نگاهی به تلاش‌های ناکام غرب و ایالات متحده در 43 سال گذشته برای تغییر نظام جمهوری اسلامی

دموکرات و جمهوری خواه به دنبال براندازی

احمد فاضل زاده
پژوهشگر

 

با پیروزی انقلاب ‌اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، «براندازی» همواره یکی از اصلی‌ترین سیاست‌های واشنگتن در قبال جمهوری ‌اسلامی به‌ حساب آمده ‌است؛ رویکردی که رهبر معظم‌ انقلاب نیز در سخنان اخیرشان در جمع مردم قم، با اشاره به سند منتشر شده از اقدام‌های دولت کارتر، به تشریح آن پرداختند. اشاره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، به سندی بود که اخیراً از سوی یک مرکز امریکایی منتشر شد و روایت متقنی از سیاست‌های امریکا در قبال نظام نوپای ایران به‌دست می‌دهد. براساس این سند، حدود ۱۰ ماه پس ‌از پیروزی انقلاب اسلامی، جیمی کارتر، رئیس‌‌جمهور وقت امریکا، به سازمان سیا دستور می‌دهد با استفاده از ابزارهای مختلف، برای جایگزین کردن انقلاب ‌اسلامی با یک رژیم همساز با سیاست‌های امریکا اقدام کند.
این سند که اخیراً از سوی اداره تاریخ وزارت خارجه امریکا منتشر شده، مربوط به دسامبر ۱۹۷۹، حدود ۱۰ ماه پس ‌از پیروزی انقلاب ‌اسلامی است؛ سندی که از سوی بخش انتشارات این اداره و در قالب کتاب منتشر شده‌ است. اگرچه در این کتاب تصویر اصل سند منتشر نشده، اما محتوای سند، متن تایپ شده براساس اسناد است که با توجه به محدودیت‌ها و قوانین موجود در این کشور برای انتشار اسناد طبقه‌بندی شده، به این صورت منتشر شده است. در این کتاب به مجموعه اسنادی مربوط به حوزه سیاست ‌خارجی امریکا طی سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ اشاره شده که شامل ۳۵۹ سند درباره تحولات این حوزه و دربرگیرنده اطلاعات مهمی پیرامون رویکردهای واشنگتن در قبال موضوع‌های مطرح در عرصه سیاست‌ خارجی این کشور است.
ناتوانی کارتر در مدیریت بحرانی که اشغال لانه‌ جاسوسی این کشور در تهران، برای دولت امریکا به‌وجود آورده بود، سبب شد رئیس‌‌جمهور وقت امریکا خود را به سرنگونی جمهوری‌اسلامی متعهد بداند. براین اساس، کارتر در همان دسامبر ۱۹۷۹ در یادداشتی به کنگره امریکا، دستور خود را به سازمان سیا درباره انجام عملیات چندوجهی با هدف تغییر رژیم نوپای ایران به آنان ابلاغ می‌کند.

 

حادثه طبس و تلاش برای طراحی کودتا  (1359)

اشغال سفارت امریکا در تهران، حذف دولت موقت از صحنه اجرایی کشور، تثبیت پایه‌های قدرت و حاکمیت انقلابیون مذهبی و استمرار ماجرای گروگانگیری و شکست کوشش‌های دیپلماتیک و طرح‌های امریکا برای آزادسازی جاسوسان خویش، موجب بحرانی بزرگ و اختلاف نظر در دستگاه دیپلماسی امریکا پیرامون نحوه برخورد با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی شد. در این میان شورای امنیت ملی امریکا به سرپرستی برژینسکی طرفدار اقدامات قاطع نظامی علیه انقلاب اسلامی شد. از دیدگاه مایلز کاپلند از دست‌اندرکاران سابق دستگاه اطلاعاتی امریکا و همکار روزولت در کودتای 28 مرداد 32 در ایران- نیز  هدف از تهاجم طبس، تنها آزادی گروگان‌ها نبود، بلکه کودتا برای سرنگونی رژیم ایران، هدف اصلی این عملیات بوده است. در واقع امریکا قصد داشت تحت پوشش نجات گروگان‌ها با استفاده از نیروی کماندویی و عناصر ضدانقلابی در داخل کشور به سفارتخانه و وزارت امور خارجه حمله‌ور شده و سپس به مراکز حساس دولتی کشور، از جمله محل سکونت امام یورش برده و با بمباران و سقوط مراکز حساس، جهت‌گیری براندازی را عملی سازد.

