چرا جریان‌های مخالف ایران به اهانت روی آورده اند؟

وقتی نقاب از خنده‌های دیپلماتیک برمی‌افتد!

با گذشت 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران در آخرین مراحل یک جهش تمدنی بوده و به اذعان گزارش‌های بین‌المللی با شکست خوردن پروژه تحریم‌های فلج کننده و فشار حداکثری و پشت سر گذاشتن مشکلات اقتصادی در حال تبدیل شدن به یک قدرت جدید و نوظهور است.
در جبهه مقابل، دشمن نیز در حال استفاده از آخرین فرصت‌ها و ابزارهای در اختیار خود برای جلوگیری از عبور جمهوری اسلامی از این نقطه عطف تمدنی است و بر همین اساس تلاش می‌کند نقاط کلیدی پیشرفت ایران را تضعیف و ادامه رشد آنها را متوقف یا حداقل کُند نماید. ناآرامی‌ها و اغتشاشات سه ماه گذشته براساس همین منطق مشتعل شده و روشن نگه داشته شدند تا عرصه‌های اصلی قدرت کشور مانند امنیت، علم و پژوهش و مهم‌تر از آن اتحاد و همبستگی ملی و... دچار آسیب شوند و تلاش برای اصلاح مشکلات اقتصادی از مسیر رونق تولید را نیز با چالش مواجه کند.
اهانت به رهبر معظم انقلاب از سوی شارلی ابدو به عنوان محوری‌ترین عنصر اقتدار جمهوری اسلامی و رکن اصلی پیشرفت‌های سه دهه اخیر و حرکت به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی در این حوادث و خصوصاً انتشار کاریکاتورهای موهن این نشریه فرانسوی را نیز باید از همین منظر ارزیابی کرد.
جبهه رقیب تمدنی با کند شدن تدریجی همه ابزارهای امنیتی، سیاسی، فرهنگی و با اعتراف به شکست خوردن آخرین تلاش‌های مغرضانه خود که اعمال شدید ترین تحریم‌های اقتصادی است، ناگزیر در واپسین فرصت‌های باقیمانده برای متوقف کردن شتاب پیشرفت ایران اسلامی، نقاب رعایت آداب تعامل دیپلماتیک را از چهره بر افکنده و مستقیماً رهبری را به عنوان ستون برپاشدن و استقرار یافتن بنای ایران قوی هدف گرفته است. این در حالی است که به نظر می‌رسد  فقدان نگاه عمیق تاریخی تمدنی در ارزیابی این حرکت خباثت‌آمیز مانع از فهم درست خواص از این حادثه و در نتیجه عکس‌العمل متناسب و صحیح شده است.
اتخاذ نگاه‌های صرفاً سیاسی و غیر تاریخی، عمق، ابعاد پوشیده و دنباله‌های یک حادثه ظاهراً منفرد را نشان نمی‌دهد و‌ بنابراین واکنش‌هایی درخور را به همراه نخواهد داشت. چنین تحلیل‌هایی منجر به آن می‌شود که برخی از نخبگان ترجیح می‌دهند تا حد ممکن ماجرا را پوشیده نگه دارند و توده‌های مردم را نسبت به آن آگاه نکنند تا به زعم خود ابعاد و گستره ماجرا بزرگ‌تر نشود و‌ به این شکل  با اهداف دشمن مقابله کنند. عده‌ای نیز به جهت سابقه نقش‌آفرینی این هفته‌نامه در توهین به بزرگترین مقدسات اسلامی و انسانی، این امر را اتفاقی چندان عجیب یا حساسیت برانگیز نمی‌دانند که نیاز به واکنش متفاوتی داشته باشد. برخی دیگر از نخبگان اعتقاد دارند که اگرچه توهین امری غیر اخلاقی است اما چون تأثیری روی میزان و شدت باور و‌ اعتقاد مردم به رهبری جامعه ندارد، پس نباید هجومی راهبردی از سوی دشمن تلقی شود. این دیدگاه‌ها قطعاً زشتی اتفاق رخ داده را نفی نمی‌کنند و با لزوم نوعی از واکنش در مقابل آن هم همراه و‌ همدل هستند، اما بهره نگرفتن از تجربه‌های تمدنی باعث شده که از عمق و صحت برخوردار نبوده و در نتیجه نوع عکس‌العمل برآمده از آنها هم بسیار دور از آنچه ضروری است باشد.
