
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

10هزار تخت بیمارستانی را تا اوایل سال آینده افتتاح میکنیم
گروه اجتماعی / رئیس جمهوری تأکید کرد: روند توسعه بخش بهداشت و درمان کشور در سال 99 با وجود همه فشارهای اقتصادی، نه تنها کند نشده بلکه مصمم هستیم بیش از 10 هزار تخت بیمارستانی را تا ماههای اولیه سال آینده افتتاح کنیم.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی روز پنجشنبه در مراسم آغاز بهرهبرداری از ۲۶ پروژه ملی در حوزههای بهداشت و درمان، راه و شهرسازی و جمعیت هلال احمر گفت: افتتاح این طرحها، موجب رفاه و آسایش مردم بویژه در شرایط خاص مقابله وجنگ با کرونا خواهد شد.
رئیس جمهوری با اشاره به افتتاح 8 طرح مهم بیمارستانی و درمانی با 1400 تخت بیمارستانی و تخت مراقبتهای ویژه در کنار تجهیزات بیمارستانی، اظهار داشت: این روند نشان میدهد که دولت تدبیر و امید همچنان طرح تحول سلامت را به عنوان یک اولویت مهم، تا آخرین روزهای خدمت خود مد نظر دارد. (مشروح مراکز درمانی و بیمارستان های افتتاح شده در 7 استان کشور را در صفحه 11 بخوانید)
دکتر روحانی یکی از افتخارات ماندگار دولت تدبیر و امید در تاریخ کشور را تلاش پیگیر دولت، بخش خصوصی و همه مردم برای ساخت و تجهیز بیمارستانها خواند و گفت: اگر بازسازی و نوسازی طرحهای بیمارستانی و ایجاد تختها را در کنار هم قرار دهیم، به اندازه کل کار درمانی که در تاریخ ایران تا سال 92 انجام گرفته در این 7 الی 8 سال،کار انجام گرفته و تکمیل خواهد شد که این موجب شادمانی ماست.
رئیس جمهوری با قدردانی از تلاش همه کادر درمانی کشور و آرزوی علو درجات برای شهدای بخش درمان کشور گفت: دانشگاههای علوم پزشکی، مراکز تحقیقاتی و شرکتهای دانشبنیان همپا با توسعه بخشهای سختافزاری حوزه بهداشت و درمان، در حوزه نرمافزاری این بخش نیز در حال یک تلاش شبانهروزی هستند.
دکتر روحانی در ادامه با اشاره به افتتاح 1400 خانه هلال احمر در سراسر کشور، نقش این مراکز را در امداد و نجات در روزهای سخت بسیار مهم خواند و بر آموزش مردم در این عرصه تأکید کرد.
رئیس جمهوری همچنین با بیان اینکه باید اردوگاههای هلال احمر برای جوانان در فصل تابستان فعال شوند، گفت: جوانان در اردوهای تابستانی باید مهارتهای لازم را در زمینه امداد و نجات کسب کنند.
دکتر روحانی با تأکید بر اهمیت آموختن مهارتهای بهداشتی و عمل به آن در فرهنگ زندگی افراد، ابراز امیدواری کرد که مردم همه توجهات لازم را به اصول بهداشتی داشته باشند، تا بتوانیم با افتخار بیشتر ماههای پرخطر پیش رو در پاییز و زمستان را که با مشکلات احتمالی بیماری کرونا و آنفلوانزا همراه خواهد بود، پشت سر بگذاریم.
در مراسم بیست و چهارمین هفته از افتتاح طرحهای مهم ملی کشور با شعار تدبیر و امید برای جهش تولید بهرهبرداری از بیمارستان پوست رازی و ساختمان جامع پیوند بیمارستان مسیح دانشوری در تهران، بیمارستان بیماریهای تنفسی در زابل، طرح تکمیلی بیمارستان آیتالله خویی در آذربایجان غربی، طرح توسعه بیمارستان خاتم الانبیا نطنز، بیمارستان شفا سقز، بیمارستان بهشهر و بیمارستان تالش و نیز طرح توسعه و تقویت شبکه امداد و نجات کشور، ۷ مرکز بهداشت، درمان و توانبخشی و ۱۴۰۰ خانه هلال احمر به طور رسمی آغاز شد.برای اجرای این ۲۶ پروژه ۹۸۹ میلیارد تومان اعتبار صرف شده و با بهرهبرداری از این طرحها ۳۹۲۹ اشتغال پایدار ایجاد خواهد شد.
افتتاح 1400 پروژه درمانی بهداشتی تا اردیبهشت 1400
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در این مراسم گفت هیچکس بر این باور منصفانه تردید ندارد که در دولت جناب آقای روحانی اقداماتی در توسعه زیرساخت سلامت کشور صورت گرفت و ماندگاری طبیب و کادر پزشکی در نقاط محروم از دوران طلایی و ماندگار نظام سلامت کشور است.
دکتر سعید نمکی افزود: خرسندیم اعلام کنیم با پویش «ره سلامت»، علیرغم درگیری شدید با طوفان بیماری کووید۱۹ توسعه زیرساختها را از قلم نینداختیم. ۱۴۰۰ تخت بیمارستانی در حالی به بهرهبرداری رسید که در طول سالهای قبل از دولت جناب روحانی حداکثر بیش از ۱۴۰۰ تخت در طول سال به تختهای کشور اضافه نمیشد.
