گزارش «ایران» درباره فراز و نشیب‌های آخرین ساخته سعید روستایی

«برادران لیلا» از کن برگشتند اما بدون استقبال

فاطمه ترکاشوند
روزنامه‌نگار

از دوره سی‌وچهارم و سی‌وهفتم جشنواره فیلم فجر که کارگردان مستعد فیلم‌های «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» به جامعه سینماگران و مخاطبان حرفه‌ای و عام سینمای ایران معرفی کردند، چند سالی می‌گذرد. کارگردانی که هرچند از همان ابتدا هم روشن بود تلخی و انتقادهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی از مؤلفه‌های جدانشدنی سینمای اوست اما جوایز پرتعداد فجر نشان می‌داد که مجموعه جامعه اعم از مردم، سینماگران دخیل در برگزاری مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور و دولت معتقد بودند که تلخی‌ها باید فرصت طرح داشته باشند و شاید سعید روستایی می‌توانست آینده‌ای درخشان را در خلق ادبیاتی نو برای طرح نقدها و تلخی‌ها در عین تکلم و تخاطب با مخاطب ایرانی هموطن خود در پیش داشته باشد.
اما «برادران لیلا» به جشنواره فیلم کن امسال رفتند و با یکی از جوایز بخش غیراصلی از جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم به همراه مقادیر زیادی سروصدا به خانه بازگشتند. خانه‌ای که علی‌رغم تصورشان دیگر حاضر نبود به قیمت این جایزه کوچک از این میزان افراط در نمایش سیاهی و تلخی با این صراحت لهجه ناخوشایند و غیردراماتیک، استقبال کند.
مثل همیشه، بازیگران موفق صحنه انحراف در تصمیم‌گیری‌های سینماگران ایرانی طبق معمول فستیوال‌های خارجی بودند که وارد بازی شدند. فستیوال‌های پرزرق و برقی که قدرتش را دارند تا حواس سینماگران را از ملت و مسأله و نگاه به داخل به فرصت‌طلبی‌ها و سودجویی‌های سیاسی ناظر به بیرون از مرزها پرت کنند.«برادران لیلا» در مجموع نتوانست هیچ بازخورد مثبتی را در داخل کشور به خود جلب کند و این مسأله شاید قابل تأمل‌ترین وجه این شکل از فیلمسازی باشد. هرچند درباره جشنواره‌زدگی برخی فیلم‌های ایرانی بسیار نوشته و هشدار داده شده باشد اما بی‌تردید هیچ استعدادی به اندازه سعید روستایی تاکنون قربانی این رویکرد نبوده است.
آخرین ساخته این کارگردان به اذعان قریب به اتفاق منتقدان داخلی اساساً نه یک فیلم بلکه یک چیدمان مکانیکی و فاقد روح از آب درآمده است. «برادران لیلا» از فرط تلاش برای نمادسازی‌های سیاسی، نه تنها در محتوا مرتکب داستان‌پردازی‌های دروغین عجیبی مثل الگوی «انتخاب بزرگ خاندان» شده بلکه این تلاش مذبوحانه عملاً به ساختار روایت، فیلمنامه و درام هم آسیب زده است.آخرین ساخته سعید روستایی، قماری بود که برنده نداشت. مخاطب ایرانی، فرصت را برای تماشای یک فیلم و شنیدن یک قصه از دست داد و سینمای ایران، فرصت تماشای یک اثر چشم‌نواز از یک استعداد را؛ اما انتشار فیلم در فضای مجازی که ظاهراً به صورت خودخواسته از سوی تیم تولید آن رخ داده بیش از هر چیز این فرصت را مهیا کرد تا مؤلفان فیلم خود را بی‌واسطه در معرض قضاوت قرار دهند. حالا شاید صف‌آرایی ذائقه مخاطب ایرانی در مقابل ذائقه استعدادکش فستیوال‌های خارجی، بهتر بتواند تولیدکنندگان آثار سینمایی را برای ساخت فیلم‌های بعدی‌شان راهبری کند.

 

