میدان، دیپلماسی، قلم

الهام عابدینی
پژوهشگر روابط بین‌الملل
در سال‌های اخیر دوره هر مقام ارشدی که در امریکا تمام شده، حدود یک سال بعد کتاب خاطراتش منتشر شده است. باراک اوباما، جان کری، هیلاری کلینتون، وندی شرمن و جان بولتون شماری از معروف‌ترین افرادی هستند که کتاب‌شان به فارسی هم ترجمه شده و اتفاقاً به منبع ارجاع بسیاری از تحلیلگران هم تبدیل شده است. در مواردی حتی میان روایت‌ها تردید بوده و در نهایت همان روایتی نزد افکار عمومی پذیرفته شد که در همین کتاب‌های خاطرات آمده است. این بار هم نوبت مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق امریکاست.
نکته جالب درباره این گونه کتب این است که اغلب به کتب پرفروش و به اصطلاح پشت ویترینی بدل می‌شوند، گویی مخاطب عام با آن نه به‌عنوان کتابی سیاسی بلکه چون رمانی مهیج برخورد می‌کند. در واقع این کتاب‌ها، امر سیاسی را از پشت درهای بسته و راهروهای تو در تو با زبانی ساده به کنج خانه شهروندان می‌آورند. در مواردی شما می‌بینید شخصی که حتی اهل دنبال کردن اخبار سیاسی و ماجراهای دنیای سیاست نیست، کتاب خاطرات این مقامات را می‌خواند.
یک بار مایک پمپئو هنگام سخنرانی برای دانشجویان امریکایی گفت: «شعار [دانشگاه نظامی] «وست پوینت» (دانشگاه محل تحصیل پمپئو) چه بود؟ دروغ نگو، فریبکاری نکن، دزدی نکن و کسانی را که این کارها را می‌کنند، تحمل نکن. وقتی من رئیس سیا بودم، ما دروغ می‌گفتیم، فریبکاری می‌کردیم، دزدی می‌کردیم. ما برای این کارها یک دوره کامل آموزشی داشتیم.» حالا چنین فردی با سابقه اذعان به دروغگویی، کتاب خاطراتی به نام «هرگز کوتاه نیا» منتشر کرده است و حالا روایت‌های او درباره ماجراهای مختلف از جمله موارد زیادی درباره ایران شامل ترور سردار سلیمانی و برجام، به روایت‌های دست اول و قابل استناد بدل شده است. در همین چند روزی که از انتشار کتاب خاطرات پمپئو در روزهای وزارتش گذشته، تردیدهایی در برخی روایت‌های او مطرح شده است اما آنچه در اذهان عمومی باقی می‌ماند عموماً همین روایت‌های پمپئو خواهد بود. همان‌طور که درباره کتب سایر مقامات هم اتفاقی مشابه پیش آمد.
در این میان آنچه بیش از همه اسباب ناراحتی و افسوس است، این است که ما روایتی هم تراز با روایت پمپئو نداریم. این موضوع کار صحت‌سنجی این کتاب را دشوارتر می‌کند و از طرف دیگر شما کار روایت درباره مهم‌ترین اتفاقات سال‌های اخیر سیاست خارجی را با همین سکوت به طرف مقابل واگذار کرده‌اید. البته به‌عنوان مثال درباره برجام کتابی 5 جلدی با عنوان «راز سر به مهر» به قلم مذاکره‌کنندگان اصلی منتشر شده یا مصاحبه‌های شفاهی مفصلی درباره موضوعات مختلف با مقامات انجام شده اما هیچ‌کدام به روایتی برای مردم تبدیل نشده است.
مثال‌های زیادی درباره این روایت‌هایی که با وجود تردیدهایی به روایت اصلی افکار عمومی بدل شده وجود دارد اما موضوع مهم این است: ما به روایت امریکایی‌ها اعتماد نداریم اما روایت جایگزینی هم نداریم! طبیعتاً بخشی از گفت‌و‌گوها و اسناد تا مدت‌ها محرمانه باقی می‌ماند و برخی موارد هم به دلایل دیپلماتیک بهتر است مطرح نشود اما باز هم اگر مقامات پس از دوران کاری همت کنند، حتماً می‌توانند کتابی مرجع برای تحلیلگران و جذاب برای عموم مخاطبان بنویسند. جلب اعتماد شهروندان شاید با همین اقدامات ساده و کوچک آغاز شود؛ همین اقداماتی که شفافیت و احترام به افکار عمومی را برجسته می‌کند.
جنگ روایت‌هاست و در این جنگ، قلم ما بی‌دوات است. نه اینکه روایت و استدلالی نداریم اما میدان را خالی گذاشته‌ایم.

 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و شانزده
 - شماره هشت هزار و یکصد و شانزده - ۰۹ بهمن ۱۴۰۱