وی افزود برای اولین بار در آخرین سال دولت فعلی مصمم هستیم ۱۰ هزار و ۶۰۰ تخت بیمارستانی را به مجموعه تختهای کشور اضافه و حدود ۱۴۰۰ پروژه بهداشتی، درمانی و آموزشی را تا هفته سلامت در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ افتتاح کنیم.
1400 خانه هلال احمر در کشور
همچنین در این مراسم دکتر کریم همتی رئیس جمعیت هلال احمر با اشاره به افتتاح ۱۴۰۰ خانه هلال احمر در سطح کشور گفت: همزمان با افتتاح رسمی این خانههای هلال احمر، طرح توسعه و تقویت شبکه امداد و نجات کشور و طرح ساخت، تجهیز و راهاندازی مراکز بهداشت، درمان و توانبخشی هلالاحمر نیز به صورت رسمی افتتاح و عملیاتی خواهد شد.
روحانی: مدیران مدارس، مسئول رعایت کامل دستورالعملهای بهداشتی هستند
رئیس جمهوری در پی گزارش کمیته درمان ستاد ملی مقابله با کرونا از افزایش نسبی آمار مبتلایان و افراد بستری در برخی مناطق از جمله تهران، اظهار داشت: این آمار گواهی بر صحت مصوبات و پروتکلهایی است که ستاد ملی مقابله با کرونا تاکنون تصویب کرده و برای اجرا ابلاغ شدهاند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری در جلسه رؤسای کمیتههای ستاد ملی مقابله با کرونا، از وزیر آموزش و پرورش و وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خواست بر رعایت دستورالعملها نظارت لازم اعمال شود و مدیران مدارس، مسئول رعایت کامل دستورالعملها هستند و باید از رعایت دستورالعملها اطمینان حاصل کنند.
دکتر روحانی در همین ارتباط به انتشار برخی اخبار غیرصحیح از میزان ابتلای دانشآموزان به بیماری کرونا در دوره کوتاه بازگشایی مدارس اشاره و تأکید کرد که با توجه به زمان کوتاهی که از آغاز فعالیت مدارس و دانشگاهها گذشته است، هنوز هیچ آمار دقیقی از میزان آمار مبتلایان در محیطهای آموزشی وجود ندارد و اخبار منتشره ناصحیح و بیشتر گمانهزنی است. رئیس جمهوری به کمیته اطلاعرسانی و تبلیغات ستاد ملی مقابله با کرونا مأموریت داد ضمن رایزنی با رسانهها، اثرات انتشار اینگونه اخبار جعلی برایجاد نگرانی در خانوادهها و تشویش در جامعه، گوشزد شود. دکتر روحانی به گزارش مقدماتی کمیته درمان از طرح غربالگری شرکتکنندگان در قبل و بعد از کنکور اشاره کرد و اظهار داشت: این گزارش که بیانگر برگزاری کنکور در سلامت کامل است، نشان میدهد که کاری بزرگ و موفق با هماهنگی ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارتخانههای بهداشت درمان و آموزش پزشکی و علوم و فناوری انجام گرفته است.

دیگر نمیخواهم به مترو برگردم
شمیلا شیرزاد در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری ایسنا از علاقهاش به بازیگری پیش از بازی در فیلم مجیدی گفته و برنامههایی که برای آینده دارد. او اصالتاً اهل افغانستان است اما در ایران متولد شده و با پدر و مادر و خواهر بزرگترش و ابوالفضل که دو سال و نیم از خودش کوچکتر است، زندگی میکند. شیرزاد بهگفته خودش یک سال دیر به مدرسه رفته و امسال به کلاس هفتم میرود، اما قطعاً با حس و حالی متفاوت. «من قبلاً مدرسه کودکان کار میرفتم و امسال هم همانجا میروم. بعد از اینکه در فیلم «خورشید» بازی کردم حس خیلی خوبی داشتم، دوستانم هم خوشحال بودند، اما من اصلاً رفتارم را تغییر ندادم و خودم را برای آنها نمیگیرم چون کلاً با دوستانم رابطه خوبی دارم و رفتارم تغییری نکرد. با این حال شرایط زندگی هم خودم و هم خانوادهام خیلی تغییر کرده و دیگر در خیابان کار نمیکنم، گرچه زندگی هنوز سختی دارد ولی من بعد از «خورشید» دیگر کار نکردم. از این به بعد دوست دارم این راه را تا آخر ادامه دهم و به شیوهای دیگر کار کنم. دلم نمیخواهد به کار در مترو برگردم.» او در میان صحبتهایش اشاره میکند که قبلاً هم به بازیگری علاقه داشته و موقعیتهایی هم پیش آمده بود که به نتیجه نرسیدند. «بازیگری را خیلی دوست داشتم. چند بار قبلاً در مترو خانمهایی مرا دیده بودند و به کارگردانشان معرفی کرده بودند. پیش چند نفر هم رفتم اما خبری نشد.» وقتی حرف از بازیگران مورد علاقهاش میشود میگوید: «از بین ایرانیها قبلاً خیلی زیاد پیگیر نبودم و دقت نمیکردم چه کسانی بازی میکنند، اما از هندیها امیرخان، شاهرخخان، سلمانخان و کاترینا کیت را خیلی دوست دارم. البته الان دیگر وضع عوض شده و فیلمهای ایرانی را هم بیشتر میبینم و هم برایم مهم است ببینم بازیگرانش چه کسانی هستند.» به نظر میرسد او برای جبران فیلمهای ندیده ایرانی خیلی جدی شده است. «بعد از جشنواره فجر و فیلم «خورشید» روزی یک فیلم دانلود میکردم و میدیدم مثل «متری شیش و نیم» و «تنگه ابوقریب» که آن را ابوقَریب میخواند. وقتی میگویم این فیلمها که مناسب سن تو نیستند، میگوید: «من این فیلمها را بیشتر دوست دارم. هیچ وقت برایم مهم نبوده که فیلمی به سنم میخورد یا نه، چون فیلم دیدن را دوست دارم و ترجیح میدادم یک چیزی باشد که نگاه کنم.»

