رئیس اتاق مشترک ایران و چین در گفتوگو با «ایران»:
چینیها در تجارت با ما راحت میگیرند
چینیها بارها رسماً گفتهاند که تحریمهای ضدایرانی را قبول ندارند
رابطه اقتصادی ایران و چین، مربوط به این دولت و دولتهای قبل نیست، از سالیان دور دو کشور به جهت قرابتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در کنار یکدیگر بودند و مهمتر آنکه ایران در سختترین روزهای خود چه 8 سال جنگ تحمیلی و چه جنگ اقتصادی که کشورهای غربی به راه انداختند، همواره در کنار ایران بوده است و همواره سران این کشور به صورت رسمی اعلام کردند که تحریمهای یکجانبه امریکا را نمیپذیرند. به اعتقاد مجیدرضا حریری به خاطر افرادی که به صورت غیرکارشناسی غر میزنند نباید رابطه دو کشور مخدوش شود. افرادی که وقتی میبینند چین سمت عربستان رفته است، عملکرد دولت را زیر سؤال میبرند و وقتی به سمت ایران میآید اسم آن را خاک فروشی میگذارند. در ادامه با مجیدرضا حریری، رئیس اتاق مشترک ایران و چین گفتوگویی داشتیم که از نظرتان میگذرد.
روابط ایران و چین چگونه تعریف شده است که همواره دو کشور و با وجود تنش سیاسی که در ایران وجود دارد، روابط تجاری و اقتصادی خود را حفظ کردند؟
اگر به صورت تاریخی به این موضوع نگاه شود از زمان اشکانیان ما با چین رابطه اقتصادی، سیاسی، تجاری و فرهنگی داشتیم و بعدها در قرون جدیدتر مبحث جاده ابریشم مطرح شد. همیشه جریان تجارت غربی و شرقی بوده است اما در نقطه مرکزی همیشه ایران پایگاه تجارت بوده است. ایران با چین همواره ارتباطات تاریخی داشته و تجار ایرانی، اسلام را به چین بردند به همین دلیل بخش بزرگی از مردم چین مسلمان هستند. در نواحی غربی چین مساجدی وجود دارد که اشعار شعرای ایرانی در کتیبههای آنجا هست. این نشان میدهد ایران و چین رابطه فرهنگی دیرینه هم داشتهاند.
از سال 1972 میلادی رابطه جدیدی با دولت چین بعد از انقلاب اکتبر آن برقرار شد. البته از سال 1952 میلادی رابطه اقتصادی ایران و چین توسعه پیدا کرد. اما در ایران بعد از آنکه انقلاب اسلامی آغاز و در چین سیاست درهای باز اجرا شد، روابط دو کشور پررنگتر شد. جمهوری اسلامی ایران، رژیمی بود که از نظر سیاست جهانی و دیدگاه به سیاستهای شرق نزدیکتر بود. ما مواضع ضد سرمایهداری داشتیم به همین دلیل گرایش و تمایل به غرب نداشتیم. در جریان 8 سال جنگ تحمیلی، چینیها به ما کمک میکردند و از سویی این کشور تنها کشوری است که از بعد از انقلاب اسلامی تمام رؤسای جمهور ما به کرات به این کشور سفر داشتهاند. تمام رؤسای جمهور چین هم بعد از انقلاب اسلامی به غیر از یک نفر به ایران سفر داشتند. ما کشوری نداریم که قدرت اقتصادی باشد و با آن اینگونه ارتباط داشته باشیم. لذا ایران و چین کمترین نوسان را در ارتباط تجاری و اقتصادی خود داشتند و همواره ارتباطات ما با چین منظم و تا حد امکان تسهیل شده بوده است. در این میان باید تأکید کرد که بخش خصوصی دو کشور بخوبی یکدیگر را پیدا کردند و همکاریهای مشترک را دنبال میکنند. در اکثر سالها تراز تجاری بین ایران و چین، به نفع ایران مثبت بوده است. در اکثر این سالها و به استناد آمار گمرک ما بیشتر به چین کالا فروختهایم، برعکس آنکه برخیها فکر میکنند که چین بیشتر کالا به ایران فروخته است. اهمیت تجاری بین ایران و چین همواره وجود داشته است و تحریمهایی که اروپا و امریکا در مقاطع مختلف بر ما تحمیل کردند، یکسری نقص در رابطه با چین برقرار کرده است که البته چین هم به عنوان یک اقتصاد بزرگ بینالمللی از این تحریمها متأثر میشود و خیلی از بنگاههای بزرگ چینی بهخاطر تحریمها نمیتوانند با ظرفیت 100درصد خود با ما همکاری کنند. اما دو دهه است که چین بزرگترین خریدار نفت ایران است و در زمانیکه نفت ایران از سوی امریکا تحریم بوده است، چین خرید محدود خود را هم در آمارهای گمرکاش میآورد که نشان دهد که این تحریمها را قبول ندارد. بعد از تحریمهای یکجانبهای که ترامپ رئیس جمهور امریکا بر ایران اعمال کرد، تمام مقامات چین، بارها اعلام کردند که تحریم یکجانبه علیه ایران را به رسمیت نمیشناسیم و این روند ادامه دارد و قطعاً بخش قابل توجهی از صادرات ایران به چین، نفت و محصولاتی است که بر پایه نفت است. در زمانهایی که قیمت نفت کاهش پیدا میکند، در ارزش مبادلات هم اثر میگذارد. قاعدتاً وقتی ما بهخاطر تحریمها و محدودیتها، دچار کمبود منابع ارزی میشویم وارداتمان هم از چین کاهش پیدا میکند؛ در مقطع فعلی واردات 2 هزار قلم کالا ممنوع شده است، چنین موضوعی بر حجم مبادلات تجاری با چین اثر میگذارد. ولی اراده از نظر سیاسی و اقتصادی بر مبنای توسعه است و موانع تحریمی که ایجاد میشود، چین نسبت به سایر شرکای تجاری شرایط سهلتری برای ما قائل میشود. نمیگویم رابطه ایران و چین ایدهآل است، دو کشور ظرفیت بیشتری در تجارت، همکاری مشترک و سرمایهگذاری دارند؛ حداقل 2 تا 3 برابر ظرفیت موجود میتوان همکاریها را افزایش داد. اما ما هم محدودیتهای خاص خودمان را در عرصه بینالمللی، منابع ارزی و فروش نفت داریم.