مسعود فراستی

دوستان کن‌رفته، کن‌زده، نه فقط در کن، که در ونیز و برلین و اسکار و ... دهه‌هاست که دیگر خبری و اثری از هنر نیست. هرچه هست مفهوم‌زدگی است و سیاست‌زدگی بورژوایی. در مورد فیلم‌های غیراروپایی و امریکایی، پرچم اگزوتیسم همچنان در اهتزاز است و فیلم‌های مضمحل غیرانسانی بی‌هنر با ظاهر عوام‌فریب، به دفاع جدی از سرمایه‌داری مشغولند(پارازیت را به‌یاد بیاورید) و طبعاً جایزه می‌گیرند، دوستان از خود بی‌خود نشوید و مرعوب زرق و برق و فرش قرمز. آنها هرگز فیلم ایرانی را بهتر از مردم‌تان نمی‌فهمند. و شما نیز یک شبه، «جهانی» نمی‌شوید. {...} جایزه امروز به «برادران لیلا»، بخاطر «تصویر دقیق از جامعه پدرسالار» نیز در امتداد همان نگرش پاترنالیستی است. به آن افتخار نکنید و جاهلانه به مردم داغدارِ همیشه سربلندِ آبادان تقدیمش نکنید. تحملِ حقارتِ بارِ گداییِ جایزه فرنگی را نپذیرید. فیلم‌تان را برای مخاطب اینجا، نه آنجا با همه جوایزش، بسازید. هیچ فیلمساز جدی برای جایزه فیلم نمی‌سازد.

 

سعید قطبی‌زاده

فیلم روستایی در مسیر فیلمسازی‌اش گامی رو به پیش نیست. نه فقط این، که اگر چنین نگرشی در کار او بدل به روال شود ممکن است آینده حرفه‌ای مستعدترین کارگردان یک دهه اخیر سینمای ایران به خطر بیفتد. فیلم دچار معضل «زیاده‌روی» است. زیاده‌روی و افراط در تقریباً همه چیز. از زمان طولانی‌اش گرفته تا تعدد شخصیت‌ها که هیچ‌یک به شکل شایسته‌ای پرداخته نشده‌اند. نمایش محرومیت و فقر در موقعیت‌های حیاتی فیلم بیشتر جلوه‌ای رقت‌انگیز دارد تا اثرگذار و اعضای خانواده هیچ‌یک ویژگی فردی برجسته‌ای ندارند که همدلی‌برانگیز باشد. {...} برخلاف دو فیلم قبلی روستایی، نه بازی چشمگیری از بازیگران می‌بینیم و نه صحنه‌ای هولناک (آغاز «متری شش‌ونیم») یا عاطفی (دلبستگی برادر معتاد و خواهر در «ابد و یک روز»). فیلم زیر بار شعارهای سیاسی و انبوه ماجراها و آدم‌ها فرصت نفس کشیدن نمی‌یابد.

 

پرویز جاهد

من دو فیلم قبلی روستایی را با چشم‌پوشی از برخی ضعف‌های فیلمنامه‌ای به ویژه در پایان‌بندی آنها دوست دارم اما برادران لیلا جذبم نکرد و به نظرم فیلمی شعاری، غیرواقعی و پریشان از نظر ساختاری آمد. هرچند از نظر اجرایی فیلم جاه‌طلبانه‌ای است{...} فیلم روی تم‌های مهمی چون پدرسالاری و جایگاه مقتدر پدر در خانواده سنتی، قربانی بودن زنان در این نوع خانواده‌ها، فساد اقتصادی، بیکاری، فقر، شکاف طبقاتی و سرکوب اعتراضات کارگری بنا شده که واقعیت‌های جامعه امروز ایران است اما متأسفانه آشفتگی در ساختار روایی و سبکی فیلم باعث شده که به رغم طولانی بودن، هیچ‌کدام از این تم‌ها به درستی پرداخت نشوند. فیلم پر از نمادهای سیاسی و اجتماعی و صحنه‌های طولانی، بحث‌ها و‌ مکالمات خانوادگی روزمره و وراجی‌های بیهوده است.

 

آنتونیا شرکاء

شخصیت‌های آشنای سعید روستایی با سه‌گانۀ سیاه اجتماعی‌اش در «برادران لیلا» کامل می‌شوند؛ فیلمی که بهتر از دو ساخته قبلی‌اش خصوصاً فیلم اول نیست اما قطعاً عریان‌تر از آنهاست؛ از این نظر که با عبور از کلیشه‌های مردم‌پسند، خود را بیشتر در معرض قضاوت قرار می‌دهد {...} اما کدام کلیشه‌ها؟ کدام قضاوت؟ کلیشه‌هایی که دختر خوب و مطیع و فداکار (ابد و یک روز) را تجویز و پسر بد ولی قربانی شرایط و در نهایت عاشق خانواده (متری شش و نیم) را توجیه و حتی تشویق می‌کنند. {...} به فرض اینکه پدری نالایق، اندوخته یک عمر خود را می‌خواهد برای تحقق یگانه توهم همه زندگی‌اش به باد دهد، چرا چهار مرد جوان و سالم که اینک بر آنهاست که از پدر پیر و فرتوت‌شان حمایت کنند، باید برای تامین آینده خویش چشم به چهل سکه پدر داشته باشند؟

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و پنجاه و سه
 - شماره هشت هزار و صد و پنجاه و سه - ۱۴ فروردین ۱۴۰۲