چرا ایالات‌متحده به دنبال گسترش ارتباط با کشورهای آسیای مرکزی است؟

تقلای امریکا برای فرار از انزوا


سفر اخیر بلینکن به آسیای مرکزی و دیدار با وزرای خارجه این کشورها، با توجه به شرایط کنونی جنگ اوکراین، گمانه‌زنی‌های زیادی را در محافل سیاسی برانگیخته است. از دید برخی کارشناسان، این سفر برای ممانعت از کمک و مسیرهای دور زدن تحریمی و اعمال فشار بر روسیه بوده است، اما راهبرد امریکا در آسیای مرکزی به این موارد محدود نمی‌شود و از سوی امریکا افق دوردستی از سال‌های گذشته بر این منطقه سایه انداخته است.
مناسبات امریکا در آسیای مرکزی به گونه‌ای چندوجهی سیاست‌گذاری شده است؛ این منطقه از نظر ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک دارای اهمیت وافری برای قدرت‌های بزرگ از زمان جنگ سرد بوده و میدان نبرد و درگیری بین امریکا و سایر رقبا شده است.
وجود سه قدرت رقیب امریکا یعنی جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین در مجاورت منطقه آسیای مرکزی و جنگ در اوکراین، نحوه تعامل یا تقابل این سه قدرت منطقه‌ای و جهانی با اهداف، سیاست‌ها و رویکردهای مختلف ایالات‌متحده امریکا، بخش مهمی از روند بازی امریکا را شکل داده است.
 
القای ارزش‎های غربی از طریق دیپلماسی نرم
ایالات‌متحده از دهه ۱۹۹۰ روابطش را با قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان توسعه بخشیده و از امنیت، توسعه و اجرای پروژه‌های اقتصادی متعدد در هر یک از این کشورها پشتیبانی به عمل آورده است. امریکا در تلاش است موضوع القای ارزش‎های غربی را از طریق دیپلماسی نرم و مبناسازی از اصول دموکراسی غربی، در بلندمدت در کار با دولت‌های منطقه تحمیل کند؛ موضوعی که دولت‏‌های آسیای مرکزی به ‏خوبی از آن آگاه هستند و با نگاه عمل‎گرایانه سعی در بهره‏‌برداری از این سیاست واشنگتن برای ایجاد توازن در مقابل قدرت‎های چین و روسیه دارند؛ اما جنگ اوکراین و دورنمای غیر قابل تصور برای آن، به‌رغم حمایت‌های مادی و معنوی بلوک غرب، امریکا را به تکاپو برای بازی جدید در منطقه آسیای مرکزی برانگیخته است.
درگیری روسیه در اوکراین موجب شد امریکا که سال‌ها است استراتژی خود را در این منطقه بر محور رقابت با چین، روسیه و مهار بازیگران منطقه‌ای همچون ایران گذاشته است، با توطئه‌ای جدید به همکاری‌های همه‌جانبه با کشورهای آسیای میانه روی آورد.واشنگتن می‌کوشد با تنش و بحران‌آفرینی، دولت‌های آسیای مرکزی را از کنترل مسکو خارج کرده و در صورت امکان آنها را به عضویت پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) درآورد. تلاش امریکا برای گسترش ناتو به منطقه، موضوع نگرانی روسیه و کشورهای منطقه است.
علاوه بر آن، وجود تنش جدید با بسترهای موجود در این منطقه، میدان درگیری دیگری را برای روسیه باز خواهد کرد که موجب تمرکز‌زدایی روسیه از جنگ در اوکراین خواهد شد و سرنوشت جنگ را متأثر می‌کند.
از آنجایی که از زمان جنگ اوکراین نگرانی این کشورها از تحرکات روسیه بیشتر شده است، امریکا نیز به طور مشابهی می‌کوشد به این مسأله دامن زده و این کشورها را از روسیه به‌عنوان «قدرت مخرب» بترساند. این مقدمه‌چینی‌ها، طرح نفوذ در آسیای مرکزی در قالب شعار تلاش برای حفظ استقلال و حمایت از دولت‌ها را در برابر تهدیدات فرضی روسیه اجرایی می‌کند. از این‌رو امریکا جا پای خود را در حیاط خلوت روسیه محکم‌تر کرده و دولت‌ها را با خود همراه می‌کند که در دراز‌مدت ظرفیت خوبی برای نقش‌آفرینی و ایجاد بحران‌های جدید خواهد بود.
از همین‌رو بلینکن، وزیر خارجه ایالات‌متحده با اشاره به تهاجم روسیه به خاک اوکراین در حالی که قزاقستان حدود ۷۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک با روسیه دارد، به وزیر خارجه قزاقستان گفت: «در این برهه زمانی خاص، این کلمات از همیشه پرمعناتر هستند.»
مشاهدات گویای این است که یکی از اهداف سفر بلینکن به این منطقه، ایجاد پایگاه نظامی امریکا در قزاقستان خواهد بود که از خواسته‌های مهم این کشور پس از خروج از افغانستان است. برخی تحلیلگران عقیده دارند پنتاگون قصد دارد از هاب فرودگاه در آلماتی قزاقستان به‌عنوان پایگاه هوایی برای شناسایی هواپیماهای نظامی استفاده کند. بنابراین اگر مقامات قزاقستان با ایجاد یک هاب حمل‌ونقل در فرودگاه آلماتی موافقت کنند، در واقع به ایجاد یک پایگاه هوایی ایالات‌متحده-ناتو چراغ‌سبز نشان داده‌اند که این موضوع می‌تواند اهداف بلندمدت امریکا را برای استقرار نیروها و گسترش ناتو نشان دهد.

