نشنال اینترست: خلیج فارس جایگاه مهمی در تغییرات جاری در نظام بین الملل خواهد داشت

بازی بزرگ در غرب آسیا

گروه سیاست /  شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در جریان سفر خود به عربستان سعودی در اوایل ماه دسامبر2022 در نشست افتتاحیه شورای همکاری خلیج فارس و چین شرکت کرد. این نشست بر بهبود روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس و ایجاد روابط امنیتی بین طرفین متمرکز بود. شی در سخنرانی خود در آن نشست از دو طرف خواست تا «شریک طبیعی» برای همکاری باشند و پنج حوزه اصلی همکاری را پیشنهاد کرد: انرژی، مالی و سرمایه‌گذاری، نوآوری و فناوری‌های جدید، هوا فضا و زبان و فرهنگ. با وجود این، نگاهی به این تعامل نشان می‌دهد که نقطه کانونی هر مشارکت کجاست: انرژی، فناوری و تجارت. برای پادشاهی‌های خلیج فارس روابط تجاری با چین اقتصاد آنان را از نفت که بخش عمده درآمد ملی‌شان را تأمین می‌کند به سوی حرکت به سمت متنوع‌سازی منابع درآمدی سوق می‌دهد. مهم‌تر از آن اینکه در چهارچوب رقابت جهانی نشست برگزار شده هیچ تعهد مشخصی برای تعمیق مشارکت راهبردی چین و شورای همکاری خلیج فارس ارائه نکرد و هیچ مورد تازه‌ای در حوزه امنیت اعلام نشد.

مشارکت راهبردی چین و شورای همکاری
خلیج فارس
در خلیج فارس جایی که ایالات متحده برای دهه‌ها بازیگر خارجی غالب بوده، چین به‌دنبال ایجاد روابط سیاسی نزدیک با قدرت‌های نوظهور برای تضمین دسترسی به منابع انرژی حیاتی، گسترش دامنه تجاری خود و افزایش نفوذ استراتژیک خود بوده است. در حالی که چین معتقد است هژمونی ایالات متحده در خلیج فارس رو به افول می‌باشد رویکرد آن کشور برای دستیابی به موقعیت و نفوذ در جایگاه قدرتی بزرگ همراه با احتیاط و تردید بوده است. دامن زدن به بی‌ثباتی به نفع چین نیست چرا که آن کشور نه اراده و نه ظرفیت ایفای نقش امنیتی منطقه‌ای ایالات متحده را دارد. در عوض، چین با کشور‌های کلیدی شورای همکاری خلیج فارس مشارکت‌های استراتژیک ایجاد کرده که حمایت از آن می‌تواند موقعیت آن کشور به‌عنوان یک قدرت بزرگ را تقویت کرده و به پکن اجازه دهد تا نفوذ خود را در عرصه‌های تازه نشان دهد.
این موضوع نشان می‌دهد که چین مصمم است از رویارویی با ایالات متحده اجتناب ورزیده و نمی‌خواهد در درگیری‌های متعدد منطقه غرق شود. پکن ترجیح می‌دهد موضع عدم مداخله را اتخاذ کند و این موضوع به آن کشور اجازه می‌دهد در اکثر مناقشات بین منطقه‌ای بیطرف باقی بماند و از فرصت‌های استراتژیک و اقتصادی استفاده کند. در نتیجه، پروژه‌های ابتکاری یک کمربند و جاده (BRI) در خلیج فارس در درجه اول ابزاری برای تقویت موقعیت پکن به‌عنوان یک قدرت بزرگ در منطقه است. برای موفقیت این پروژه اتخاذ سیاست عدم مداخله از سوی چین و حفظ بیطرفی و بیگانه نساختن هیچ یک از بازیگران منطقه‌ای از پکن نکته‌ای کلیدی و ضروری است که چین باید آن را رعایت کند. در عین حال، پادشاهی‌های خلیج فارس چین را به‌عنوان یک شریک تجاری نمونه می‌بینند که در امور داخلی دیگر کشور‌ها مداخله نمی‌کند و آن کشور را به‌عنوان یک قدرت بزرگ با نفوذ سیاسی قابل توجه در عرصه بین‌المللی قلمداد می‌کنند. چین روابط خود را با پادشاهی‌های خلیج فارس از طریق دیپلماسی مشارکتی به جای سیاست اتحاد انجام می‌دهد (این روابط ائتلافی نیستند، زیرا