پای حرف‌های خریداران و فروشندگان در حراج آخر فصل

امسال بخر، سال دیگر بپوش

مریم طالشی
گزارش نویس

 

پرچم‌های قرمز با نوشته «حراج پایان فصل» آنقدر جذاب هست که عابران را وسوسه کند نگاهی به اجناس بیندازند حتی اگر قصد خرید نداشته باشند. آخر فصل زمستان معمولاً از دو ماه قبل از عید شروع می‌شود؛ تقریباً از اوایل بهمن.
اجناس زمستانی که اول فصل برای خیلی‌ها دور از دسترس بود، حالا با جیب آنها سازگارتر است و می‌شود به خریدشان فکر کرد. یک جورهایی هم دو سر بُرد است چون هم هنوز زمستان دارد با قدرت خودنمایی می‌کند و لباس‌های حراجی را می‌شود پوشید و هم برای سال بعد می‌ماند و دیگر مجبور نیستی قیمت بالای اول فصل را بپردازی. مرکز خرید نسبتاً شلوغ است. در ویترین هر مغازه می‌شود نشانی از حراج سراسری یافت. اکثراً قیمت‌ها را بزرگ نوشته‌اند و روی اجناس زده‌اند. بعضی‌ها هم به صورت کلی قیمت داده‌اند؛ مثلاً همه اجناس از فلان قیمت تا فلان قیمت. مشتری می‌تواند بر اساس بودجه خود تصمیم بگیرد وارد کدام مغازه شود و کدام جنس را انتخاب کند. بعضی‌ها در حراج هم همچنان گران هستند و لابد باید صبر کرد تا حراج بیشتری بخورند و دیگر آخر آخرهای فصل شود. البته صبر کردن ریسک هم دارد چون ممکن است کالای مورد نظر تمام شود.
زنی جوان با دختر بچه‌ای پنج شش ساله وارد یک مغازه لباس مردانه می‌شود. این مرکز خرید از آنهایی است که هنوز مغازه‌ها و به اصلاح بوتیک‌های کوچک دارد و مثل خیلی دیگر از مراکز خرید فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای در آن علم نشده‌اند. زن دنبال خرید کاپشن برای همسرش است و یک کاپشن مشکی را پشت ویترین دیده و پسند کرده است. قیمت را که می‌شنود، شوکه می‌شود. انتظار داشت قیمت حراجی بشنود اما قیمتی که فروشنده می‌گوید اصلاً برایش خوشایند نیست. «تخفیف ندارد؟» این را زن می‌پرسد و فروشنده جواب می‌دهد که این قیمت تخفیف خورده است و اگر اول فصل می‌خواست خرید کند، باید دوبرابر این را پرداخت می‌کرد. زن به هرحال قصد خرید ندارد چون قیمت به نظرش بالاست. موقع بیرون آمدن از مغازه فروشنده تأکید می‌کند که اگر سال دیگر بخواهد همین کاپشن را بخرد، معلوم نیست چقدر بشود. زن اما قانع نمی‌شود و ناامیدانه از مغازه بیرون می‌رود.
«وقتی اسم حراج می‌آید، بعضی‌ها فکر می‌کنند که دیگر مغازه‌دار باید آتش بزند به مالش.» این را یکی از مغازه‌دارهای مرکز خرید می‌گوید و ادامه می‌دهد: «الان واقعاً مثل قبل نیست که بگوییم سود پوشاک بالاست. قیمت‌های خرید خودمان خیلی به نسبت قبل بالا رفته و ما مجبوریم سودمان را کم کنیم تا مشتری را از دست ندهیم. وقتی هم حراج می‌کنیم دیگر تقریباً سودی برای خودمان ندارد و فقط داریم جنس‌ها را می‌فروشیم که جا برای اجناس بهاره باز شود وگرنه الان دیگر حراج به صرفه نیست. گاهی هم اجناس را با ضرر می‌فروشیم خصوصاً روزهای آخر حراج. همان طور که گفتم، برای این است که جا باز شود و لباس زمستانی هم به هرحال فضا را می‌گیرد و ما انبارهای کوچکی در مغازه ‌داریم و از این لحاظ محدودیت داریم. در این شرایط خیلی از مشتری‌ها انتظار دارند قیمتی که می‌دهیم، خیلی کم باشد. گاهی آنقدر ناراحت می‌شوم که می‌گویم اصلاً شما این جنس را بردار و ببر و پول هم نده اما انتظار نداشته باش به این قیمتی که می‌گویی بفروشم. ما باید از پس اجاره‌های سنگین برآییم و با این احوال گذران خیلی سخت است. هنوز که هنوز است آثار خسارتی که در دوران کرونا دیدیم جبران نشده و چک‌های آن موقع را پاس نکرده‌ایم. دقیقاً شب عید بود که همه جا تعطیل شد و تمام جنس‌هایی را که برای عید آورده بودیم روی دست‌مان ماند. وقتی توانستیم مغازه را باز کنیم دیگر جنس‌های بهاره به کارمان نمی‌آمد چون هوا گرم شده بود.»
