تحلیل «ایران» از معرفی هنرمند ایرانی در جایزه گرمی توسط زن رئیس‌جمهور امریکا

هنر انتخاب‌گری میان دو قدرت سیاسی

  فاطمه ترکاشوند
روزنامه نگار

همسر رئیس‌جمهور امریکا دو روز پیش در جریان برگزاری مراسم جایزه گرمی، شروین حاجی‌پور، خواننده آهنگ «برای» را به‌عنوان «آهنگ تأثیرگذار در تغییرات اجتماعی» معرفی کرد. اتفاقی که بسیاری را به یاد اهدای جایزه اسکار توسط همین مقام و البته در زمان ریاست‌جمهوری باراک اوباما به فیلم ضدایرانی «آرگو» انداخت و باز هم نشان داد که فضاهای هنری تا چه اندازه می‌توانند در دست قدرت‌های جهان، خمیرمایه‌های حالت‌پذیر سیاسی باشند. آن هم برای هنرمندانی که بلندترین صدای اعتراض را در داخل کشور بلند کردند و شنیده شدند و هنوز مانده‌اند و در خاکی که متعلق به همه است، بدون مشکل به کارشان ادامه می‌دهند.
حالا مدتی است که صدای ترانه‌های سیاسی مثل «برای» در گوشه و کنار خیابان‌ها خاموش شده و حرارت دوقطبی‌های سیاسی که مطالبات اقتصادی و اجتماعی برخی اقشار آمیخته شده بود، فرونشسته است. حرارت سیاسی که بازار برخی ترانه‌ها را گرم کرد اما همزمان مطالبات را به حاشیه برد و احساسی کردن فضای اجتماعی، فرصت طرح معقول آنها و پیدا کردن راهی برای به ثمر نشاندن سویه‌های به‌حق‌شان را از جامعه ایران گرفت.با تمام این‌ها، استعداد جوانی که با حضور در برنامه «عصر جدید» شناخته و پرطرفدار شده بود در گرماگرم اعتراض‌ها و اغتشاش‌ها، با ترانه‌ای مبتنی بر دوگانه‌های سیاسی بشدت در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفت و در مراسم جایزه گرمی توسط همسر رئیس‌جمهور امریکا به‌عنوان «آهنگ تأثیرگذار در تغییرات اجتماعی» معرفی شد.سطح روبنایی ماجرا را رسانه‌های جهان به دست گرفتند و آهنگی که برای یک واقعه داخلی سروده و خوانده شده بود، خواسته و ناخواسته، همراه با برنامه‌ریزی یا خودجوش، رشد کرد و توسعه یافت تا جایی که گروه‌های موسیقی مشهور و خوانندگان مطرح جهانی هم نسخه‌هایی از آن را بازخوانی کردند و ارائه دادند.
رسانه‌ها و چالش‌های سیاسی
بدون تردید نقش رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی در توسعه یک اثر موسیقایی در این ابعاد غیرقابل انکار است. رسانه‌هایی که نمی‌توان آنها را در منازعات قدرت و چالش‌های سیاسی با ایران در جهان و منطقه، ذی‌نفع ندانست مگر آن که بخواهیم خود را به خواب بزنیم. این درحالی است که ظرفیت‌های ترانه «برای» در جلب مخاطب داخلی در فضای ملتهب اجتماعی را هم نمی‌شود انکار کرد. اما سطح زیربنایی این جهانی شدن، لایه نادیده‌تری است که توجه به آن، ابعاد جالب‌تری را از برهم‌کنش قدرت و هنر در ایران می‌گشاید. شروین حاجی‌پور اساساً برآمده از ظرفیتی در صداوسیما بوده است و مانند تمام هنرمندانی که این روزها در گرماگرم جشنواره فجر، در حال تحریم کردن و برائت‌جویی از آن هستند، نمی‌تواند نقش زیرساخت‌های جمهوری اسلامی را در طرح نام خود به عنوان هنرمند نادیده بگیرد.