اجتماع روایت‌شکن

چرا دستگاه مفهومی سکولار از تحلیل رفتارهای جمعی ایرانیان ناتوان است؟

مهدی جمشیدی
جامعه شناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی


وقتی راهپیمایی 22 بهمن 1401 را در ظرف شرایط پیرامونی امروز جامعه قرار می‌دهیم، از حضور باشکوه مردم دچار حیرت می‌شویم و این سطح از حضور، حالتی معماگونه می‌یابد. البته این قصه‌ای است که در تمام اتفاقات 4 دهه گذشته و حتی خود انقلاب هم مسبوق به سابقه است. اصل وقوع انقلاب هم یک شگفتانه بود و پیش‌بینی نمی‌شد که حرکتی مبتنی بر دین، به انقلاب منجر ‌شود. به همین دلیل است که غربی‌ها در تحلیل وضعیت ایران و حوادث پساانقلاب دچار محاسبه‌های غلط می‌شوند.

کند و کاو در ماهیت معمایی ایران
دکتر حسین کچویان، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، در کتاب «کند و کاو در ماهیت معمایی ایران» چهارچوب‌های نظری‌ای را ارائه می‌کند که می‌تواند در تحلیل راهپیمایی 22 بهمن 1401 راهگشا باشد. او در این کتاب، درباره راهپیمایی 22بهمن سال 1382 عنوان می‌کند که همیشه راهپیمایی 22 بهمن حالت معمایی و غیرقابل فهم داشته‌ است؛ در شرایطی که برخی جریان‌ها از ریزش بدنه اجتماعی انقلاب می‌گویند و این دلهره در بین نیروهای انقلابی وجود دارد که مبادا امسال جمعیت کمتری در راهپیمایی انقلاب شرکت کنند، حضور چشمگیر مردم همواره باعث تعجب بوده است. بنابراین، حضور شگفت‌انگیز مردم در راهپیمایی 22 بهمن، خاص امسال و امروز جامعه ایرانی نیست و در تمام دوران چهل ساله انقلاب، موضوعی تأمل‌برانگیز بوده است. کچویان در همین مقاله به چهار محدودیتی که انقلاب با آن مواجه‌ است هم اشاره می‌کند؛ نخست، در شرایط عادی و وقتی همه درگیر زندگی روزمره‌شان هستند بسیج اجتماعی در سطح ملی دشوار است. دوم، مرگ سیاست است؛ بدین معنا که مردم به‌طور طبیعی جز در مواقع انتخابات سعی می‌کنند خود را درگیر مناسبات و معادلات دولتی و حاکمیتی نکنند و به تعبیری درگیر سرنوشت نظام نشوند و هرقدر که از عمر یک نظام می‌گذرد به همان اندازه هم از زندگی مردم سیاست‌زدایی می‌شود. سوم، بسیج اجتماعی در ابعاد ملی معمولاً معطوف به زندگی روزمره و حوائج آن است و این سطح از بسیج مردمی نمی‌تواند معطوف به اهداف کلان و انتزاعی باشد. چهارم، لغزش‌ حاکمان، انحرافات و کج‌اندیشی‌هایی که به‌طور طبیعی در عالم سیاست رقم می‌خورد؛ یکسری نارضایتی را در مردم ایجاد می‌کند. اما با وجود همه این محدودیت‌‌ها، راهپیمایی 22 بهمن، همواره تحقق و تداوم یافته و به لحاظ کمی و کیفی گسترش پیدا کرده و هنوز تعلق‌خاطر نسبت به انقلاب در بدنه اجتماعی پا برجا است و توانسته خود را در نسل‌‌های مختلف بازتولید‌ کند؛ بدین معنا که در امتداد شهید همدانی‌ها، می‌توان از ‌شهید حججی‌ها، شهید آرمان علی‌وردی‌ها و شهید عجمیان‌ها حرف‌ زد و اینها گواهی بر این مهم است که این خط منقطع نشده ‌است.
مردم‌سالاری جسورانه