 

کودتای نوژه و حمله به نظام نوپا  (1359)

یکی از رویدادهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی، کودتای معروف نوژه بود که طرحی برای سرنگونی نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی بود. این کودتا به دلیل آنکه قرار بود از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان آغاز شود به کودتای نوژه معروف شد. آژانس جاسوسی امریکا (سیا) به کودتای نوژه امید زیادی بسته بود و آن را ضربه نهایی و قطعی بر پیکر نظام نوپای جمهوری اسلامی می‌پنداشت و اهمیت آن را بیش از تجاوز نظام صدام ارزیابی می‌کرد. به گفته سران کودتا مدتی بر سر تقدم کودتا یا آغاز جنگ تحمیلی بحث شد و سرانجام بعد از سفر بنی‌عامری به پاریس در اسفندماه، طرح کودتا بر شروع جنگ ارجحیت یافت. این کودتا چنان دقیق طرح‌ریزی شده بود که سیا موفقیت آن را قطعی می‌دانست و حتی اعلامیه‌های پیروزی آن آماده و در منازل برخی از کودتاچیان آماده بود. طرح این کودتا از جمله تلاش‌هایی بود که سازمان سیا، رژیم بعث عراق، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج ‌فارس و تعدادی از مخالفین نظام جمهوری اسلامی به طور مشترک آن را طراحی کردند که پیش از دستیابی به هرگونه هدفی، کشف و با شکست روبه‌رو شد.

 

تجاوز عراق به ایران  (1359)

امریکا در اوایل دهه 1980 توان حمله نظامی موفقیت‌آمیز علیه ایران را نداشت. بدین خاطر در راه رسیدن به یک توان نظامی مناسب نیازمند زمان بود. در نتیجه اولویت را به براندازی جمهوری اسلامی ایران توسط دیگران می‌داد. به این دلیل، وظیفه حمله به ایران را به عراق سپرد. امریکا که رژیم بعثی عراق را به نیابت خود برای انجام طرح تجاوز گسترده نظامی برگزید؛ مدتی در این اندیشه بود که آیا اول کودتا را انجام دهد یا حمله نظامی را از طریق عراق عملی کند؟ سرانجام، پس از سفر بنی عامری به پاریس در اسفندماه 1358، به گفته یکی از سران کودتای نوژه، طرح حمله عراق در «تقدم» قرار گرفت و «تقدم1» به کودتا داده شد. اما وقتی این طرح‌ها ناکام ماندند، برنامه‌ریزی برای حمله عملیاتی شد.
یکی از نویسندگان امریکایی به نام «سیمون هندرسون» در کتاب خود در این باره می‌نویسد: هدف صدام آن بود که رژیم جدیدی در تهران بر سر کار آورند. این استراتژی بر این تصور استوار بود که مردم ایران به مجرد آنکه ببینند آلترناتیو دیگری وجود دارد، حکومت اسلامی آیت‌الله خمینی را سرنگون خواهند کرد. تصور صدام از انتخاب ایرانی‌ها نامشخص است، اما احتمالاً وی انتظار داشت که مردم ایران از برخی مخالفین سیاسی لیبرال که توسط باقی مانده‌های افسران ارتش شاه حمایت می‌شدند، پشتیبانی کنند. «طه یاسین رمضان» معاون نخست وزیر عراق نیز در مصاحبه با روزنامه «الثوره» ارگان حزب بعث، در اواخر دی ماه1360 گفت: «ما بر این نکته تأکید می‌کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود، زیرا اختلافات اساسی بر سر چندصد کیلومتر زمین یا نصف شط العرب و... نیست. بنابراین جنگ با ایران یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت، بلکه در حقیقت یک جنگ سرنوشت است.»

