«ایران» از مناسبات جدید دوران گذار و عدم فهم مقدورات و محذورات آن توسط برخی جریانهای سیاسی گزارش میدهد
ادراک واقعی از «درد زایمان نظم جدید جهانی»
عبدالرضا هادیزاده نائینی
روزنامه نگار
قطعنامه غیرالزام آور پارلمان اروپا و پیشنهاد تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شورای وزیران اتحادیه اروپا باعث شده است تحلیلهای بسیاری در خصوص چرایی این کنش سیاسی از جانب کشورهای اروپایی در فضای رسانهای کشور مطرح شود، اما آمیخته شدن برخی از این تحلیلها با اغراض جناحی و سیاسی منجر به آن میشود که در خصوص واقعیت ماجرا آدرسهای غلط منتشر شود.
طی دو روز گذشته تحلیل معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور سابق و همچنین وزیر راه و شهرسازی دولت پیشین، بشدت مورد توجه رسانههای یک جریان سیاسی قرار گرفت. نکته جالب آنکه در هر دو موضعگیری ایران و روسیه مقصر فضاسازی اخیر معرفی شدند. عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی دولت سابق با انتشار توئیتی در تحلیل اتفاقات اخیر نوشت: «روسها با رندی و نامردی تمام و ما هم با بیتدبیری و موقعیت ناشناسی تمام وارد بازی روسها شدیم. کشورها درباره امنیت خود با هیچکس شوخی ندارند. همچنانکه ما با هیچکس در دوران جنگ شوخی نمیکردیم.
ایران باید به نحو اطمینانبخشی و مستقل از مذاکرات برجام خود را از بحث درگیری روسیه - اوکراین جدا کند؛ یک ساعت زودتر بهتر. ایران هیچگونه منافعی در این جنگ ندارد. لجبازی و مقاومت در این ارتباط، هیچ مبنای منافع ملی یا توجیه اخلاقی ندارد.» وی همچنین ادامه داد: «دستگاه سیاست خارجی باید بهصورت شفاف و آشکار با اتحادیه اروپا وارد مذاکره مستقیم و بیواسطه شود و بگوید که در این ارتباط آمادگی دارد که از غرب ابهامزدایی کامل بکند و بیطرفی خود را در عمل به اثبات برساند.»
حمید ابوطالبی معاون سیاسی ریاستجمهوری در دولت روحانی نیز انگشت اتهام را به سمت مسکو و تهران گرفته و مدعی شده است: «روسیه در تلاش است با برهم زدن نقش توازنآفرین منطقهای ایران، موقعیت تازهای برای خود ایجاد کند و میکوشد اروپا را در غیاب امریکا آرام آرام از معادلات خارجی ایران حذف کرده و با وابستهسازی سیاست خارجی ایران به روسیه، جایگاه خود را در منطقه برتری دهد.»فارغ از آنکه در این دست از تحلیلها اساساً به نقش کشورهای اروپایی پرداخته نشده و بدون توجه به واقعیات جهانی و بیشتر برای تسویه حسابهای سیاسی داخلی مطرح شده است؛ باید به ریشهها، پیشینهها و زمینههای شکلگیری تحولات اخیر توجه شود.
از تصویرسازی تا واقعیت
یکم؛ گزاره «همراهی ایران با روسیه در جنگ اوکراین» از ادعاهایی که با تکرار فراوان توسط رسانههای جریان اصلی به عنوان برساخته واقعی به افکار عمومی فروخته شده و برخی سیاسیون در ایران این اصل را بدون تأمل پذیرفتهاند.