وابسته‌سازی اقتصادی کشورهای ضعیف
یکی دیگر از راهبردهای امریکا برای نفوذ در آسیای مرکزی، توسعه اقتصادی و ارائه کمک‌های مالی به کشورهای ضعیف و بسته‌های سرمایه‌گذاری به کشورهای قدرتمندتر منطقه است. از این‌رو همواره امریکا در خلال نشست کمیته کاری مسائل اقتصادی در قالب C5 + 1 (کشورهای آسیای مرکزی و امریکا) اعلام کرده برای ارتقای تجارت، سرمایه‌گذاری و توسعه روابط اقتصادی بین کشورهای منطقه از کشورهای آسیای مرکزی حمایت فنی می‌کند. با این حال با افزایش نفوذ اقتصادی چین در منطقه، برنامه‌‌های پیچیده‌تر ژئوپلیتیکی در دستور کار واشنگتن قرار گرفته است.
حضور قدرتمند چین در پروژه‌های اقتصادی در آسیای مرکزی، بویژه سرمایه‌گذاری در بخش تولید و انتقال منابع هیدروکربنی و استفاده از مزیت پیوستگی جغرافیایی و همکاری در قالب سازمان همکاری شانگهای بیش‏‌ازپیش امریکا را تحت فشار قرار داده است. امریکا با وجود سرمایه‎گذاری فراوان، به لحاظ اقتصادی بویژه در بخش نفتی قزاقستان نمی‎تواند به‎ آسانی با چین در منطقه رقابت کند.
آنتونی بلینکن به دولت‌های آسیای مرکزی وعده کمک‌های مالی جدید برای کاهش اتکای کشورهای آسیای مرکزی به روسیه را داده است. به گفته وی، شرکت‌هایی که بتوانند کار خود را در روسیه کاهش دهند فرصت‌های جدیدی دریافت خواهند کرد.
 
