گزارش «ایران» از متن و حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ
امنیت محفلی، علیه صلح جهانی
فائزه سادات یوسفی
روزنامه نگار
کنفرانس امنیتی مونیخ که به منظور بحث و بررسی در خصوص بحران های امنیت جهانی و حل مسالمت آمیز آن تشکیل شد، بدون هیچ دستاورد قابل توجهی پایان یافت. اگرچه در ظاهر این کنفرانس با هدف امنیت آفرینی برای مردم دنیا برگزار می شود، اما تجربه این دوره و دوره های گذشته نشان می دهد که این هدف، تنها پوششی برای مشروعیت دادن و وزن بخشی به اقدامات کشورهای غربی در راستای منافع خود علیه دیگر کشورها است.
وضعیت کنونی دنیا نشان می دهد که با سیاست گردانی های دول غربی و متحدان آنها، امنیت بین المللی مؤلفه ای در حال زوال است و از این رو، اساساً انتظار دستاوردهایی قابل توجه متناسب با چالش های امنیتی جهان، در انتهای چنین کنفرانسی انتظاری پوچ و بیهوده است. یک نمونه عینی و روشن این مسأله، عدم دعوت از ایران و روسیه به عنوان دو کشور مهم و تأثیرگذار در امنیت جهان است.
اما در یک ظرف قرار دادن ایران و روسیه، باز هم رسانه های غربگرا را به تکاپو انداخت تا در پایان کنفرانس، با علم کردن و باز نشر ادعاهای غرب علیه ایران در جنگ اوکراین، به ضعیف انگاری و مقصرسازی ایران روی آورده تا از این طریق، کاتالیزور هجمه سازی ها علیه منافع ملی و فشارهای خارجی باشند. از دید آنها تمکین کردن خسارتبار در برابر بهانه ها و زورگویی های امریکا و غرب ملاک ارزش گذاری کشورها محسوب می شود و هر چه در این مسیر نباشد، لاجرم باید مورد حمله واقع شود!
به اعتراف رسانه های غربی، حتی ساده ترین خواسته غرب در پایان این کنفرانس، برای اجماع سازی فراناتویی در طرح جنگ ترکیبی علیه روسیه و ایران، به بن بست خورده است. غرب در باتلاق جنگ اوکراین گرفتار شده و توانایی ناتو برای تأمین حداقلی اهداف مورد نظر به چالش کشیده شده است؛ در نتیجه با فراری رو به جلو اعضای ناتو میدان دیپلماسی روسیه و ایران را محدود کرده و سعی دارند بر شکست های خود سرپوش بگذارند.
غیبت ایران و روسیه از کنفرانس نشانه قدرت تأثیرگذاری آنها در جهان است
کنفرانس اخیر مونیخ با محوریت جنگ اوکراین و ارسال سلاح به این کشور برگزار شد که به طور ضمنی هدفی مانند ایجاد اختلال در روابط ایران، روسیه و حتی چین و زمینه سازی برای ایجاد فشار بر آنها را نیز دنبال می کرد. رصد گفتوگوها و راه حل های طرح شده نشان داد که آلمان به همراه دیگر کشورهای غربی و عضو ناتو، سعی کردند از این برنامه به منظور توانمندی، افزایش تعهدات مشترک و تقویت جبهه جنگی خود علیه روسیه در جنگ اوکراین بهره ببرند؛ یعنی یک کنفرانس امنیتی بین المللی رسماً با حذف چند کشور مهم در راستای منافع غرب مصادره شد.
اما این موضوع روی دیگری هم دارد؛ عدم دعوت از روسیه و ایران در این کنفرانس، نشان دهنده وزن بالای آنان در روند مناسبات امنیتی نه تنها جنگ اوکراین و منطقه که در جهان است. چرا که این کنفرانس رسماً به مجالی برای مقابله با این دو کشور تبدیل شد و تمام کشورهای شرکت کننده به زعم خود به دنبال تدابیری برای به حداقل رساندن نتایج سیاست های ایران و روسیه بودند!
نتایج جنگ اوکراین را باید شاخص مهمی در تغییر نظم جهانی و یکی از مؤلفه های اساسی برای گذر از هژمونی امریکا دانست؛ موضوعی که تحلیلگران غربی نیز به آن اشاره کرده اند. حال و روز امروز اروپا و غرب در جنگ اوکراین، به نحوی است که لزوم استفاده از ظرفیت های بین المللی برای به دام انداختن کشورهای مختلف در جهت همراستایی با سیاست های غرب، مهم تلقی می شود. حذف تریبون ایران و روسیه که با انتقاد برخی کشورهای حاضر در کنفرانس همراه شد، به روشنی یکجانبه گرایی امریکا و میل به تکصدایی در محفل های بین المللی را نشان می دهد.
