چرا برخی از انجام چکاپ و آزمایشهای پزشکی میترسند
ترسی بدتر از سرطان
ترانه بنی یعقوب
خبرنگار
«اگر آزمایش و چکاپ بدهم، بیماریام معلوم میشود. اما اگر بفهمم سرطان دارم چه؟ آن وقت چه کار کنم؟ آزمایش نمیدهم.» این بحث فرسایشی همیشه در خانهشان جریان دارد. پدر خانواده یک کلام دارد و ختم کلام؛ آزمایش، چکاپ، ام آر آی و سیتیاسکن و هرچه مربوط به تست سلامت است را انجام نمیدهد. میدانید چرا؟ چون معتقد است هرچه بدنش را بیشتر جستوجو کند، بدتر است. بهقول خودش هرچه بیشتر بجوری بیشتر هم درد و بلا پیدا میکنی. هر چقدر پدر خانواده در برابر آزمایش و چکاپ گارد دارد؛ مادر خانواده خودش داوطلبانه همه تستهای سلامتش را انجام میدهد و معتقد است وقتی میشود جلوی یک درد را زودتر گرفت چه کاری است که بگذاری کار به جاهای باریک بکشد. اگر شما هم در خانواده و اطرافیان از این آدمها دارید که حسابی حرص و جوشتان میدهند، بد نیست این گزارش را بخوانید.
مردها کمتر آزمایش میدهند؟
«اساساً مردها از این مشکلات بیشتر دارند. یعنی خیلی دیرتر حاضر میشوند برای چکاپ و آزمایشهای پزشکی دورهای پیشقدم شوند، توی خانه ما که اینجوری است پدرم برای هر آزمایش و دکتر رفتن همه ما را بیچاره میکند. غافل از اینکه آخرش هم دود این ماجرا توی چشم همه اعضای خانواده میرود.» سعید این را میگوید. همین مسأله باعث کلی درگیری و دردسر توی خانواده سعید شده اینکه پدر خانواده را با اجبار و بدبختی برای هر آزمایش دورهای میبرند: «همین لجبازیها و ترس از آزمایشهای مهم هم آخر کار دستمان داد. در خانواده پدری من مشکل روده و معده یک مشکل وراثتی ژنتیک است. دو نفر از بستگان ما در خانهشان بهدلیل سرطان روده و معده متأسفانه فوت کردهاند. برای همین پزشک به ما توصیه کرده که پدرم هر سال آندوسکوپی و کلونوسکوپی را در برنامهاش داشته باشد اما از ما اصرار و از پدرم انکار. سرانجام با بدبختی و با گذشت زمان راضی شد آزمایش را انجام بدهد که متأسفانه رودهاش درگیر شده بود و مجبور شد شیمیدرمانی کند. دکتر گفت اگر کمی زودتر آمده بودید با تشخیص پولیپ خطرناک در روده هیچ یک از این اتفاقات نمیافتاد. دکتر رو به پدرم گفت یک آزمایش ساده بهتر بود یا این همه رنج بیماری؟ پدرم جوابی نداشت بدهد...»
اما بنشینیم پای حرفهای پدر سعید و دلیل این همه مقاومتش برای انجام آزمایشهای پزشکی: «راستش را بخواهی اصلاً خاطره خوبی از تست و آزمایش و چکاپ ندارم هر بار آمدم زندگیام را بکنم گفتند باید چکاپ بشوی و هر بار هم یک مریضی و ناراحتی پیدا شد. میگویند باید بجنگی و طاقت بیاوری تا از بین برود. راستش آنقدر توی خانوادهام سرطان دیدم که از این بیماری میترسم. آزمایش نمیدهم چون از سرطان میترسم بچهها میگویند دیرتر بفهمی بدتر است اما برای من مهم نیست، ترجیح میدهم بمیرم تا بخواهم برای مواجهه با یک بیماری این همه تلاش کنم مگر زندگی چقدر ارزش دارد.» پدرسعید اما نمیداند چه رنج و نگرانی بیپایانی را با این کارش به اعضای خانواده منتقل میکند. همه حرف آنها این است میگویند، مگر آزمایش ندادن چیزی را هم درمان میکند. هر چقدر زودتر متوجه بیماری شوی درمانش هم سادهتر میشود و دیر فهمیدن یک بیماری هیچ دردی را دوا نمیکند.