«فروش پهپاد ایرانی به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین» همواره بهعنوان شاهد اصلی برای واقع نمایی از این گزاره مطرح شده است. قابل تأمل آنکه دولت زلنسکی که این ادعای امریکا جهت ایرانهراسی در اروپا را تکرار میکند تاکنون از ارائه کوچکترین سندی در این خصوص ناتوان بوده است. با آنکه تلاش میشود ایران بهعنوان بازیگری غیرعقلانی و بیاعتقاد به گفتوگو در این زمینه نمایش داده شود اما تیم کارشناسی ایران یک بار برای مذاکره با طرف اوکراینی و بررسی مستندات آنها پای میز مذاکره رفت و طرف اوکراینی با فشار امریکا و برخی کشورهای اروپایی حاضر به شرکت در مذاکرات نشد. پس از آنکه بار دیگر دو طرف موفق به گفتوگو شدند اوکراین هیچ دلیل و مستند محکمی برای این ادعای خود در دست نداشت. این مسأله حتی باعث شد ایوان چیژفسکی، از مقامهای دادستانی کل اوکراین با بیان صریح این جمله که «نمیتوانیم بگوییم پهپادهای روسیه ایرانی است» اذعان کند: «بازرسان اوکراینی نمیتوانند بهطور قابل اطمینانی تأیید کنند که پهپادهای انتحاری روسیه در ایران تولید شده است. ما نمیتوانیم هنوز بگوییم این پهپادها ایرانی است یا خیر.»
منطق و منافع ملی
دوم؛ موضع ایران از ابتدای جنگ منطقی و مبتنی بر منافع ملی بوده است. نفی جنگ، نفی حمله به غیرنظامیان و زیرساختها و همچنین لزوم بازنگری ناتو در زیادهخواهی خود همواره مطرح شده است. ایران بر تعهد خود به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها تأکید داشته است و از همین رو بوده که به رغم روابط ممتاز تهران و مسکو جدا شدن کریمه، لوهانسک و دونسک از اوکراین توسط تهران به رسمیت شناخته نشده است.
دنیای جدید و دستپاچگی امریکاییها
سوم؛ شانزده سال از زمانی که کاندولیزا رایس وزیر وقت امور خارجه امریکا ریخته شدن بمبهای اسرائیلی روی سر مردم لبنان و کشته شدن مردم این کشور را با عنوان «درد زایمان خاورمیانه جدید» یاد می کرد گذشته است. روزهایی که رایس خرسند از سراب شکلگیری نظم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا بود به سرعت گذشت و با پیروزی مقاومت در جنگ 33 روزه مشخص شد که منطقه جدید منطقه مقاومت خواهد بود و ایده منطقه تحت سیطره اسرائیل از یک ایدهآل به یک خیال خام تبدیل شده است.
سابقه نیز نشان داده است در بیشتر مواقع، «سرنوشت جنگها» تعیینکننده «سرنوشت نظمها» خواهند بود. اکنون اما با پیشدستی روسیه در جلوگیری از سیطره ناتو این نگرانی برای غربیها رخ داده است که درد زایمان نظم جدید آنها را تهدید میکند.
از سویی دیگر تحریمهای غرب علیه روسیه همزمان با تحریمهای غیرقانونی آنها علیه ایران باعث شده است تهران و مسکو لاجرم به یکدیگر نزدیکتر شوند. این نزدیکی بهعنوان معلول نوع رفتار غرب با دو کشور در شرایط دوران گذار قابل تحلیل و بررسی است، به طوری که اندیشکدهها و مقامهای غربی هر بار با تکرار نام ایران در کنار نام روسیه و چین این سه کشور را بهعنوان تهدید معرفی کرده و نگرانی خود را از نقش مثلث غیرغربی در آینده جهان ابراز میکنند. غربیها تلاش دارند ایران و روسیه را به انزوا کشانده و سپس با مهار همهجانبه چین به تثبیت نظم کنونی مبادرت ورزند؛ اقدامی که با اختلاف افکنی بین سه کشور میتواند تسریع گردد و برخی تحلیلها ناآگاهانه در اجرای آن نقشآفرینی میکنند.
آنچه اکنون اهمیت دارد فاصله گرفتن از تحلیلهای فانتزی و سیاستزده و توجه ویژه به مسائل کلان جهانی است. تخریب روابط ایران و شرکای کنونی در دوران گذار نه مانع دشمنی امریکا و برخی از کشورهای اروپایی خواهد شد و نه سرعت ماشین ایرانهراسی آنها را کم خواهد کرد، بلکه آنها را تنها در نقشه انزواسازی ایران یاری خواهد داد.