پکن معمولاً از تشکیل اتحاد خودداری می‌ورزد). چین قرارداد‌های مشارکت استراتژیک با کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس امضا کرده که جزئیات سرمایه‌گذاری اقتصادی و تجارت قابل توجه در چهارچوب طرح کمربند و جاده را شامل می‌شوند از جمله مشارکت استراتژیک جامع با امارات متحده عربی و عربستان سعودی دو کشور غنی از منابع منطقه و مشارکت استراتژیک با کویت، عمان و قطر را نیز در دستور کار قرار داده است. توجه به این نکته مهم است که دیپلماسی مشارکت چین در خلیج فارس به تعمیق روابط دوجانبه و مشارکت با متحدان فعلی ایالات متحده برای گسترش نفوذ و دسترسی به انرژی و در عین حال اجتناب از رویارویی با واشنگتن بستگی دارد. با وجود این، کاهش نسبی هژمونی و نفوذ ایالات متحده در خلیج فارس که در کنار نقش رو به رشد چین رخ می‌دهد بر موازنه قدرت در منطقه تأثیر می‌گذارد. برخی از کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس برای مثال، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حالی که مشارکت استراتژیک خود با ایالات متحده را حفظ می‌کنند با برقراری روابط با سایر قدرت‌ها به‌دنبال محافظت از خود در برابر تهدیدات و تغییر سریع موازنه قدرت هستند. هدف این سیاست مصون‌سازی استفاده از چین به‌عنوان منبع اضافی حمایت سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی و همچنین استفاده از روابط با پکن برای تحت فشار قرار دادن واشنگتن برای تعدیل سیاست است.
بازی بزرگ در خلیج فارس
رقابت قدرت‌های بزرگ بین ایالات متحده و چین به نقاط اوج تازه‌ای رسیده و به مهم‌ترین پویایی در صحنه جهانی تبدیل شده است و نظم بین‌المللی با گسترش آن شکل می‌یابد. این کشور‌ها در میان یک واشنگتن که به طور فزاینده نگران شده و یک پکن نوظهور و قاطع قرار گرفته و خود را در انتخاب بین متحد استراتژیک اصلی و یک شریک اقتصادی مهم می‌بینند. با وجود این، آینده شراکت چین و شورای همکاری با آنچه قدرت‌های بزرگ می‌خواهند از این کشورها به دست آورند تعیین نمی‌شود، بلکه بر اساس آنچه کشور‌های خلیج فارس انتظار دارند از رقابت قدرت‌های بزرگ به دست آورند تعیین خواهد شد. این انتظار رابطه عجیب و پیچیده چین و شورای همکاری را برجسته می‌سازد.
اگرچه در نشست سران چین و شورای همکاری بر وحدت درونی شورا تأکید شد با وجود این، این کشورها چشم‌انداز یکپارچه و منسجمی برای رویکرد منطقه‌ای به رقابت قدرت‌های بزرگ ندارند. پادشاهی‌های خلیج فارس در مورد تعهد آینده واشنگتن به منطقه تردید مشترکی دارند، اما نگرش آنان در مورد چین و رقابت قدرت‌های بزرگ به طور قابل توجهی متفاوت از یکدیگر است. این دیدگاه‌های متفاوت را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد؛ دسته اول کشور‌های با نگرش «پوشش ریسک» هستند که سعودی و امارات را شامل می‌شوند. هر دو کشور آشکارا در برابر تصمیم واشنگتن برای خروج از خلیج فارس سعی دارند از خود محافظت کنند. بنابراین، آن دو کشور یک عنصر مشارکت استراتژیک جامع را در تعامل خود با چین گنجانده‌اند. ریاض و ابوظبی فعالانه به‌دنبال تنوع بخشیدن به عرصه دریافت تسلیحات از کشور‌های مختلف هستند و چین اکنون به‌عنوان جایگزین اصلی برای تجهیزات نظامی ضروری‌ای قلمداد می‌شود که ایالات متحده از فروش آن به آن دو کشور خودداری می‌ورزد.