سارا دختر جوانی که همراه دوستش برای خرید آمده، عاشق حراج‌های آخر سال است. به قول خودش هیچ وقت اول فصل خرید نمی‌کند چون می‌داند همین قیمتی که اول دی دارد می‌بیند، یک ماه دیگر نصف می‌شود و بهتر است صبر کند. او می‌گوید: «من عاشق خرید کردن هستم و تنوع را هم خیلی دوست دارم، یعنی ترجیح می‌دهم در تعداد و تنوع بالاتری خرید کنم. در زمان حراج می‌توانم با بهایی که مثلاً اول فصل برای یک کاپشن یا بارانی پرداخت می‌کردم، دو تا از همان را تهیه کنم در دو رنگ و مدل متنوع. به همین دلیل هم حراج برای من فرصت خوبی است و آدم خبره‌ای هم در حراج هستم. حتی دوستانم به من زنگ می‌زنند و می‌پرسند کجا حراجش خوب است که بروند برای خرید. من حراجی‌ها را به صورت آنلاین هم دنبال می‌کنم و برای یک جنس که مدنظر دارم ارزان‌ترین قیمت را پیدا می‌کنم. البته معمولاً حضوری خرید می‌کنم چون برایم جذاب‌تر است اما بعضی حراجی‌های آنلاین هم واقعاً وسوسه‌برانگیز هستند. به طور کلی حراج جذاب است و خواه ناخواه آدم را جذب می‌کند و صد البته که وقتی اوضاع مالی آدم بد باشد، بیشتر غم‌انگیز است.»
مرکز خرید دیگری که به آن سر می‌زنم جزو مراکز خرید جدید است که فروشگاه‌های بزرگ برندهای مختلف در آن مشغول به کار هستند. فصل حراج به این فروشگاه هم رسیده و به همین دلیل تعداد مشتری‌های‌شان از همیشه بیشتر است. حراج عمدتاً شامل اجناس زمستانی می‌شود و باقی کالاها یا حراج نیستند یا اگر حراج باشند درصد حراج‌شان پایین است. درصدهای 50 و 70 درصد مربوط به پالتوهای ضخیم و کاپشن‌های گرم و پلیورهای بافتنی است که امسال دیگر عمر استفاده‌شان به انتها نزدیک می‌شود و حالا کو تا سال دیگر و زمستانی دیگر.
«در حراج خرید کردن چیزی است که برای آدم بزرگ‌ها کاربرد دارد اما در مورد بچه‌ها نمی‌شود براحتی در حراج خرید کرد.» این را پدر دو دختر بچه می‌گوید که دارند از سر و کول هم بالا می‌روند و شادمانه می‌خندند.
او ادامه می‌دهد: «رشد بچه‌ها در این سن جوری است که نمی‌دانی اگر امسال برایشان در حراج لباس بخری آیا سال دیگر برایشان مناسب است یا نه. ترجیح خود من این است که در ابتدای فصل برای بچه‌ها لباس بخرم و اگر قرار است صرفه‌جویی کنم، در مورد خرید برای خودم و همسرم آن را اعمال می‌کنم. به هرحال بچه‌ها دوست دارند اول فصل لباس تازه داشته باشند. ما خودمان بچه بودیم لباس‌های قدیمی برادر بزرگ‌مان را که برایش کوچک شده بود می‌پوشیدیم اما بچه‌های حالا اینطور نیستند و توقعات‌شان با ما فرق می‌کند. الان لباس‌های بچگانه حراج خوبی خورده‌اند و مثلاً اگر کسی بخواهد لباسی مثل کاپشن تهیه کند خوب است. البته باید حتماً به سایز توجه کند و دو سایز بزرگتر بگیرد. در مورد بچه‌هایی در سن و سال بچه‌های خود من حداقل دو سایز بزرگ‌تر باید گرفت تا سال بعد قابل استفاده باشد وگرنه یک سایز بزرگ‌تر قطعاً تا یک سال دیگر کوچک می‌شود. برای بچه‌هایی که سن بیشتری دارند می‌شود همان یک سایز بزرگ‌تر را گرفت ولی همان طور که گفتم، باز هم ریسک دارد و معلوم نیست لزوماً سال دیگر اندازه باشد.»
جدا از حراج‌های آخر فصل بعضی فروشگاه‌ها هم  همیشه حراج دارند و معمولاً هم دلیل حراج را جابه‌جایی و تغییر شغل عنوان می‌کنند و حالا بماند که اگر سال دیگر هم سراغ‌شان بروید همان حراج و همان دلیل حراج را می‌بینید؛ به هرحال حراج جذاب است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و بیست و یک
 - شماره هشت هزار و یکصد و بیست و یک - ۱۶ بهمن ۱۴۰۱