 

حادثه کوی دانشگاه و تلاش مستقیم برای براندازی (1378)

حوادث کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۸ نقطه عطف تلاش‌های مستقیم دشمن برای براندازی جمهوری اسلامی بود. حوادث تیرماه ۱۳۷۸ به‌دلیل تشابهات فراوان به فتنه ۸۸ همواره به‌عنوان نقطه عطف برنامه‌ریزی 10 ساله دشمن برای تلاش مستقیم جهت براندازی جمهوری اسلامی ارزیابی می‌شود. این رخداد مهم در تاریخ انقلاب هرچند به لطف خداوند متعال و مواجهه مدبرانه رهبر معظم انقلاب و هوشیاری مردم انقلابی ناکام ماند، اما در زمان فعلی که دستگاه تبلیغاتی دشمن با تحریف وقایع آن دوره، به‌دنبال ارائه تصویری غیرواقعی به نسل جوانی است که در سال‌های بروز این واقعه یا به دنیا نیامده بودند یا سن کمی داشتند و این فتنه را از نزدیک لمس نکرده‌اند، توجه به آن در چهارچوب طرح‌های براندازانه غرب و ایالات متحده در ایران اهمیت زیادی دارد.
برخی دست اندرکاران نیروی انتظامی بیان کرده‌اند در آن زمان کسانی که دستگیر شدند، اسلحه‌های خاص و در پوشش خودکار با خود حمل می‌کردند و به‌دنبال پروژه کشته‌سازی در رسانه‌ها و پوشش کذب ماجرا بودند؛ به بیان آنها این غائله یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های براندازی در کشور بود.

 

تحریم‌های گسترده علیه ایران (1359- تاکنون)