همکاری سه کشور ایران، چین و روسیه علیه استراتژی‌های نفوذ امریکا
از آنجایی که به عقیده کارشناسان و مقامات غربی، قرابت و همکاری‌های مشترک بین سه کشور چین، ایران و روسیه در برابر سیاست‌های امریکا خلل ایجاد می‌کند و می‌تواند راهبرد امریکا را در منطقه با شکست مواجه کند، نفوذ امریکا در این منطقه و تبدیل به کانونی برای ایجاد مناقشه بین آنها، پتانسیل درگیر کردن آنها را فراهم می‌کند. این در حالی است که گسترش همکاری‌های سه کشور امری طبیعی و در جهت استفاده از ظرفیت‌های یکدیگر برای پیشبرد منافع متقابل ارزیابی می‌شود. انجام تمرینات نظامی مشترک و همکاری در قالب سازمان همکاری شانگهای، از دیگر شاخص‌های همکاری نظامی-امنیتی ایران، چین و روسیه است. به عقیده برخی تحلیلگران غربی، دو کشور چین و روسیه با وجود برخی نگرانی‌ها و اختلاف دیدگاه‌ها، در مواردی مانند عملکرد اقتصادی چین در شرق دور روسیه، رقابت در آسیای مرکزی، کپی‌برداری صنایع نظامی چین از تسلیحات روسی، نامتقارن بودن تجارت بین دو کشور و طرح‌هایی چون «یک کمربند - یک جاده» مواضع یکسانی در مسائل مهم سیاسی و امنیتی بین‌المللی دارند؛ اما در اصل، منافع مسکو و پکن در آسیای مرکزی به تعادل خاصی رسیده‌ است و با توجه به بحران‌های موجود، کشورهای مذکور دفاع از منافع خود را در منطقه در برابر رفتار یکجانبه‌گرایانه و مداخله‌جویانه ایالات‌متحده در اولویت قرار داده‌اند.
 
موقعیت ایران در آسیای مرکزی
تحولات آسیای مرکزی بر امنیت کشور ما نیز تأثیرگذار خواهد بود و هرگونه بی‌­ثباتی و ناآرامی در این منطقه استراتژیک بر امنیت کشور ما نیز اثر مستقیم دارد. به علاوه در حوزه فرهنگی و تمدنی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بین ملت‌ها پیوندی عمیق برقرار است. در کنار اهمیتی که آسیای مرکزی برای منافع همه‌جانبه ما دارد، باید در نظر داشت که حضور امریکا در آسیای مرکزی اهدافی چند منظوره از جمله مهار ایران را دنبال می‌کند.
ایران همواره در پی تقویت روابط و مناسبات با کشورهای آسیای مرکزی بوده است. عضویت ایران در مجامع منطقه‌ای چون حوزه اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اکو و سازمان همکاری شانگهای، فرصت‌های بزرگی را در اختیار این کشور قرار داده تا با کشورهای آسیای مرکزی تعامل نزدیک و سازنده‌ای داشته باشد و نتیجه آن بهبود و تقویت روابط در این برهه خواهد بود؛ همچنین ایجاد مسیر ترانزیت کالا داخل خاک ایران به‌عنوان کوتاهترین و کم‌هزینه‌ترین مسیر از دریای عمان، پیش‌روی دولت‌های آسیای مرکزی (مانند کشور پرجمعیت ازبکستان) خواهد بود و این امر مزایای اقتصادی را متوجه دوطرف خواهد کرد. کشورهای آسیای مرکزی قصد دارند ترانزیت کالا با ایران را به ۲۰ میلیون تن در سال افزایش دهند. شواهد نشان می‌دهد جمهوری اسلامی جایگاه خود را به‌عنوان هاب ترانزیتی منطقه به دست آورده است.ماحصل بهبود و تقویت روابط در این منطقه و گسترش جغرافیایی آن در بین دولت‌های مجاور، ارتقای امنیت منطقه‌ای و دوری از تنش‌های سیاسی خواهد بود؛ موضوعی که بشدت برای امریکا زیانبار است. بدین جهت، نقشه‌راه امریکا چیزی جز ایجاد ناآرامی و گسست روابط بین دولت‌های مستقر در این منطقه نخواهد بود. به نظر می‌رسد هدف اصلی واشنگتن افزایش همکاری‌های امنیتی با کشورهای آسیای مرکزی در راستای ارتقای توانمندی‌هایشان برای واکنش نسبت به چالش‌های پیش‌روی نزدیک و چالش‌های آینده باشد که بر ثبات منطقه‌ای این کشورها اثرگذار است. در واقع رهبران جمهوری‌های آسیای مرکزی از حمایت یک‌جانبه در رقابت‌های ژئوپلیتیک اجتناب می‌ورزند اما در عین حال برقراری موازنه بین شرکای مختلف را ترجیح می‌دهند؛ تا جایی که این پنج کشور آسیای مرکزی همچنین از رأی دادن به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل که خواستار خروج نیروهای روسیه از اوکراین شده بود، خودداری کردند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و چهل و هفت
 - شماره هشت هزار و صد و چهل و هفت - ۲۱ اسفند ۱۴۰۱