مرور آنچه این روزها رخ داده، دو نکته را روشن می‌سازد:
بصیرت به واقعه: جسارت به مؤثرترین عنصر اقتدار و پیش برنده انقلاب اسلامی، به عنوان مهم‌ترین رقیب تمدنی غرب، اگرچه توسط یک نشریه معلوم‌الحال و بد سابقه صورت گرفته باشد، اما به جهت آنکه اولاً در ادامه دشمنی‌های بلندمدت جبهه غرب با ارکان اقتدار جمهوری اسلامی و‌ ثانیاً در تکمیل حملات شدید به این رکن محوری در اغتشاشات اخیر بوده است، حادثه‌ای موردی یا حتی صرفاً سیاسی ارزیابی نمی‌شود. همچنین این حادثه در یک موقعیت گلوگاهی تاریخی و در آستانه جهش‌های کشور در مسیر پیشرفت رخ می‌دهد و بنابراین این عمل یک اتفاق صرفاً سبکسرانه یا مغرضانه نیست، بلکه باید آن را به معنی شروع هجوم مستقیم، صریح و خباثت آلود با ستون اصلی خیمه انقلاب پس از ناامیدی از مواجهه‌های غیرمستقیم دانست و آغازی است که اگر در همین موقف با عکس‌العمل شدید، سریع و قاطع روبه‌رو نشود گسترش و شدت حمله دشمن را به همراه خواهد داشت.
شناخت مسئولیت: دشمنی‌ها برای ملت مؤمن، بصیر و‌ هوشیار به مانند نعمتی است که آنها را از غفلت خارج کرده و باعث خلق پدیده‌های مبارکی بر خلاف مطلوب دشمن خواهد شد.  اگر غرض دشمن کاهش جایگاه ولایت به عنوان قلب تپنده جامعه و عامل پیوند همه نیروها  است، پس وظیفه اصلی تقویت اتصال فکری، قلبی و عملی توده‌های مردم خصوصاً جوانان و نشان دادن عمق و گستره این اتصال و‌ پیوند است. جلوه یافتن عینی محبوبیت فوق‌العاده مقام معظم رهبری در قلب ملت انقلابی ایران، کشورهای حوزه مقاومت، ملت‌های مسلمان و بخشی از مستضعفین عالم و به رخ کشیدن این محبوبیت در مقابل دیده دشمنان از مهم‌ترین راهکارهای قابل استفاده توسط توده‌های مردم مؤمن، انقلابی و آزاده برای ایفای این تکلیف است؛ راهکاری که می‌تواند در قالب تلاش‌های فردی یا ایجاد جریان‌ها و پویش‌های نخبگانی فکری هنری دنبال شود.
مهم‌ترین و اساسی‌ترین ویژگی در انتخاب راهکار‌های گوناگون برای ایفای نقش، داشتن رویکرد و منظر تمدنی و پرهیز از نگاه سیاست داخلی به مسأله یا اخذ راه حل‌هایی است که ولایت را به امری سیاسی تقلیل داده و دوقطبی‌های موهوم سیاسی را فعال می‌کند. از این رو شیوه‌های واکنش به این اهانت باید قطعاً با کمک و همراهی جمعیت‌های بین‌المللی هوادار انقلاب، در میان جبهه مقاومت، ملت‌های مسلمان و یا مستضعف و از مسیر ارائه و انتشار تحلیل‌های عمیق‌تر از حادثه اخیر در میان گستره علاقه‌مندان به انقلاب صورت بگیرد.
توجه به این نکته مهم لازم است که تأکید بر ایفای این مسئولیت به معنی رها کردن مسیر اصلی حل مشکلات کشور و قوی شدن، به عنوان اصلی‌ترین راه مقابله با تهدیدهای دشمن نیست، بلکه به معنای بی تفاوت نبودن و داشتن مواجهه مناسب بر اساس فهمی عمیق و تمدنی از جریان حمله‌های  دشمن به محور  اصلی این پیشرفت‌ها است. ایفای قاطع، بدون تأخیر و دقیق این نقش تاریخی در این موقف زمینه تحولاتی عظیم‌تر را فراهم خواهد کرد و اگر توهین به اسلام و ساحت نورانی پیامبر(ص) موجب پرسش و مراجعه بیشتر ملت‌های غربی به اسلام و قرآن شد، امید می‌رود با حضور مجاهدانه و مؤمنانه آزادی خواهان منطقه و جهان برای انجام وظیفه، توهین اخیر نیز موجبات محوریت یافتن اسلام ناب محمدی و محبوبیت عالم گیر خیمه ولایت را فراهم آورد.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و سیزده
 - شماره هشت هزار و یکصد و سیزده - ۰۵ بهمن ۱۴۰۱