تحریم‌های گوناگونی در طی دوره‌های مختلف بر کشور ایران تحمیل شده است. ایالات متحده از سال 1358 و شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا از 1389 ایران را تحت تحریم قرار داده‌اند. همچنین دولت‌هایی به صورت یکجانبه بنا بر اقتضای عضویت در سازمان ملل طبق ماده ۲۵ منشور و جهت تأمین منافع ملی خود که آن را در تبعیت از نظام بین‌الملل دیدند، تحریم‌ها و محدودیت‌هایی را بر ایران اعمال کردند. تحریم‌های اعمال شده بر کشور به دلیل اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر شهروندان ایرانی، مغایر با اصول و ارزش‌های عام و جهان شمول حقوق بشر است؛ چراکه برخی از اهداف غیرمشروع همچون بی‌ثبات کردن یک نظام سیاسی برای کسب منافع نامشروع، تهدید به زور یا حتی سرنگونی و براندازی یک دولت قانونی از اهداف اعلام نشده برخی تحریم‌ها بوده است. اعمال چنین تحریم‌هایی غیرمشروع و غیرقانونی دانسته می‌شود، بویژه توسط مراجعی که صلاحیت چنین کارهایی را ندارند. در زیر ساختار کلی این تحریم‌ها و برخی مصادیق آنها آورده شده است.
پرونده هسته‌ای ایران: بی‌شک پرونده هسته‌ای ایران ، عامل مهمی است که موج جدید تحریم‌ها را بر ضد ایران روان ساخت. در تاریخ ۲۳ مرداد ۸۱ دروغگویی‌های منافقین با بهره‌ بردن از ظرفیت‌های نظام رسانه‌ای استکبار، هجمه سازمان یافته‌ای به این بهانه را در سطح گسترده‌ای علیه ایران اسلامی تدارک دید و در پی آن تحریم‌های ایران به موازات گسترش کیفی، گسترش کمی را تجربه کرد.
تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل: قطعنامه‌های شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای ایران ضمن آنکه مجموعه تحریم‌های جدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایران به تصویب می‌رساند، چهارچوب قانونی جدیدی را در اختیار امریکا قرار می‌داد تا حلقه تحریم‌های یکجانبه خود علیه ایران را تنگ‌تر و تنگ‌تر کند. پس از محکومیت برنامه هسته‌ای ایران طی شش قطعنامه شورای امنیت، موضوع برنامه هسته‌ای ایران ابعادی بین‌المللی به خود ‌گرفت.
تحریم‌های اتحادیه اروپا: پس از قطعنامه شماره ۱۹۲۹ شورای امنیت (۹ ژوئن ۲۰۱۰ برابر با ۹ خرداد ۱۳۸۹)، تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران بتدریج مانند تحریم‌های یکجانبه امریکا علیه ایران گسترش یافت. اتحادیه اروپا از ۲۷ فوریه سال ۲۰۰۷ برابر با هشتم اسفند ۱۳۸۵ و در پیروی از قطعنامه شورای امنیت، اقدام به اعمال برخی محدودیت‌ها در ارسال قطعات، تجهیزات و فناوری‌ها به ایران کرد که می‌توانست در پیشبرد فناوری‌های موشکی و هسته‌ای مؤثر واقع شود. این محدودیت‌ها در سال‌های بعد گسترش یافت و تجهیزات و فناوری‌های بیشتری را شامل شد. همچنین از آن زمان بازرسی کالاهای ارسال شده به ایران از طریق مسیرهای زمینی و دریایی افزایش یافت.
تحریم‌های امریکا بر ضد ایران (تحریم‌های اعمال شده توسط دولت و کنگره ایالات متحده امریکا): با نگاهی به فهرست تحریم‌های وضع شده از سوی ایالات متحده امریکا علیه ایران می‌توان دریافت که به‌طور کلی این قوانین به دو دسته تقسیم می‌شوند: تحریم‌هایی که توسط کنگره وضع شده‌اند و تحریم‌‌هایی که توسط شخص رئیس‌جمهور وضع شده‌اند و به «فرمان اجرایی» مشهورند. تحریم‌هایی که بر اساس فرمان اجرایی رئیس‌جمهور وضع شده‌اند، بر حسب اختیاراتی هستند که قانون اختیارات اضطراری اقتصادی (IEEPA) به رئیس‌جمهور می‌دهد که بر اساس این قانون، رئیس‌جمهور ایالات متحده امریکا می‌تواند هر زمان که وضعیت اضطراری را در رابطه با یک کشور تشخیص دهد، محدودیت‌هایی را در رابطه با تبادلات اقتصادی با آن کشور اعمال کند. دولت ایالات متحده امریکا از مارس ۱۹۹۵ از این اختیار در رابطه با جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده و چنین وضعیتی را در خصوص تهران اعلام کرد.
امریکا در سال ۱۹۸۰ تحریم‌‌های اقتصادی وسیعی را در واکنش به تسخیر لانه جاسوسی در تهران علیه ایران وضع نمود. دولت امریکا پس از آنکه تمامی راه‌های سیاسی و نظامی ممکن برای واداشتن ایران به آزادسازی جاسوسانش در تهران را تجربه کرد، حربه تازه‌ای به نام محاصره اقتصادی را علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفت و در روز اول خرداد ۱۳۵۹ رسماً آغاز حصر اقتصادی علیه ایران را اعلام نمود. این تحریم تنها تحریم اعمالی امریکا بر ضد ایران اسلامی نبود بلکه سرآغازی بر داستان پر فراز و فرود تحریم‌‌های ایران بود به‌گونه‌ای که در دوره بیل کلینتون، روند تحریم‌های ایران شدت گرفت یعنی در سال ۱۹۹۵، کلینتون رئیس‌جمهور وقت امریکا اقدام به وضع تحریم‌هایی کرد که به‌موجب آن شرکت‌های نفتی امریکایی از سرمایه‌گذاری در طرح‌های نفت و گاز ایران منع شده بودند. همچنین روابط بازرگانی با ایران نیز یک‌جانبه قطع شد. (تحریم داماتو و ایلسا). اما از سال ۲۰۰۱، دو پدیده جدید در عرصه سیاست تحریم اقتصادی نمودار شد: نخست، پیدایش و گسترش تحریم اقتصادی علیه افراد و سازمان‌های غیر دولتی؛ دوم، گسترش فزاینده تحریم‌های هوشمند. این تحریم‌ها در ابتدا با هدف تضعیف ایران و به پای میز مذاکره کشاندن ایران درباره دست کشیدن از حقوق اساسی خودش وضع شدند، اما بتدریج که دشمنان جمهوری اسلامی دریافتند که ایران از حقوق خود کوتاه نخواهد آمد، با هدف تنگ‌تر کردن حلقه فشار بر تمامیت نظام و تلاش برای از بین بردن آن وضع شدند.

 

روی سیاه فتنه سبز (1388)

سال 88 و اتفاقات رخ داده در این سال به‌واقع یک نقطه عطف در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران بود. بی‌شک یکی از اصلى‌ترین طرح‌های دشمن براى انتخابات 88 بر هم زدن آرامش کشور، ایجاد درگیرى و در نهایت سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود. آنها براى به ثمر نشستن اهداف خود از هیچ کاری فروگذار نکردند و برای این مهم از ظرفیت برخی خواص خودفروخته و فتنه‌گران داخلی نیز استفاده کردند. فتنه‌گران در سال 88 دو هدف اصلی و مهم را دنبال می‌کردند؛ دو اصلی که در واقع پایه‌های مردمی نظام اسلامی را تشکیل می‌داد و ضربه به آنها اقدامی خطرناک به شمار می‌رفت. این دو اصل یکی بى اعتماد کردن مردم به نظام جمهوری اسلامی ایران و دیگرى مردم را در برابر یکدیگر قرار دادن بود. این موارد مسائل مهمی بودند که در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بارها به آن اشاره شده است. عوامل مخرب داخلی که به‌دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بودند با همکاری عوامل خارجی به‌دنبال فرصت نهایی برای ضربه به ملت و نظام ایران بودند که این فرصت در سال 88 با اسم رمز تقلب فراهم آمد اما برخلاف آنچه که تصور کرده بودند حضور میلیونی مردم ایران در نهم دی ماه سال 88 باز هم این توطئه آنها را خنثی کرد.