دسته دوم «کشور‌های متعادل‌کننده» هستند که قطر و عمان را شامل می‌شوند. هر دو کشور با باز کردن زیرساخت‌های ملی و شبکه‌های دیجیتال خود بر سرمایه‌گذاران چینی روابط نزدیک‌تری با چین ایجاد کردند. با وجود این، آن دو کشور در مورد رقابت قدرت‌های بزرگ و حفظ روابط نزدیک نظامی‌شان با واشنگتن محتاط‌‌تر عمل کرده‌اند. قطر از طریق نقش حیاتی خود در خارج کردن نیرو‌های امریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱ روابط خود را با ارتش ایالات متحده تعمیق بخشید و اخیراً به جایگاه یک متحد بزرگ غیر عضو در ناتو ارتقا یافته است. عمان مراقب بوده تجهیزات نظامی چینی را خریداری نکند، برخلاف قطر که موشک‌های بالستیک از پکن خریداری کرد. مسقط در سال ۲۰۱۹ یک چهارچوب استراتژیک توافقنامه جدید با واشنگتن به امضا رساند که به نیروی دریایی ایالات متحده امکان دسترسی به بندر دقم در عمان را داد.
دسته سوم «دولت‌های محتاط» از جمله کویت و بحرین هستند. هر دو کشور در‌های خود را روی سرمایه‌گذاری و پروژه‌های ساختمانی چین باز کرده‌، اما از تبدیل روابط تجاری به روابط استراتژیک خودداری کرده‌اند. کویت و بحرین دارای محدودترین قابلیت‌های نظامی در میان کشور‌های شورای همکاری هستند و حفاظت از ایالات متحده را برای امنیت خود حیاتی می‌دانند. در واقع، حدود ۱۳۵۰۰ نیروی امریکایی در کویت مستقر هستند. تنها آلمان، ژاپن و کره جنوبی میزبان نیرو‌های بیش‌تر ایالات متحده هستند. بحرین میزبان ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده و فرماندهی مرکزی نیروی دریایی ایالات متحده است و در ائتلاف‌های نظامی به رهبری ایالات متحده شرکت می‌کند. هر دو کشور از افزایش تعامل با چین بسیار بیش‌تر از همسایگان‌شان چیز‌هایی برای از دست دادن خواهند داشت.  با وجود آنکه رقابت قدرت‌های بزرگ استراتژی‌های مختلفی را که هر یک از کشور‌های شورای همکاری در مورد چین دنبال می‌کنند آشکار ساخته است رویکرد‌های متفاوت آن کشور‌ها پیش‌بینی آینده روابط شورای همکاری خلیج فارس و چین را دشوار می‌سازد. در بحبوحه رقابت قدرت‌های بزرگ، جنگ در اوکراین و تلاش برای کسب تسلط در عرصه اقتصادی - فناوری کشور‌های شورای همکاری مجبور شده‌اند با احتیاط بین ایالات متحده، متحد استراتژیک بزرگ خود و چین شریک اقتصادی مهم‌شان حرکت کنند.  استراتژی‌های مختلفی که هر کشور در رابطه با رقابت امریکا و چین دنبال می‌کند، در نهایت امنیت و ثبات منطقه را تحت تأثیر قرار داده و احتمالاً شورای همکاری خلیج فارس را تقسیم می‌کند. کشورهای حوزه خلیج فارس باید چهارچوب دیپلماتیکی برای رسیدگی به اختلافات سیاست خارجی خود ایجاد کرده و از تبدیل شدن منطقه به عرصه‌ای برای مبارزه بین واشنگتن و پکن جلوگیری کنند. اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس نتوانند این کار را انجام دهند، ممکن است رقابت بین کشورهای همسایه و عواقب غیرقابل پیش‌بینی برای منطقه پدید آید.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و ده
 - شماره هشت هزار و یکصد و ده - ۰۲ بهمن ۱۴۰۱