رئیسجمهوری مستقر را باید هم نظارت کرد هم حمایت
- برخی از افراد حاکمیتی نیز بهدنبال ناامید کردن مردم هستند
- قانونگذاری در مجلس بهتر است متکی بر لوایح باشد
ابراهیم بهشتی
دبیر گروه سیاسی
محمدرضا باهنر آنقدر سابقه حضور در مسئولیتهای رسمی و غیر رسمی- از چندین دور نمایندگی مجلس گرفته تا عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و فعالیت تشکیلاتی و حزبی- دارد که دیدگاهها و نظراتش درباره مسائل کشور قابل توجه و تأمل باشد. با این همه چند سالی است که محور ثابت و مشترک همه مصاحبههایش تأکید بر ضرورت حضور دو یا سه حزب فراگیر در کشور است تا به گفته وی بسیاری از مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور حل و فصل گردد. دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در این گفتوگو توضیح میدهد که چرا این ایده را ضروری و رافع بسیاری از مشکلات میداند. با این همه یادآوری میکند که مجلسیها در تدوین سه طرح انتخاباتی که در دستور کار دارند هیچ گونه مشورتی از وی نگرفتهاند. به نظر می رسد او حالا با این سابقه طولانی از سیاست ورزی نگاهی ورای مسائل جناحی به برخی مقولات دارد و از جمله تأکید میکند که اگر چه در صف هواداران دولت روحانی قرار نمیگیرد ولی تضعیف دولت را هم به صلاح نمیداند. بر همین اساس به مجلسیها توصیه میکند که رئیسجمهوری مستقر را باید هم نظارت کرد هم حمایت. از تزریق ناامیدی در کشور با وجود همه مشکلات موجود گلایهمند است . به گفته او حتی برخی حاکمیتیها هم دنبال ناامید کردن مردم هستند. از همین حالا هشدار میدهد که انتخابات باید امید و شادابی را به جامعه تزریق کند. این را هم که مجلس به کارخانه تولید قانون تبدیل شود آنهم مبتنی بر طرحها و بیتوجهی به لوایح، شایسته نمیداند و یادآوری میکند که بهتر است قانونگذاری از کانال لوایح باشد.
آقای مهندس اینجا دفتر جامعه اسلامی مهندسین است که داریم با شما مصاحبه میکنیم. مشاهده کردیم که دارید دفتر را بازسازی یا نوسازی میکنید. اگر موافق باشید از همین بازسازی دفتر شما پلی بزنیم به ضرورت بازسازی یا نوسازی در مجموعههای سیاسی یا حتی بخشهای مختلف حاکمیتی. از نظر شما چه زمانی بازسازی ضرورت دارد؟ باید آنقدر صبر کرد که ضرورت نوسازی، خود را تحمیل کند یا بهتر آن است که تدریجی و مستمر باشد؟
بازسازی و نوسازی برای هرمجموعهای امری ضروری است که معارف دینی ما نیز بر آن تأکید دارد. به ما آموختهاند که هر روز ما باید بهتر از روز قبل باشد. اگر کسی دیروز و امروزش با هم برابر باشد مغبون و اگر امروزش از دیروز بدتر باشد ملعون است. بنابر این انشاءالله که همهمان تلاش کنیم تا همواره بهسمت اصلاح خودمان و جامعه پیش برویم. اما بالاخره در جامعه مسائلی هستند که معلول مسائل دیگرند و برای حلشان باید علتیابی و آسیب شناسی کرد. در هر قدمی هم که در این مسیر برمیداریم باید با ملاحظه آسیبهایی که کشف کردهایم در صدد کاستن از آسیبها و اشتباهها باشیم و در عوض نقاط قوتمان را به حداکثر برسانیم. چنین رویکردی را البته نمیتوان تا دیدن نتیجه نهایی کار بدرستی ارزیابی کرد.
ممکن است بسیاری از ما از رفتارها و کارهایی که انجام میدهیم مشعوف باشیم و تصور کنیم که داریم به وظایفمان عمل میکنیم اما وقتی نتیجه کار مطلوب نیست قاعدتاً بهرهوری کم است و مشخص است که در ازای هزینهای که میشود منفعتی وجود ندارد.