 

یارگیری برای آشوب؛ (1396-1398)

ماجرای آبان 98 در سایه عملکرد نامطلوب دولت وقت و با پی‌ریزی و حمایت ضدانقلاب نسج و نضج یافت و به خسارات مالی و جانی انجامید. اگرچه برخی معتقدند از منظر جامعه‌شناختی و سیاسی شکل و شمایل برخی اعتراضات بنزینی بحق بود و مسائلی مانند عدم اقناع افکار عمومی درباره افزایش نرخ بنزین، تصمیمات غیرمشورتی دولت و نحوه بد اجرای مصوبات سران قوا باعث آغاز برخی اعتراضات پراکنده در برخی شهرها شد، اما اکنون بعد از گذشت دو سال همه تحلیلگران اذعان دارند با ورود و طرح‌ریزی جریان ضدانقلاب، ماهیت اعتراضی و مسالمت‌آمیز تجمعات به بلوا، قانون‌شکنی و آشوب در ایران تبدیل شد؛ حوادثی که 40 سال است نظام سلطه رؤیای تکرار و استمرار آن را در سر می‌پروراند. اگرچه بصیرت ملت ایران همه نقشه‌های اپوزیسیون و بیگانه را نقش بر آب کرده است، اما آنها باز هم بیکار ننشسته و هر از گاهی با ساخت موسیقی و کلیپ، برگزاری دادگاه‌های نمادین، اتهام‌زنی‌های حقوق بشری و مستندسازی‌های جعلی نظام جمهوری اسلامی و مدیریت رهبر معظم انقلاب را آماج حملات خود قرار می‌دهند. این دست برنامه‌ریزی‌ها کم نیستند. دشمنان از اعتراضات 96 و 98 سعی داشته‌اند با موج‌سواری بر اعتراضات اجتماعی و اقتصادی، کلیت نظام جمهوری اسلامی را زیر سؤال برده و با وارد آوردن فشار سیاسی - اقتصادی بر حاکمیت جمهوری اسلامی، نظام اسلامی را در برابر خواسته‌های خود به زانو دربیاورندکه البته ناکام ماندند.

 

فعالیت ۱۱ سرویس جاسوسی علیه جمهوری اسلامی (1401)

وقتی جنگ ترکیبی علیه ایران در اکتبر 2022 وارد کانال جدیدی شد که پیش از این برخی فضاهای آن تجربه نشده بود، اتاق‌های فکر خارج از ایران بسرعت وارد لاین جدید اعتراضی شدند و وضعیت فاز اغتشاش و توهم براندازی گرفت. در این اتمسفر فعال ضدایرانی، گستره جنگ رسانه‌ای علیه ایران را طوری بارگذاری کردند که مرزهای آن در شبکه‌های اجتماعی دربرگیری بالایی داشته باشد و هر خبر تبدیل به یک منطقه جنگی شود و ذهنیت مردم را تغییر دهد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان همواره صحبت از سقوط نظام جمهوری اسلامی می‌کردند و جان بولتن بحث ساقط شدن ایران را قبل از ۴۰ سالگی انقلاب مطرح کرد و اکنون در ۴۳ سالگی انقلاب، با توطئه اخیر سعی در ایجاد ناامنی دارند. در جریان اغتشاشات اخیر ۴۷ کشور و ۱۱ سرویس جاسوسی مشارکت فعال داشته‌اند و کشورهایی از جمله عربستان، مصر، ترکیه، امارات و سرویس‌های جاسوسی تمام توان خود را علیه ایران به کار بستند تا کار کشور را یکسره کنند. دشمنان به‌دنبال بهانه‌ای برای ایجاد اغتشاش بودند که ماجرای مرحومه مهسا امینی باعث موج سواری دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی شد. در اغتشاشات اخیر، سران سیاسی امریکا و اروپا، رسانه‌های آنان و نیز رسانه‌های فارسی معاند مورد حمایت غرب، از یک رخداد غم‌انگیزِ سوءاستفاده کردند و با شعار حمایت از حقوق ملت ایران، در حمایت از اغتشاشگران و برهم زنندگان امنیت، اقدامات متعدد سیاسی، تبلیغی و سایبری انجام داده و با اعمال تحریم‌های گسترده و نیز برخی اقدامات سیاسی مانند لغو عضویت ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل تلاش همه جانبه‌ای را در راستای تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران صورت دادند. در عین حال غربی‌ها به سرکردگی امریکا درراستای اهداف ضد ایرانی خود به حمایت همه جانبه از گروهک‌های ضد انقلاب مانند گروهک تروریستی منافقین، سلطنت‌طلبان و نیز گروهک‌های تجزیه‌طلب مانند کومله، دموکرات و تشکیل هسته‌های خرابکاری و برانداز پرداختند که البته با توجه به رصد و اقدامات مؤثر اطلاعاتی و امنیتی سازمان‌های اطلاعاتی، انتظامی و نظامی این اقدامات خنثی شدند.