رابطه کشورهای عربی با چین چگونه است؟ آیا عربستان رقیب ایران شده است؟
ایران و چین رابطه سیاسی قوی با یکدیگر دارند و اگر هم نداشتند به دلایل اقتصادی باید این رابطه بیش از گذشته تقویت شود. اکنون امارات و عربستان در اردوگاه سیاسی غرب هستند اما شریک اول تجاریشان، چین است و متأسفانه حجم تجارتشان چندین برابر امروز ما است. تا سال 2014 ایران، شریک اول تجاری چین در منطقه خلیج فارس بود. امروز به دلیل بحثهای اقتصادی ناشی از سیاستهای تحریمی که به شکل یکطرفه بر ایران اعمال شده است و مشکلاتی که در مسیر کشتیرانی و فروش نفت پدید آمده ما عملاً شریک پنجم تجاری چین شدهایم و عربستان جای ما را گرفته است و هیچکس هم در عربستان نمیگوید که دولت صعودی خاک خود را به چین فروخته است و یا نفتاش را مجانی به چین میدهد؛ همان حرفهایی که برخیها در تعامل تجاری ایران و چین میزنند. در مورد امارات و قطر هیچکس چنین حرفهایی را نمیزند و روز به روز این کشورها سطح تعاملات خود را با چین افزایش میدهند.
هر میزان که رابطه سیاسی ایران با کشورها به سمت ثبات و تنش کمتر حرکت کند، قطعاً مبادلات بیشتری با چین خواهیم داشت و کمااینکه در آخرین سفر رئیس جمهور چین به ایران در سال 2016 هدف گذاری که صورت گرفت این بود که مبادلات تجاری دو کشور طی 10 سال یعنی 2026 به طور متوسط به سالی 60 میلیارد دلار برسد اما به خاطر تنشهای تحریمی این امر محقق نشد.
همه تصور میکنند که اگر ارتباط با کشورهای غربی داشته باشیم، برای توسعه ایران بهتر است، شما در این خصوص چه نظری دارید؟
درست است که اقتصاد از سیاست اثر میگیرد، اما در نهایت اقتصاد و تجارت مسیر و راه خود را پیدا میکند، عربستان که از نظر سیاسی در اردوگاه غرب است دسترسی به اروپا و امریکا دارد اما بیشترین مبادلات تجاری را چین دارد، چرا که اقتصادهایی مانند ما و عربستان که مبتنی بر صادرات انرژی و مواد خام است و نیازهای تکنولوژی و ماشینآلات برای واردات دارند، به طور طبیعی باید با چین کار کنند. علاوه بر ایران و عربستان، چین با حدود 130 کشور شریک اول تجاری است. واقعیتی به نام اقتصاد چین منهای تمام خوبیها و بدیهای روابط سیاسی، کشورها را موظف میکند که با چین کار کنند. در حال حاضر اتحادیه اروپا، بزرگترین شریک تجاری چین است. امریکا چند ده برابر ایران با چین کار میکند. چین اقتصادی است که امتیاز و قدرت این را دارد تأمین تکنولوژی، ماشینآلات و کالایی برای همه دنیا بکند؛ ما نیز مجبوریم با این واقعیت کنار بیاییم. رابطه سیاسی ما با روسیه چه در حوزه سیاست منطقهای، چه نظامی و امنیتی، بیشتر است و حتی همسایه ما هست و این یعنی منافع مشترک دو کشور بسیار بیشتر است. چندین سال است که دو طرف اظهار تمایل میکنند که همکاری اقتصادی با یکدیگر داشته باشند اما هیچ وقت این رابطه از عدد 3 میلیارد دلار فراتر نرفته است. چرا نمیشود؟ برای این است که اقتصاد دو کشور فرقی باهم ندارند. اقتصاد ایران و روسیه شبیه هم هستند؛ آن چیزی که ما به دنیا صادر میکنیم همان چیزی است که روسیه به سایر کشورها صادر میکند و آن چیزی که روسیه نیاز دارد، همان چیزی است که ایران آن را وارد میکند. درنتیجه هر چقدر هم که روابط سیاسی خوب باشد باز هم نمیتوان امیدوار به توسعه روابط تجاری بود. این در حالی است که ما با چین در بدترین شرایط تحریمی حداقل 24 میلیارد دلار کار میکنیم. این نشان میدهد که دلیل اصلی تجارت ما با چین یک دلیل قوی اقتصادی است و در این میان رابطه سیاسی خوب هم کمک میکند.