آنچه گفتم یک امر کلی است. اما در ساحت سیاسی کشور چنان که بارها گفتهام ما نیازداریم به دو، سه حزب جامع و فراگیر و مقتدر که در چارچوب دقیق قانون اساسی فعالیت کنند. اما متأسفانه ما در حال حاضر از چنین وضعیتی محرومیم. در عوض سالها است که در کشور ما بهجای چنین احزابی این جناحهای سیاسی هستند که با یکدیگر رقابت میکنند. جناحهایی که به تبع مختصات خود سیالاند زیرا اصولاً یک جناح سیاسی ملزم به داشتن اساسنامه، مرامنامه و مواضع مشخص و یک شورای رهبری معین ندارد. اگر همچنین مواردی را داشته باشد بهصورت سیال و شناور است و نه با ثبات. بنابر این احتمال اینکه جناحها بتوانند مواضعی محکم، جدی و تجربه شده داشته باشند کم است. به همین دلیل معتقدم خیلی از اشکالات در ساختار سیاسی از این دریچه وارد میشود.
نکته دیگری که در ساحت سیاسی جامعه ما قابل مشاهده است، وجود رقابتهای غیرضروری است.
یکی از نهادهای سیاسی ما که باید از بهرهوری بالایی برخوردار باشد، مجلس شورای اسلامی است. در حالی که اگر اغراق تلقی نشود در مجلس بیش از 10 یا 15 درصد از تصمیمها سیاسی است. مابقی تصمیمگیریها قاعدتاً تصمیم گیریهایی در حوزههای غیر سیاسی هستند. اما وقتی در مجلس دو یا سه جناح در قالب فراکسیونهای مختلفی که برخی نمایندگان پیرامون خودشان بهوجود میآورند با رویکرد رقابتی وارد بحث میشوند، آنوقت اکثریت قریب به اتفاق مسائل به نحو غیرضروری سیاسی میشود و مبنای دعوا قرار میگیرد. بگذارید یک مثال عامیانه بزنم. زمانی یکی از خبرگزاری های مشهور میزبان یکی از نشستهای خبریام بود. بعد از مدتی دیدم این خبرگزاری یک جریان اره بده و تیشه بگیر درباره محصولات تراریخته به راه انداخته است. خب در دنیا درباره استفاده از محصولات تراریخته دو مکتب موافق و مخالف وجود دارد که یکی منافع این محصولات را بیشتر می داند و دیگری مضراتشان را. این دو مکتب در همه کشورها حضور دارند. برای آنها این مرافعه یک مرافعه سیاسی نیست. مثلاً نمیگویند هر کس مدافع استفاده از محصولات تراریخته است جاسوس است و کسی که مخالف است خودی است. ما با مسائل علمی هم سیاسی برخورد میکنیم چنانکه با اقتصاد. خب در اقتصاد برخیها پیرو مکتب کینز هستند و برخی پیرو فریدمن، بعضی به سوسیالیسم گرایش دارند و برخی دیگر به سرمایه داری. منافع و مضرات هر کدام از این مکاتب در دنیا مشخص است و تجربه شده. اینکه تا کسی به سمت سهمیهبندی یک کالا رفت بگوییم او کمونیست است و از دین خارج شده یا بر عکس اگر کسی مخالف سهمیهبندی است بگوییم طرفدار اقشار محروم نیست پس لیبرال و سرمایه دار است معقول نیست. من این مثال ساده را زدم که بگویم وقتی آن احزاب وجود نداشته باشند و جای خود را به جناحها داده باشند، آن وقت از هرچیز با ربط و بیربطی بهانه سیاسی درست میکنند. در حالی که خیلی از این مسائل سیاسی نیست.
مثلاً میخواهند قانون بودجه تصویب کنند. بله کسری بودجه بد است کسی بودجهنویسی منتهی به کسری بودجه را توصیه نمیکند. اما این امر در وضعیت فعلی کشور یک امر اجتنابناپذیر است. زیرا منابع عمومی با هزینههایش سازگاری ندارد و نامتعادل است. حالا اینکه مجلس به دولت بگوید باید کشور را با این درآمدها اداره کنی و کسری بودجه هم نداشته باشی خواستهای است که باید پرسید چگونه؟ امسال سال جهش تولید است. کدام جناح است که بگوید من با جهش تولید مخالفم. کسی مخالف نیست اما بعضیها فکر میکنند میشود یک مشکل اساسی داخلی بدن را با قرص آسپرین حل کرد. قرص آسپرین یا مسکن میتواند چند روز کارساز باشد اما این ریشه درد است که باید شناخته و درمان شود. بر این قیاس باید معلوم شود که روند تولید در کشور ما با چه اشکالاتی مواجه است.
برگردیم به چگونگی بازسازی ها...