فرسایشی شدن نبرد در اوکراین، عدم دست یابی به نتیجه ای تعیین کننده و نبود چشم انداز مشخصی برای آینده نگاری آن، از عمده چالش های امروز غرب است که در برابر آن راه حلی پیش روی خود نمی بیند. از سویی دیگر، تغییرات در سطح منطقه، رویگردانی نسبی کشورها از امریکا و معطوف شدن نگاه ها به شرق، علی رغم تمام تلاشهای این کشور نیز بر پیچیدگی مسائل پیش روی مقامات امریکایی افزوده است.
یکی دیگر از وجوه این گردهمایی، قوت قلب برای نمایش همبستگی در ناتو بود، به طوری که وزیر دفاع آلمان بیان داشت: «وحدتی که در کنفرانس امنیتی مونیخ دیدم، من را نسبت به وضعیت فعلی امیدوار میکند». اما واقعیتی که در میان مردم اروپا وجود دارد تفاوت آشکاری با این مواضع دارد و بخشی از آنها با ادامه جنگ و تحمل هزینه های آن مخالف هستند. به هر حال، طولانی شدن جنگ اوکراین، تبعات اجتناب ناپذیری را برای قاره اروپا در پی داشته که نه تنها موجب نارضایتی کارشناسان اروپایی شده بلکه باعث نگرانی باقی کشورهای منطقه چون پاکستان نیز شده است.
صلح؛ دست یافتنی ترین گزینه ای که غرب به دنبال آن نیست
به نظر می رسد علی رغم رسالت این کنفرانس، «امنیت زدایی» نتیجه دیگر این نشست بوده است. وعده ارسال تسلیحات به اوکراین، حمایت های مادی حتی تا دوبرابر و اعلام ورود سلاح های ناتو به جنگ، بیانگر آن است که تنها استراتژی ناتو در آستانه یک سالگی جنگ اوکراین، شعله ور نگه داشتن آتش جنگ است. نتیجه چنین اقدامی، چیزی جز از دست رفتن آرامش و امنیت در مناطق درگیری و حتی امکان تسری آنها در آینده بر دیگر مناطق نخواهد بود. امنیت زدایی از منطقه، واقعی ترین خواسته غرب است و جنگ در اوکراین تنها به مناطق درگیری محدود نیست؛ بلکه شعاع آن تمام جهان را دربرخواهد گرفت.
به گمان غرب، پیروزی روسیه یا حتی به نقطه صفر رسیدن آن، برای امریکا و ناتو مسأله ای حیثیتی است که می تواند وجهه هژمونی آن را در دنیا تخریب کند. از این رو، اگرچه صلح دست یافتنی ترین گزینه است اما برای غرب گزینه آخر محسوب می شود.
اما ارسال سلاح به اوکراین، تنها ناظر به جنگ نیست؛ بلکه حجم سلاح سرازیر شده به این کشور به گونه ای خواهد بود که به انبار مهمات غرب تبدیل شود و تهدیدی علیه کشورهای دیگر به شمار آید. از آنجایی که ارسال تجهیزات، از بسترهای مهم برای تشدید جنگ و دور شدن از صلح و مذاکرات دپیلماتیک برای حل و فصل و کاهش تنش ها در اوکراین است، آنها با استفاده از ظرفیت این کنفرانس، هر گونه راه مسالمت آمیز برای پایان دادن به جنگ را بسته و با ارسال سلاح به طور تدریجی، طرح طولانی و فرسایشی کردن جنگ را به منظور تضعیف تداوم می بخشند.
تلاش برای ایجاد اختلال در روند همکاریهای ایران، روسیه و چین ناکام ماند
از بلندترین صداهای این کنفرانس، تلاش برای ایجاد گسست بین روابط ایران، روسیه و چین از طریق زدن برچسب «تهدیدزایی» به این سه کشور بود. زیرا تحریمها و ابزارهای فشار علیه این کشورها نهتنها کارایی نداشته بلکه سبب قرابت بیشتر آنها شده و بازی را به گونه دیگری علیه غرب رقم زده است. تحریمها با وجود فشارهایی که داشتهاند، نتوانستهاند سه کشور را در تنگنا قرار دهند و آنها را منزوی کنند. مقامات امریکایی، خود بارها اعتراف کردهاند که تحریمها اثرگذاری نافذی بر روند کشورها و مناسبات آنها نداشته است. از این رو به جریان انداختن کارزارهای بینالمللی، راهی برای جبران عدم کارایی ابزارهای فشار و صرفاً تاکتیکی نمایشی بوده که در همان راستای سیاست تحریم قابل تفسیر است.
اتحاد استراتژیک ایران، روسیه و چین سپری تدافعی را نهتنها در قبال گسترش ناتو، بلکه در مقابل روند جریانسازی علیه امنیت منطقه به سمت شرق ایجاد کرده و از این رو، بههم زدن این ارتباط به طور جدی توسط غرب دنبال میگردد.