این البته وظیفه هر حاکمیتی است که بستر را برای بروز استعدادها فراهم کند و نه منتی که بر سر مردمش بگذارد، اما نادیده گرفتن وجود این ظرفیت‌ها و تلاشی که برای فراهم آوردن این زیرساخت‌ها شده هم شبیه آن است که میوه یک درخت، وجود ریشه و تنه و شاخه را انکار کند! این تعامل پیشینی میان قدرت و هنر و هنرمندان است که خودشان هم شعبه‌ای از قدرت نرم کشور محسوب می‌شوند. بعد دیگری از این سطح زیربنایی به تعامل پسینی میان قدرت با هنر و هنرمندان بازمی‌گردد و اینجا منظور از «پیشینی» و «پسینی» به نسبت مرحله‌ای سنجیده می‌شود که قدرت سیاسی با قدرت هنری، فارغ از حقانیت، در تضاد و مخالفت قرار می‌گیرند.شروین حاجی‌پور تنها یکی از هنرمندانی است که در جریان اعتراض‌ها و اغتشاش‌های اخیر، نظر خود را در قالب اثرش ابراز کرد. برخی دیگر از هنرمندان کشور هم بیرون از اثر، در اظهارات یا کنش‌های مستقیم، راه دیگری را برای اظهارنظر مخالف خود برگزیدند.
رابطه سه‌گانه میان قدرت سیاسی، قدرت هنری و قدرت افکارعمومی هرچند دستخوش تغییراتی شد اما هرگز منجر به فروپاشی نشد. البته قدرت هنری تنها با قدرت سیاسی کشور خود ارتباط ندارد بلکه به‌ علت زبان جهانی‌اش، مورد توجه قدرت‌های سیاسی رقیب هم قرار می‌گیرد و از همین جاست که مقامات رسمی دولت امریکا و جایزه‌ای که پشتگرم به همین قدرت‌های سیاسی و اقتصادی است، تمایل دارند هنرمندان ایرانی را در برابر کشور خودشان قرار دهند.
دعوت از هنرمندان برای تقابل
آنها هنرمندان کشور ما را به تقابل فرامی‌خوانند در حالی که قدرت سیاسی داخلی، از آنان همراهی و هم‌سویی مطلق را نخواسته است و هنرمندان کشور، بهتر از همه می‌دانند که غیر از تأمین زیرساخت‌ها، فضا علیه فعالیت هنرمندان، هیچگاه به سمت یکدست‌سازی نرفته است.بهترین نمونه هم تجربه جشنواره‌های فجر امسال است که قدرت سیاسی بدون دخالت در مناسبات محتوایی یا خواسته‌های هنرمندان، مستمراً از آنان دعوت کرد تا قدرت خود را در انسجام و وحدت ملی جدی بگیرند و همراه با مطالبات خود به صحنه بیایند که توسط برخی از ایشان لبیک گفته شد و برخی دیگر، کناره‌گیری را ترجیح دادند.آنچه بیش از همیشه قابل تأمل و تحلیل است اینکه هنر به نوبه خود قدرت بی‌بدیلی دارد که خواه ناخواه در تعامل با قدرت‌های سیاسی متنازع قرار می‌گیرد و در این میانه، هنرمندان هستند که انتخاب می‌کنند چطور نسبت خود را با دوست و دشمن تعریف کنند. اما قدرتی که تعامل می‌کند با قدرتی که تحریک می‌کند، یکی نیست و نگاه کردن به برساخت‌های رسانه‌ای و سطوح روبنایی این رابطه می‌تواند هر هنرمندی را تا پای انکار تجربه‌های شخصی و واقعیت‌هایی نظیر زیرساخت‌هایی که نظام برای رشد در اختیارشان قرار داده است، ببرد.

 

برش

واکنش شروین حاجی‌پور به دریافت جایزه گرمی: بخش زیادی از زندگی مردم ایران توسط دولتی از بین رفته که همسر رئیس جمهور آن کشور این جایزه را به من اهدا کرده، کاش این جایزه توسط یک شخصیت هنری به این اثر هنری اهدا می شد، کشور عزیزم را با تمام زیبایی هایش دوست دارم و اینجا خواهم ماند

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و بیست و چهار
 - شماره هشت هزار و یکصد و بیست و چهار - ۱۹ بهمن ۱۴۰۱