بله. یک سری مسائل اقتصادی مبتلا به کشور است که ما قطعاً میدانیم تحتالشعاع تحریمها است. بالاخره تحریمهای ظالمانهای که بر ملت ما تحمیل کردهاند تا حدی که در برابر واردات دارو و غذا سد ایجاد کرده است. حتی در دوره همهگیری کرونا که تمام دنیا مدعیاند داریم به یکدیگر کمک میکنیم اما در برخی داروها و اطلاعات ما با مانع و تحریم مواجهیم. پس عجیب نیست اگر این تحریمهای ظالمانه روی اقتصاد کشور ما اثر بگذارد. اما باز هم دو جناح این مسأله را سیاسی میبینند. به همین دلیل یک جناح میگوید تحریمها بر اقتصاد ما هیچ اثری ندارد و هر مشکلی وجود دارد ناشی از بیعرضگی و تنبلی و کم کاری و ندانم کاری است. در مقابل هم عدهای میگویند تمام مشکلات کشور ناشی از تحریم است. خب نه آن حرف درست است و نه این حرف. من در زمان دولت های نهم و دهم هم چند بار گفتم که باور دارم حدود 35 تا 40 در صد از مشکلات کشور ناشی از تحریم است. اما 60 درصد مشکلات هم به ناکارآمدیهای داخلی باز میگردد. این حرفی بود که در دولت یازدهم هم تکرار کردم. بهنظرم آقای روحانی هم در یکی از سخنرانیهایشان تقریباً این عدد را پذیرفتند. این واقعیتی است که هر دو جناح باید آن را بپذیرند؛ هم آنها که میگویند هیچ کدام از مشکلات ناشی از تحریم نیست و همه در اثر ناکارآمدی است و هم آنها که همه مشکلات را سربار تحریم میکنند و چشمشان به آن سوی مرزها است که چه کسی چه میگوید و چه رأیی میدهد و در فلان کشور چه کسی به ریاست جمهوری انتخاب میشود.
بله تأثیر 35 تا 40 درصدی تحریمها عدد کمی نیست و اگر بشود تحریمها را دور میزنیم یا برخی از طرفهای تجاریمان را قانع کنیم که تحت تأثیر تحریمهای امریکا قرار نگیرند. تمام این تلاشها انجام میشود. اما در نهایت تحریم یک واقعیت است.
بهعنوان جمعبندی این بخش از گفته هایم باید بگویم که اگر بپذیریم بسیاری از مسائل ما سیاسی نیست بلکه فنی و علمی است باید درباره آنها بحث کنیم تا بهترین راه را انتخاب کنیم و دیگر اینکه در مسائل اقتصادی عوامل مؤثر را درست شناسایی کنیم و بهسمت علتها برویم و نه الزاماً معلولها. زیرا معلولها را میشود با دارو تسکین داد اما اگر بخواهیم مسائل ریشهای حل شود باید علتها برطرف شود. نکته سوم این است که ما باید علتها را هم با وزن واقعی خودشان بشناسیم و به آنها بها بدهیم. به عبارتی از کاه کوه نسازیم و کوهی را که احیاناً در برابر چشممان قرار دارد نادیده نگیریم.
بههرحال بخشی از صحبتهای شما و اتفاقاتی که به آنها اشاره میکنید مسأله یک سال و دو سال نیست. دستکم از زمانی که یادمان هست این بحثها همیشه بوده است. در حال حاضر فکر میکنید زمان بازسازی مجموعههای سیاسی در ایران است؟ بالاخره ما از این تجربیات باید درسهایی گرفته باشیم آیا این بازسازیها اتفاق افتاده یا باید بازسازی بیشتری اتفاق بیفتد؟
ببینید من این را گفتهام و باز هم تکرار میکنم که ما در غیبت سه تا چهار حزب قوی در چارچوب قانون اساسی، به سختی میتوانیم اشکالات سیاسی کشور را حل کنیم.حالا بعضیها به این وضعیت غیاب و وجود نداشتن احزاب میگویند وضعیت پوپولیستی. من نمیخواهم این طور تخطئه کنم، اما معتقدم در غیبت چنین احزابی مردم بهعنوان صاحبان رأی در رفتار انتخاباتیشان ناچار میشوند به جای انتخاب یک تفکر و یک ایده، افراد را انتخاب کنند. انتخاب یک فرد امر سختی است. یک شهروند ایرانی از سن 20 تا 60 سالگی بهعنوان یک فرد فعال و مؤثر باید 10 نفر را برای ریاست جمهوری انتخاب کند. ما چند شهروند داریم که بتوانند این 10 نفر را بر اساس تجربه و دانش دقیق از توانایی آنها انتخاب کنند. حال آنکه در هر دوره انتخابات هم 40 یا 50 نفر خود را بهعنوان کاندیدای بالقوه ریاست جمهوری معرفی میکنند. اکثریت مردم از میان نامزدها یکی را انتخاب میکنند و ممکن هم هست بعد از مدتی از انتخاب او پشیمان بشوند. در حالی که اگر قرار باشد آنها بر اساس مرام و مسلک از میان نامزدهای معرفی شده از سوی دو یا سه حزب انتخاب کنند کار راحت تری در پیش دارند. الان در بسیاری از کشورهای پیشرفتهای که سابقه دموکراسیشان زیاد است و با احزاب کار میکنند مردم میدانند که هر حزب چه مواضع، توانمندیها و چه رویکردی دارد. مثلاً برای مردم انگلیس مشخص است که اگر هر کدام از احزاب کارگر یا محافظه کار بر سر کار بیایند چه اتفاقی میافتد. همانطور که امریکاییها می دانند نتیجه اکثریت یافتن یا به ریاست جمهوری رسیدن نمایندگان هر یک از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات چه نتایجی دارد. در نتیجه شاید چندان برایشان متفاوت نباشد چه فردی کاندیدای منتخب آن حزب است. چون میدانند اگر آن فرد رئیسجمهوری بشود رفتارش در چارچوب رویکردهای آن حزب تعریف میشود.