آنها در تنازعات خود با روسیه در میدان عمل، به سرخوردگی رسیدهاند و نتوانستند آن چشماندازی را که در جنگ، با انواع حمایتهای مادی، تحریم، پمپاژ رسانهای و ارسال تسلیحات برای خود ترسیم کردهاند، تحقق بخشند. حال تقویت روابط و پررنگ شدن قرابتهای استراتژیک روسیه و ایران ( که پیشتر در جنگ سوریه هم خود را نشان داده بود )، آنها را به این واهمه انداخته که نقشه راه نفوذ امنیتی ناتو در غرب آسیا به گونهای معکوس رقم بخورد.
ترس از تکرار تجربه شکست در زمین سوریه، موجب شده که تکاپوی غرب علیه روسیه و ایران به طور تصاعدی افزایش یابد؛ به همین خاطر نهتنها به دلیل وضعیت کنونی، بلکه سعی دارند در آینده هم یک مدل اتحاد امنیتی را در جهان به وجود آورند. مدل امنیتی که میتواند با الحاق چین به آن در شرق آسیا، منجر به اجماع سازیهای دیگر کشورها در مقابل ناتو گردد.
فصل جدیدی از سریال «ایرانهراسی» به کارگردانی غرب رونمایی شد
اظهارات مداخلهجویانه مقامات امریکا و کشورهای متخاصم با محوریت ایرانهراسی و باورپذیر کردن آن برای جامعه جهانی زیر لوای تهدیدآمیز خواندن فعالیتهای هستهای، اتهامزنی حول موضوع حقوق بشر و کمک نظامی ایران به روسیه از دیگر جنبههای این کنفرانس بود. روشن است که پیشرفت موشکی و ارتقای توانمندیهای تسلیحاتی ایران در طی سالهای اخیر و قرار گرفتنش در جمع صادرکنندگان ابزارهای نظامی استراتژیک با وجود تحریمها و همچنین تثبیت کشور بعد از شکست آشوبهای طراحی شده، آنها را وادار به چنین اقداماتی برای تکمیل مقابله با ایران کرده است.
امریکا و تروئیکای اروپا و کشورهای متحدشان در این نشست اهتمام ویژهای بر ایران، موضوع توافق هستهای و نمایش سیرک اپوزیسیون داشتهاند. امریکا تلاش کرد که مذاکرات هستهای را خارج از موضوعیت معرفی کند و با ورود پهلوی به این نشست، هم فضای موجود را علیه ایران نشان دهد و هم آنها را به رسمیت بشناسد. آژانس، همواره با پروندهسازی و سیاسیکاری، بهانههای جدیدی را برای مخالفان جمهوری اسلامی و طرف مذاکرهکننده غربی برای فشار و ایجاد محدودیتهای بیشتر بر فعالیتهای هستهای به وجود آورده تا نوک پیکان مقصر در توقف مذاکرات را به سمت ایران نشانه رود.
اما پیوند زدن این موضوعات به فضای اتهامزنی درباره ارسال پهپادهای ایرانی و حتی تسلیحات فرضی در جنگ اوکراین، حاکی از تلاشهای همه جانبه علیه ایران دارد؛ موضوعی که غربیها گمان بردهاند با چند ماه ناآرامی و آشوب میتوانند آن را جزئی از ابزار چانهزنی خود قرار دهند، اما ثبات کشور و اضمحلال طرحهای آنها به گونهای رقم خورده که چنین چیزی در عمل امکانپذیر نیست و از سویی، جمهوری اسلامی نشان داده که خطوط قرمزش هیچگاه قابل مذاکره نخواهد بود.
«اپوزیسیون توخالی» تنها راهکار واهی غرب برای مقابله با جمهوری اسلامی است
نکته مضحک و البته قابل انتظار این کنفرانس، حضور برخی اعضای اپوزیسیون در آن بود. غرب تمام تلاش خود را برای به رسمیت شناختن سیرک اپوزیسیون به کار برده است، اما عدم مقبولیت و باورپذیری این جنبش برای مردم ایران باعث شده تا این راهبرد نیز به نتیجهای نرسد.
برجستهسازی سخنان و بازنشر لفاظیهای باقیمانده رژیم پهلوی توسط رسانههای ضد انقلاب فارسیزبان نیز در همین راستا و به منظور بادکردن بادکنک ائتلاف اپوزیسیون صورت گرفت. این در حالی است که تا به حال وزن اپوزیسیون به حدی نبوده که حتی برای رسانههای غربی نیز موضوعیتی داشته باشد و انعکاس کمرنگی از آن در رسانههای خارجی ارائه شده است.
حضور افراد خودفروخته که توسط مردم ایران رانده شدهاند، تنها به یک نشست خبری در حاشیه کنفرانس محدود شد؛ در نتیجه این حضور با وعدهها و تکرار اظهارات بیپایه و بیمعنا به اتمام رسید و تارنمایی از فقدان چهارچوب مشخص اندیشه و فهم واقعی دشمنان از جامعه ایران را به نمایش گذاشت.