 

مهم‌ترین برنامه‌های دشمن برای براندازی

شبیه‌سازی «پروژه فروپاشی شوروی سابق»، «راه‌اندازی درگیری‌های خیابانی با بهره گیری از لمپن‌ها»، «رفراندوم» و... همگی از جمله سیاست‌هایی بوده است که دولتمردان غربی و امریکایی برای تغییر نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار داده‌اند. برنامه‌هایی که یک به یک با شکست روبه‌رو شده است اما آیا به واقع تحمل حکومت ایرانی که داعیه‌دار احیای «اسلام سیاسی» است، برای سران جبهه سلطه با رهبری ایالات متحده امریکا شدنی است؟ یقیناً پاسخ منفی است اما شناخت این مسأله که راهکارها و استراتژی‌هایی که از سوی جبهه فوق‌الذکر برای براندازی و تغییر مدل حکومت ایران پیگیری می‌شود، جدای از وظایف جامعه اطلاعاتی کشور برای تقابل، یکی از وظایف نخبگان سیاسی کشور نیزهست تا با دیده‌بانی صحیح خود، آلارم‌های مقتضی را برای هشدار به صدا درآورند.
با بررسی مستندات موجود و فعل و انفعالاتی که در عرصه جهانی در حال تکوین است به نظر می‌آید که در طول چند دهه اخیر کارشناسان میز ایران در غرب، برنامه‌های ذیل را به عنوان تاکتیک‌های مؤثر جهت ناکارآمد کردن دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران درپیش گرفته‌اند:
 تلاش برای ایجاد بحران‌های کارگری و صنفی
 تلاش برای سازماندهی و استفاده از نافرمانی‌های مدنی و دانشجویی
 استفاده از اختلافات درونی میان جریان‌ها و گروه‌های سیاسی
 حذف روحانیون و سیاستمداران انقلابی و با سابقه از عرصه سیاست
 تماس با نخبگان مأیوس برای استفاده از پتانسیل علمی- عملی آنان
 تعامل مستقیم و غیر مستقیم با منتقدان فعلی نظام جمهوری اسلامی ایران برای تغییر آنان به مخالف و معاند (پروژه منافق‌سازی)
 استفاده از رسانه‌های خبری، رادیویی و ماهواره‌ای جهت القای نبود آزادی‌های سیاسی و مدنی در ایران
 تولید اخبار و اطلاعات جعلی و بدلی توسط رسانه‌های تحت اختیار برای کاهش قدرت تصمیم‌گیری و تمرکز کارگزاران حکومتی در تمامی حوزه‌ها جهت عدم شناخت راهکارهای لازم تقابلی
 سرمایه‌گذاری روی قومیت‌های ایرانی و تحریک آنان برای سهم خواهی از حاکمیت و جدایی جغرافیایی از خاک ایران
 تضعیف، رخنه، نفوذ و از کاراندازی ستون‌های حمایتی نظام جمهوری اسلامی ایران همانند نهادهای نظامی، انتظامی و جامعه اطلاعاتی کشور.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و هفت
 - شماره هشت هزار و یکصد و هفت - ۲۸ دی ۱۴۰۱