اما در کشور ما که چنین ساختار حزبی نداریم کسی که رئیسجمهوری میشود اولین کسی است که زیر میز احزابی می زند که از او حمایت کردهاند تا او رأی بیاورد. من یادم است آقای احمدینژاد همان ماههای اول بعد از انتخابش گفت که من این اصولگراها را قبول ندارم، آقای خاتمی هم در مواجهه با سر و صداهای مجلس ششم و استیضاح وزرایش توسط مجلس یک بار صدایش درآمد و گفت من این احزاب اصلاحطلب را قبول ندارم. حرفم این است که اگر شرایط احزاب شناور باشد مردم مجبورند آدمها را انتخاب کنند. آدمها هم در هر سن وسالی ممکن است رویکردی متفاوت از گذشته خود داشته باشند. من الان یک حوزه انتخابیه را سراغ دارم که در یازده دوره مجلس یازده نماینده مختلف به مجلس فرستاده است، یعنی در هر دوره یک آدم جدید. خب این آدمهای اغلب بدون تجربه نمایندگی برای رأی گرفتن شروع میکنند به وعده دادن. من نمیخواهم متهمشان کنم به دروغ گویی اما مسلم است که آنها از اختیارات خود خبر ندارند و فکر میکنند وقتی نماینده مجلس شدند میتوانند همه مشکلات مملکت را حل کنند. چنین فردی میگوید من دوای درد همه مشکلات کوچک و بزرگتان هستم. بعد راهی مجلس که شد مردم بعد از 5 یا 6 ماه میبینند که او هم مثل نمایندگان قبلی نمیتواند کاری از پیش ببرد.
در مورد رؤسای جمهوری هم همینطور است. گرچه از نامزدهای ریاست جمهوری انتظار بیشتری وجود دارد. همه رؤسای جمهوری ما در دور دوم ریاست از کم بودن اختیاراتشان گلایه میکنند، کسی هم نمیگوید که آقای رئیسجمهوری تو با این قانون اساسی رئیسجمهوری شدهای. بنابر این چنین گرفتاریهایی پیش میآید یعنی مردم مجبورند آدمها را انتخاب کنند. آدمها هم برای اینکه رأی بیاورند هر وعدهای که به ذهنشان میرسد مطرح میکنند. امکان سنجی هم نمیکنند. مراکز پژوهشی و تحقیقی هم پشت سر آنها نیست که بگوید این وعده تا چه حد شدنی است. اما اگر انتخاب رأی دهندگان حزبی باشد؛ حزب میداند که قرار نیست فقط یک بار و برای یک یا دو دوره چهار ساله انتخاب شود. معمولاً احزاب قصد دارند دههها در عرصه سیاسی کشور فعالیت کنند و در قدرت مشارکت کنند، پس حزب مجبور است هم کوتاه مدت و میان مدت فکر کند و هم بلند مدت برنامهریزی کند. اما یک فرد برای نمایندگی مجلس میگوید حالا من برای این دوره رأی بیاورم تا بعد ببینم چه میشود.
خب برخی مراکز و نهادها چندین سال است مخاطب این مواضع شما یا نقدهای دیگر فعالان سیاسی به وضعیت سیاسی کشور هستند. اما گویا اتفاق مثبتی در نقشآفرینی بیشتر احزاب نمیافتد. تکلیف مردم این وسط چیست؟ آنها چه چارهای جز تن دادن به همین وضعیت دارند؟
مردم تقصیری ندارند. اما مطالبه وجود احزاب میتواند از سوی کاربران اجتماعی و فعالان سیاسی به یک مطالبه جدی تبدیل شود. مردم عادی ممکن است بهدنبال حزب نباشند. بعضی از مسئولان کشور هم هستند که میگویند ما اصلاً حزب بازی را قبول نداریم. به هر حال ممکن است آنها از حزب تجربه خوبی نداشته باشند. با وجود این، بحثی که من مطرح میکنم یک بحث تئوریک است. حالا ممکن است شما بپرسید که تو که این حرفها را میزنی چرا خودت نرفتی یک حزب بزرگ و فراگیر تأسیس کنی اینکه موانع این کار چیست را هم میشود در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی بررسی کرد و هم میتوانیم کار متناظر انجام دهیم یعنی درباره وضعیت کشورهای دیگر تحقیق کنیم. البته یک بحثی را همواره رهبر معظم انقلاب مطرح میکنند و حرف بسیار دقیقی هم هست و آن اینکه اگر قرار باشد ما در کشورمان چند حزب داشته باشیم باید حزبمان حزب بومی باشد. یعنی حزبی باشد که با نظام اسلامی تعریف شود. مضمون یکی از بیاناتشان این بود که میفرمودند اینکه دو حزب مثل دو تیم فوتبال در دو طرف زمین باشند و صد هزار نفر هم برای آنها هورا بکشند به درد ما نمیخورد. ما حزبی میخواهیم که همه بازیکن باشند. البته سلسله مراتب داشته باشد، تولید فکر و اندیشه بشود و فکر مانند یک منبع آب تزریق شود و بهصورت مویرگی به همه اعضای حزب برسد. این حرف حرف دقیقی است. سابقه تاریخی هم آن را تأیید میکند. یک زمانی در 28 مرداد سال 32 صبح میگفتند زنده باد مصدق و بعد ازظهر میگفتند مرگ بر مصدق. کاری که حزب توده کرد و ما چنین احزابی نمیخواهیم. ما حزبی میخواهیم که از پایداری و ثبات رأی برخوردار باشد. این ثبات رأی زمانی میتواند وجود داشته باشد که همه اعضای حزب بازیکن و متفکر باشند. من نمیخواهم بگویم که همهشان باید فرهیخته باشند اما باید این کانال مویرگی اندیشهای در تمام بدنه اجتماعی حزب رسوخ پیدا کند.