سهیلا همسرش را در دوره کرونا از دست داد اما نه دقیقاً به خاطر کرونا؛ آنطور که خودش میگوید بیش از همه؛ برای لجبازیهای شوهرش برای رفتن پیش پزشک و انجام تستهای مورد نیاز او را از دست داد؛ «اولش که کلاً منکر کرونا بود. بعد که کرونا گرفت، میگفت سرما خوردهام. اکسیژن خونش پایین آمد اما میگفت برای آلودگی هواست. آنقدر مقاومت کرد و دکتر نرفت که یک روز توی دستشویی از هوش رفت، رفتیم دکتر و معلوم شد سکته کرده. سکته قلبی به خاطر غلیظ شدن خون بر اثر کرونا. در تمام مدت بیماری من و پسرم التماس میکردیم که زودتر دکتر برویم تا تست ریه انجام شود و آزمایش خون بدهد اما نپذیرفت که نپذیرفت. باورتان نمیشود خواهرش سه روز میآمد خانه ما و گریه و التماس میکرد که برادر بیا برویم دکتر اما میگفت میترسم دکترها بگویند کرونا دارم. میگفت هرکس برود بیمارستان میمیرد. آخر هم زمانی که به بیمارستان رسید دو ساعت بعدش کد 99 خورد و فوت کرد اما نه برای به بیمارستان آمدن بلکه برای دیر رسیدن. من و پسرم هم همان بیماری را گرفتیم اما با مراجعه بموقع و درمان خوب شدیم. بعد از مرگ همسرم پسرم ضربه بدی خورد، افسرده شد و هزار مشکل پیدا کرده. بهتر نبود به خاطر ما هم که شده میپذیرفت زودتر و بموقع دکتر میرفت. من مقاومت بعضیها را برای دکتر و آزمایش و دوا و درمان نمیفهمم.»
سونا غفوری، جامعهشناس پزشکی درباره این موضوع میگوید: «این برای همه مشخص است که چکاپهای مرتب و عمومی بدن، تشخیص زودرس بیماری و در نتیجه درمان سریع و بهتر را ممکن میکند. حتی باعث صرفهجویی در هزینهها میشود. چکاپهای مرتب یک راه پیشگیری کننده از جراحیهای احتمالی و دیگر مشکلات مزمن پزشکی است. گاهی با یک آزمایش خون ساده میتوان بسیاری از بیماریها را تشخیص داد و پیش از آنکه به مراحل پیشرفته برسند، آنها را درمان کرد اما ترس از این چکاپها و فرار از آنها هم موضوع سادهای نیست و گاه با ساعتها حرف و بحث با افراد هم نمیتوان آنها را راضی به چکاپ و آزمایش کرد. مثلاً میتوان این ترس وحشتناک را درباره بیماری سرطان تحلیل کرد. همه میدانیم که اگر سرطان دیر تشخیص داده شود، درمانش هم بسیار مشکل خواهد بود.اما باید این سؤال اساسی را پرسید، چرا اکثر آدمها با دانستن این موضوع هم از آزمایش و تست سرباز میزنند؟ چرا خیلیها از ترس اینکه سرطان داشته باشند حاضر نمیشوند چکاپهای منظم پزشکی انجام دهند؟ پاسخ به این سؤالات به نحوه برخورد خیلی از افراد جامعه در مواجهه با این بیماری برمیگردد.»
او ادامه میدهد: «سرطان فقط یک بیماری نیست و یک مثال و استعاره برای توضیح مسائل ناخوشایند است. مثلاً حتی افراد وقتی میخواهند درباره موضوع ناخوشایندی حرف بزنند میگویند مثل سرطان میماند و همه اینها از سرطان یک چیز بسیار ترسناک ساخته. حتی در زمان کرونا یعنی اوایل شیوع هم چنین دیدگاهی نسبت به آن وجود داشت و همه سعی در انکار آن داشتند، یعنی اگر کسی کرونا میگرفت میگفت سرما خوردهام. انگار انکار قضیه را حل میکرد. تازه سرطان بدتر است و یک بیماری ریشهدار است و تقریباً همه آن را میشناسند و تصویر ترسناکی هم از آن ساختهاند، تصویری که گاه باعث میشود مردم از ترس آن حاضر به چکاپ و آزمایش نشوند. برای توضیح مراحل سرطان هم از واژههای خاصی استفاده میشود. اصطلاحات جنگی مثل هجوم و تهاجم. این واژهها و تعابیر، سرطان را تبدیل به هیولای ترسآوری کرده که زنان و مردان بسیاری را از انجام چکاپها یا معاینات غربالگری و پیشگیرانه باز میدارد. سرطان در بسیاری از موارد بخصوص اگر در مراحل اولیه شناسایی شود، درمانپذیر است و میتوان از آن گذر کرد. اما استعارهپردازی حول آن، چنان وحشتی درست کرده که بسیاری ترجیح میدهند سرطان در مراحل آخر کشف شود تا آنها مجبور نباشند با واقعیت آن مواجه شوند.»
او تأکید میکند:«البته نباید از هزینههای اجتماعی و اقتصادی سرطان هم غافل ماند بهعنوان مثال جلسات شیمی درمانی و رادیوتراپی بسیار گران است و فکر کنید که اگر خانواده نقش فعال حمایتی نداشته باشد، پروسه درمان بیماری چقدر زمان بر و سخت خواهد شد. خلاصه آنکه بر اساس هراسی که سرطان تولید میکند، برخی از بیماران ترجیح میدهند اصلاً با آن روبهرو نشوند، این ترس ریشه اجتماعی پیچیدهای دارد.»
حالا نمیدانم بار دیگر که نوبت تستهای دورهای و چکاپتان رسید بازهم از انجام آنها سر باز میزنید یا کمی بیشتر به آنها فکر میکنید. درست است سرطان، کرونا و خیلی از بیماریهای دیگر میتوانند سخت و کشنده باشند، اما بسیاری از آنها هم در زمان تشخیص بموقع درمان پذیرند و میتوان جلوی پیشرویشان را گرفت.