شاید برای برخی این یک مخاطره بزرگ به نظر برسد که انقلاب اعتبار خود را به راهپیمایی 22 بهمن گره زده است. در حالی که واقعیت این است که باید از این امر به‌عنوان «مردم‌سالاری جسورانه» یاد کرد؛ بدین معنا که انقلاب و نیروهای آن، به سرمایه اجتماعی تکیه زده و هر سال با اتکا بر مردم، خود را در عرصه خیابان و سیاست خیابانی به محک می‌گذارند. بنابراین طبق ساختار کنش‌های طبیعی نمی‌توان حرکت مردم در جریان 22 بهمن را تفسیر کرد. به نظر می‌رسد این شور مبتنی بر مبانی ذهنی‌ است که پیوسته در حال بازتولید است و در یک نسل متوقف نمانده است. بنابراین می‌توان گفت انقلاب خاطره و تاریخ نیست و در یک نقطه از گذشته متوقف نمانده  و پیوند مردم با آن، برآمده از یک اتصال انفسی است.
 با دستگاه مفهومی سکولار نمی‌توان حرکت‌های مردمی پساانقلاب را فهم کرد
شهید مطهری انقلاب‌اسلامی را حاصل نوعی خودآگاهی الهی می‌‌داند که برآمده از یکسری آرمان‌های فطری است و برای همین هم هست که کهنه و تکراری نمی‌شود و این کلیدی است که بر اساس آن می‌توان انقلاب اسلامی را فهم ‌کرد. در واقع، ما یک روح جمعی مشترک داریم، این در تعابیر شهید آوینی هم هست و او نیز نگاهی اشراقی به انقلاب دارد. بنابراین، با دستگاه مفهومی سکولار نمی‌توان حرکت‌‌های مردمی دوران پساانقلاب را فهم و تفسیر کرد.
مقام معظم رهبری، تعبیری دارند و معتقدند که هویت ملی ما سه بخش دارد؛ عقبه تاریخی، اسلام و انقلاب. به این اعتبار، انقلاب جزو هویت ما است و ما با آن همذات پنداری می‌کنیم. ‌انقلاب خود ما و بخشی از ما است و تعجبی ندارد که ما در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنیم؛ چون منِ جمعی ما است و در هویت جمعی ما رسوب کرده ‌است. این در حالی است که کمتر نظام سیاسی‌ تبدیل به امر هویتی می‌شود.
زیر پوست جامعه چه می‌گذرد؟
بین اصحاب علوم‌انسانی همواره این پرسش وجود دارد که زیر پوست جامعه چه می‌گذرد؟ و در این راستا، به نظرسنجی‌ها و مشاهدات شخصی ارجاع می‌دهند. رهبر معظم انقلاب بارها عنوان کرده‌اند که باطن جامعه ایران را باید از اجتماعات عظیم و ابراجتماعات شناخت؛ مثلاً اجتماعی که در جریان تشییع جنازه شهید سلیمانی رخ‌ داد، بسیار بیشتر از نظرسنجی‌ها می‌تواند گویا باشد که زیر پوست جامعه چه می‌گذرد. من از راهپیمایی 22 بهمن 1401 به مثابه یک واقعیت عظیم اجتماعی تحت عنوان «اجتماع روایت‌شکن» حرف می‌زنم که به نوعی فصل‌الخطابی بر جنگ‌های روایتی ماه‌های اخیر بود. این راهپیمایی مشت پوچ بسیاری از این کج‌روایت‌ها را باز کرد. جریان اپوزیسیون 4 ماه نتوانست بدنه اجتماعی خود را نگه دارد اما گفتمان انقلاب پس از گذشت چهل و چهار سال همچنان توانسته بدنه اجتماعی خود را چنین استوار و محکم نگه دارد؛ خوشا به حال نظامی که تا این اندازه سرمایه اجتماعی وفادار دارد.
 
مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنان مهدی جمشیدی در برنامه «جهان‌آرا» شبکه افق سیما است که در تاریخ 22 بهمن ماه ارائه شد.

 

بــــرش

سرمایه های اجتماعی وفادار
راهپیمایی 22 بهمن امسال مشت پوچ بسیاری از این کج‌روایت‌ها را باز کرد. جریان اپوزیسیون 4 ماه نتوانست بدنه اجتماعی خود را نگه دارد اما گفتمان انقلاب پس از گذشت چهل و چهار سال همچنان توانسته بدنه اجتماعی خود را چنین استوار و محکم نگه دارد؛ خوشا به حال نظامی که تا این اندازه سرمایه اجتماعی وفادار دارد.

 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و سی و چهار
 - شماره هشت هزار و صد و سی و چهار - ۰۳ اسفند ۱۴۰۱