البته بدنه اجتماعی هم باید نقش و امکانی برای تشکیل حزب داشته باشد...
بله، البته ضرورت هم ندارد که همه مردم عضو حزب باشند. طبق قانون اساسی ما تشکیل حزب آزاد است اما هیچ مقامی نمیتواند هیچ شهروندی را به ورود به یک حزب مجبور کند همانطور که نمیتواند اجبار کند که از حزبی بیرون برود.
به نظر میرسد شما در قالب جبهه پیروان خط امام و رهبری سعی کرده اید نسخهای یا دستکم تجربهای از یک حزب فراگیر را بروز دهید. البته این تشکل هم یک تشکل جبههای و متشکل از چندین حزب کوچک و بزرگ است اما به نظر تلاشی در راستای شکلگیری یک حزب فراگیر بوده است. آیا آن را تلاشی موفق میدانید؟
اگر بخواهم بهعلتهای عدم توفیق در شکلگیری احزابی که توصیف کردم بپردازم باید بگویم که یکی از علتها این است که متأسفانه خود فعالان سیاسی هنوز از بن دندان هزینههای حزب را باور نکردهاند و قبول ندارند. آنها عموماً دنبال منافع حزب هستند. حال آنکه بالاخره هر کاری یک هزینهای دارد و یک منفعتی. موقع انتخابات مجلس که میشود مثلاً در کرمان که دو کرسی نمایندگی در مجلس دارد از یکسال مانده به برگزاری انتخابات 20 نفر با بنده تماس میگیرند که آقای باهنر آقای جبهه پیروان خط امام و رهبری یا آقای جامعه اسلامی مهندسین ما کاندیدای نمایندگی کرمان هستیم و میخواهیم شما از ما حمایت کنید. خب ما شروع میکنیم درباره این افراد تحقیق و بررسی میکنیم، درباره کارآمدیشان و درباره اینکه کدام یک از آنها میتوانند رأی بیشتری داشته باشند. این کار انجام میشود تا در نهایت از آن 20نفر دو نفر برای حمایت شدن توسط حزب یا جبهه انتخاب شوند. دو نفری که از آنها حمایت میکنیم میگویند بهبه جامعه مهندسین چه حزب خوبی است، جبهه چقدر خوب است و حزب چقدر خوب است. اما افرادی که مورد حمایت قرار نمیگیرند در نهایت میگویند اصلاً به فلان حزب چه مربوط است ما خودمان کاندیدا هستیم و تا انتها هم میمانیم. این فرد کاندیدا میماند و در حالی که مشخص است رأی نمیآورد مثلاً 5 درصد از آرا را خراب میکند. این رفتار ما با حزب است. در حالی که این حزب است که باید به فرد بگوید در گردونه انتخابات بمان یا خارج شو. با مکانیسمهایی که در حزب وجود دارد فرد باید کنارهگیری کند. در کشورهایی که دارای دو یا سه حزب سیاسی هستند برای انتخابات ریاست جمهوری همان دو یا سه نفر باقی میمانند و باقی افراد با رأی احزاب متبوعشان کنار میروند اما اینجا چنان که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 دیدیم از جبهه اصولگرایان 4 نفر نامزد ریاست جمهوری شدند. خب از طرف مقابل تنها آقای روحانی بود و رأی هم آورد. خب اگر آن چهار نفر یکی شده بودند شاید آن یک نفر رأی میآورد. ریشه این وضعیتی که تجربه میکنیم این است که در قانون اساسی ما هنوز انتخابات حزبی را به رسمیت نشناختهایم. باید دستکم یک قانون عادی در مجلس تصویب بشود و به تأیید شورای نگهبان برسد که بگوید انتخابات حزبی است.
ببینید در تهران موقع انتخابات مردم باید به 30 نفر رأی بدهند خب بسیاری از شهروندان تهران نمیتوانند اسم سی نفر مورد نظر خودشان را حفظ کنند چه رسد که بخواهند آنها را بشناسند. ممکن است در حوزههای انتخابیه کوچک که همه همدیگر را میشناسند انتخاب به این ترتیب ممکن باشد اما در تهران ممکن نیست. کاش این اتفاق بیفتد که رأی دهنده به جای نوشتن اسم سی نفر در برگه رأی بنویسد که من به فلان حزب رأی میدهم. البته آزاد باشد که اگر نخواست به حزبی رأی بدهد اسامی افراد مورد نظرش را بنویسد. اما خوب است که شهروندان اجازه داشته باشند که به احزاب رأی بدهند. خب همه اینها به تدوین قانون نیاز دارد.
