به طور مثال در منطقه شرق خراسان مانند کاشمر مرثیه «ممدحسین» اجرا میشود که روایتهای مختلفی درخصوص این مرثیه است و البته در مناطق دیگر خراسان هم خوانده میشود اما آنچه از لحن و لهجه این مرثیه شنیده میشود مربوط به آن منطقه خراسان است. روایت این مرثیه بدین صورت است که جوانی به نام محمدحسین بر اثر اتفاقی که هم روایت عاشقانه بر آن صدق میکند و هم روایت ملی-میهنی به شهادت میرسد. یعنی برای دفاع از میهن به شهادت رسیده و مادر محمد حسین برای فرزندش اشعاری میخواند که در مورد ویژگیهای اخلاقی او و چگونه به شهادت رسیدن او است. براین اساس مقام ممدحسین یکی از مقامهای معروف خراسان است. یا به عنوان مثال در منطقه سبزوار مقام گلممد اجرا میشود. گلممد سال 1323 اوایل حکومت محمدرضا شاه با نیروهای حکومتی دوران پهلوی درگیر میشود و یکی از منتقدین حکومت بوده که دائماً با آنها در حال جنگ است و سرانجام ناجوانمردانه به شهادت میرسد و جنازهاش را در کوههای سنگرد سبزوار میاندازند و بعد از این اتفاق مادرش برای او مرثیههایی میسراید و میخواند. البته تحلیل من این است که این مرثیهها یا از سوی مادر گلمحمد سروده شده یا اینکه شهرت و محبوبیت گلمحمد در بین مردم آن منطقه و حامی ضعفا بودن او سبب شده مادران آن سرزمین برای فرزندانشان لالایی بخوانند و داستان شهادت گلمحمد را روایت کنند و به عنوان مرثیه یا مقام گلمحمد رواج پیدا کرده است و رمان معروف «کلیدر» براساس داستان زندگی گلمحمد است.
به گفته غفورمحمدزاده مقام «اللهمزار» از مقامهای معروف سوگ موسیقی خراسان است. او در توضیح این مقام گفت:«زمانی که دشمن به منطقه درگز حمله میکند کردهای غیور کرمانج که حدود 40 نفر بودهاند برای دفاع از منطقه خودشان با آنها درگیر و هر40 نفر کشته میشوند و مردم آن مناطق بر سر جنازههای این افراد مرثیهخوانی میکنند. مرحوم استاد حاج قربان سلیمانی مقام «اللهمزار» را یکی از موسیقیهای ماندگارخراسان میداند و چندین بار این اثر را اجرا کرده است.
اما درمنطقه خراسانجنوبی بویژه در شهر بیرجند شیوه دیگر آوازخوانی برای موسیقی سوگ اجرا میشود که با نام «نوا آوردن» است، یعنی مردم آن منطقه یا روستا برای تسلای خانواده معزا مرثیههایی در قالب رباعی یا دوبیتی میخوانند که در منطقه به آن فراق میگویند و این سبک هم «نوا آوردن» نام دارد. مرثیههایی که همراه با موسیقی بوده و خوشبختانه همچنان حفظ شده و اجرا میشود.
مقام دیگر «رشید خان» است که درخراسانشمالی اجرا میشود با این مطلع «امروز دو روزه للو فردا سه روزه لو رشید نیومد للو دلم میسوزه لو های های رشید خان سردار کل قوچان...» مرثیههای که متأسفانه به مرور زمان ماهیت آن تغییر پیدا کرده و موسیقی سوگ تبدیل به موسیقی سور شده است و در حال حاضر در بسیاری ازمناطق خراسان با این ملودیهایی که به صورت ریتمیک درآمده رقصهای محلی شکل میگیرد؛ آسیبهایی که متأسفانه دراین سالها به موسیقی وارد شده است.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا این آواها همراه با ساز بوده یا خیر بیان کرد:«در حال حاضر این آواها و نغمهها با ساز اجرا میشود اما در گذشته به صورت آوا اجرا میشده است. به طورمثال مقام «گلمحمد» واگویههایی مادرانه است که مادر گلمحمد برای خود زمزمه میکرد اما بعدها در هر منطقه با ساز همراه شده و به صورت روایتسازی و آوازی خوانده میشود. خوشبختانه برخی از این آیینها و موسیقیهای سوگ همچنان حفظ شده و اجرا میشود بویژه اینکه این مرثیهها توسط زنان خوانده میشد و اغلب بدون همراهی ساز بوده است.»
محمدزاده با بیان اینکه موسیقیهای سوگ متفاوت با موسیقی و نوحههایی است که در ایام محرم و صفر استفاده میشود در ادامه گفت:« درشرق خراسان مراسم نوحه و تعزیه اجرا نمیشود اما در منطقه خراسان جنوبی یکسری مراسم اجرا میشود که خاص این مناطق بوده مانند نخلگردانی یا مشعلگردانی، همچنین سینهزنی و آنچه به عنوان موسیقی تعزیه استفاده میشود مداحیها و نوحههایی است که در تمام کشورمرسوم است و با سازهای تعزیه اجرا میشود.»
نیم نگاه
محمود فرضی نژاد: آواها و نغمههای سوگواره یا سوگینههای گیلان به دو بخش جلگهای و کوهستانی تقسیم میشود. درواقع منبع و مأمن پیدایش مراسمهای مذهبی ایران از همین مناطق کوهستانی دیلمان سرچشمه گرفته است و از آنجا که خاندان آلبویه منبع نشر تشیع در جهان اسلام بودهاند، آیین سوگوارههای گیلان را به همه جای ایران انتقال دادهاند
نیم نگاه
غفور محمد زاده: آیین سوگ بخشی از رسوم و آدابی است که در طول زندگی بسیار با آن برخورد داریم و مورد استفاده است مانند آیین سور که بخش اجتنابناپذیر موسیقی اقوام ایران است، بر این اساس در بخش موسیقی آیینی با آیینهای مختلفی سروکار داریم که همچنان مرسوم است. مانند آیین ولادت، سور، سوگ و... که هر کدام از این آیینها به لحاظ موسیقایی تعریف خاصی دارند
نیم نگاه
آکا صفوی: بوشهرازجمله استانهای جنوبی ایران است که همچنان پایبند به ارزشها، فرهنگ و هنر اصیل بومی کشورمان بوده و است. بسیاری از شیوههای آوازی درموسیقی بوشهربه علت کمتوجهی و عدم پرداختن به آن وهمچنین انتقال به نسلهای بعد، ازبین رفته است، چرا که بسیاری ازاساتید و راویهای شروهخوانی یا آوازخوانی فوت کردهاند و دیگر دربین ما نیستند و متأسفانه این هنر اصیل به نسلهای بعد منتقل نشد