در حافظه موقت ذخیره شد...
در سال ۲۰۲۲، ۱۱۷۶ نفر به دست پلیس امریکا در این کشور به قتل رسیدهاند
قاتل در لباس پلیس!
طبق آمارهای منتشر شده در داخل امریکا، در سال گذشته میلادی بیشترین تعداد از مردم این کشور را پلیس این کشور کشته است. طبق دادههای منتشر شده در پایانه نقشهبرداری خشونت پلیس در داخل امریکا در سال 2022، 1176 نفر به دست پلیس در این کشور به قتل رسیدهاند. این رقم در سال 2021، 1145 نفر بوده است. براساس همین آمار، 24 درصد از کشتهشدگان سیاهپوست بودند، این در حالی است که این قشر از جامعه امریکا تنها 13 درصد از کل جمعیت این کشور را در بر میگیرند. آمارهای رسمی از سال 2013 نشان میدهد همواره کمترین میزان اتهام قضایی در درگیری میان مردم عادی و پلیس، متوجه نیروهای امنیتی و پلیس امریکا بوده و همیشه این طرف مقابل پلیس بوده که مقصر شناخته شده است. از همین جهت، در ذیل به شرح گوشهای از این اختیارات بیحد و حصر پلیس در امریکا خواهیم پرداخت؛
تاریخ یک خشونت مافیایی
خشونت پلیس امریکا در دهه اخیر موضوع بسیاری از تولیدات رسانهها حتی در غرب شده است. یکی از چالشهای تاریخی مشابه در جامعه امریکا مربوط به زمانی است که بردهداری در این سرزمین رایج بوده، یعنی از قرن هجدهم هنگامی که نیروهای امنیت ملی در آن زمان اقدام به کشتار بردهها میکردند. آن زمان نیروهایی در جامعه امریکا حضور داشتند که به آنها گشتهای بردهداری میگفتند. این گشتها با اعمال خشونتهای وحشیانه از جمله شلاق، شکنجههای غیرمتعارف و حتی قتل تلاش میکردند تا جامعه بردگان را به انقیاد درآورند.
اما این سبک از برخورد پلیس امریکا در این سالها متوقف نشد و در قرن نوزدهم و سالها پس از آن نیز این روال ادامه داشت. در این دوران پلیس امریکا و نیروهای گشتزنی در این کشور قدرت بیشتری پیدا کردند و طبعاً برای اعمال خشونت دستشان بازتر شده بود. ساختار سیاسی هم گویا از همان سالها نه تنها برای این پدیده اجتماعی چارهای نداشت که حتی با تصویب برخی از قوانین از آن حمایت هم میکرد.
در سالهای منتهی به قرن نوزدهم در امریکا زمانی که سیاهپوستان و رنگینپوستان در این کشور جزئی از دارایی سفیدپوستان محسوب میشدند، رفتارهای خشونتآمیز بویژه در مورد جامعه سیاهپوست بسیار رواج داشت و بدرفتاری با آنها بهدلیل ساختارهای تبعیضآمیز سیاسی روز به روز افزایش مییافت. اما در آن سالها و دهههای پس از آن اعتراضات گسترده داخلی و خارجی به نحوه برخورد با سیاهپوستان و رفتارهای وحشیانه پلیس با آنها منجر به تصویب قوانینی به دست سازمانهای مجری قانون شد که در آن تلاش کردند برای اعمال خشونت توسط پلیس محدودیتهایی گرچه ناچیز در نظر بگیرند. در سال ۱۹۶۸ بود که برای نخستینبار پلیس امریکا قانوناً برای اعمال خشونت و برای برخورد با آنچه خود «قانونشکنی» مینامید با محدودیتهایی مواجه شد، اما از همان سالها نیز همین قوانین چندان جدی گرفته نمیشدند.
تلاشهای بیثمر
این معضل تا سالها ادامه یافت بیآنکه دولتهای مختلف اعم از جمهوریخواه یا دموکرات برای آن چارهای بیندیشند، تا جایی که در دهههای اخیر با مرور اجمالی حوادث اجتماعی امریکا میتوان نمونههای زیادی از قتل به دست پلیس بر اثر اعمال خشونت علیه قشرهای مختلف جامعه را به وضوح دید. در سال ۲۰۱۷ اعمال خشونت پلیس علیه مردم نمونههای زیادی دارد که تنها یکی از آن موارد قتل دانشجویان به دست نیروهای امنیتی است. در ماه آگوست همین سال زمانی که یک تجمع از ملیگرایان سفیدپوست در «شارلوتس ویل» گردهم آمده بودند، گروهی از دانشجویان در مقابل این تجمع دست به اعتراض زدند. در این هنگام یکی از ملیگرایان سفیدپوست با خودرویی به سمت معترضان حمله کرد و یک زن سیاهپوست و بسیاری را مجروح کرد. نکته جالب توجه در این حادثه این است که این واقعه در مقابل چشمان پلیس اتفاق افتاد و نیروهای امنیتی حاضر در صحنه هیچ گونه تلاشی برای توقف و ممانعت از هجوم این فرد انجام ندادند.
از این دست نمونهها بویژه در دهههای اخیر به وفور میتوان پیدا کرد که در آن پلیس امریکا به عمد و بدون نگرانی از پیگردهای قانونی احتمالی دست به خشونت و قتل میزند. اغلب قربانیان این خشونت نیز در جامعه امریکایی قرن بیست و یکم همچنان رنگین پوستان و سیاهپوستان هستند که از کمترین امکانات و حمایت قانونی در برابر تبعیض و خشونت برخوردارند.
در این سالها در داخل امریکا جوامع حقوق بشری اعتراضات متعددی را به نحوه رفتار پلیس با معترضان و با کسانی که در تعقیب و گریزها دستگیر میشوند داشتهاند، اما نه تنها این اعتراضات به محدود کردن قدرت نیروهای امنیتی منجر نشده، بلکه حتی دامنه قدرت و جسارت آنها برای اعمال برخوردهای وحشیانه را نیز افزایش داده است.
جامعه معلمان در حرکتهایی خودجوش تلاش کردهاند در کلاسهای درس به منظور آشنایی دانشآموزان با نحوه برخورد پلیس، در مورد خشونت نیروهای امنیتی صحبت کنند تا از این طریق بتوانند میزان قتل را کاهش و آگاهی نسبت به این پدیده شوم را افزایش دهند.
اما حتی این جنبش هم باوجود افزایش آگاهی عمومی در سطح جامعه نتوانسته منجر به کاهش قتل به دست نیروهای پلیس در جامعه امریکا شود و تنها کارکرد آن آگاهسازی کم ثمر اقشار مختلف نسبت به این پدیده شوم اجتماعی است.
اما آنچه قابل تأمل به نظر میرسد این است که در کنار تمام اعتراضات داخلی و بعضاً خارجی به این نوع رفتار پلیس در امریکا، ساختار سیاسی در این کشور سالها و حتی قرنها است که نه تنها هیچ راهحلی برای آن تعریف نکرده بلکه طبق آمارها این پدیده در این کشور در حال افزایش است؛ موضوعی که به نظر میرسد میتواند سالها بعد به خشمی ملی و بینالمللی تبدیل شده و جامعه امریکایی و بویژه نظام سیاسی آن را با مشکلاتی جدی مواجه کند.