اشاره به قانون کردید، مجلس یازدهم در سه ماه فعالیت خود سه طرح انتخاباتی برای اصلاح قانون انتخابات هم در مورد شوراها و مجلس و هم درباره ریاست جمهوری ارائه کرده است. شما بهعنوان یک فعال حزبی تا چه حد در جریان این طرحها هستید؟
من در جریان جزئیات این طرحها نیستم. اما فکر میکنم چون در مجمع تشخیص مصلحت نظام و در قالب تدوین سند سیاستهای کلی نظام سیاستهای انتخاباتی پیشنهاد شد و رهبر معظم انقلاب هم آنها را اصلاح و ابلاغ فرمودند، حتماً نمایندگان مجلس باید در طرحهای خود این سیاستهای کلی را لحاظ کنند. اینکه من دائم تأکید میکنم احزاب باید در چارچوب نظام و قانون اساسی باشند هم از همین حیث است. بر اساس قانون اساسی سیاستهای کلی نظام فرادست قوانین معمولی هستند یعنی سیاست کلی نظام در تصویب قانون باید رعایت شود. اگر رعایت نشود هیأت عالی نظارت حتماً به آن ایراد خواهد گرفت. در تدوین سیاستهای کلی نظام هم بیرون این مسأله کار خوبی انجام شده است. من الان حضور ذهن ندارم که دقیقاً به مواد مصرح درباره انتخابات اشاره کنم اما امیدوارم که مجلس این موارد را رعایت کند تا هم با بنبست هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص مواجه نشود و هم بتواند کار را زودتر جلو ببرد.
در این باره با توجه به سابقه مجلسی و تشکیلاتیتان طرف مشورت مجلس قرار نگرفتید؟
معمولاً در چنین مواردی نظر میدهیم و صحبت میکنیم اما در طرحهایی که الان از سوی مجلس در حال تدوین است هنوز به ما مراجعهای نشده است. البته با برخی دوستان ارتباط داریم و با آنها صحبت میکنیم.
فکر میکنید اینکه مجلس در سه ماه نخست فعالیتاش سه طرح انتخاباتی را کلید زده، منجر به تدوین طرحهایی قابل دفاع خواهد شد؟ بالاخره در دولت هم تدوین لوایح ممکن است دستکم 5 یا 6 ماه طول بکشد. کما اینکه در مورد انتخابات هم این دولت پس از ابلاغ سیاستهای کلی نظام لایحه جامع انتخابات را با صرف زمان و کار کارشناسی تدوین و تقدیم مجلس کرد. آن لایحه از سال 97 در مجلس دهم ماند و حالا هم به نظر میرسد مجلس یازدهم قصد دارد آن را کاملاً کنار بگذارد و ایده خودش را برای انتخابات تدوین کند. آیا شما بهعنوان کسی که چندین دوره نماینده مجلس بودهاید این شیوه قانونگذاری را میپسندید؟
به باورم برای منفعت کشور مطلوبتر است که قانونگذاری از تدوین لایحه آغاز شود، زیرا بالاخره دولت برای کار کارشناسی روی لوایح دست گشادهتری دارد. لوایح معمولاً در کمیتههای تخصصی، شوراهای برنامهریزی و کارگروهها بررسی و اصلاح و تکمیل میشوند. شاید به جرأت بتوان گفت برای تدوین برخی لوایح هزاران کارشناس دانشگاهی و غیردانشگاهی کار میکنند. البته مجلس شورای اسلامی هم مرکز پژوهشهای خود را دارد که اتفاقاً مرکز کارشناسی قوی هم هست اما این طرحها معمولاً از آن مرکز و کارشناسانش نشأت نمیگیرد. بلکه همانطور که عرض کردم نمایندگان پس از انتخاب شدن آمال و آرزوهای خودشان را تبدیل به طرح میکنند. حالا گاهی مشورت میکنند و گاهی نمیکنند. اما در آیین نامه داخلی مجلس این مسائل پیشبینی شده است. پیشبینی کردهایم که اگر یک طرح و یک لایحه بهصورت همزمان به دست کمیسیون برسد یا مجلس اعلام وصول کند مجلس بتواند با ادغام آنها از مزایای هر دو استفاده کند و اشکالاتشان را برطرف کند. یک اشکالی هم که در مجلس وجود دارد این است که تعداد طرحها زیاد است و چنان که میبینیم برای بسیاری از طرحها هم دو فوریت تصویب شده است. این در حالی است که دو یا سه فوریت برای موارد کاملاً استثنایی است. اگر قرار باشد ما صد طرح در مجلس اعلام وصول کنیم که شامل 80 طرح دوفوریتی باشد که دوفوریتیها صفشان حتی طولانیتر از طرحهای عادی میشود. دو فوریت وقتی معنا پیدا میکند که برای تعداد کمی از طرحها تصویب شود. حال آنکه آنطور که شنیدهام الان 100 طرح دو فوریتی در مجلس وجود دارد.
یکی از نمایندگان باسابقه مجلس اخیراً در انتقاد از طرح دو فوریتی جهش تولید مسکن میگفت که چطور میشود یک طرح با 50 ماده با دوفوریت بررسی و تصویب شود...
بله، این مشکلات وجود دارد. زیرا نمایندگان میخواهند همه آمال و آرزویشان را در طرحها جمعآوری کنند. البته از نظر قانون اساسی مانعی نیست و هر 15 نفر که طرحی را امضا کنند میتوانند آن را تقدیم مجلس کنند. اما به نظرم بهتر است که قوانین مجلس مبتنی بر لوایح باشد. اگر یک جایی دولت کوتاهی کرد یا نتوانست یا نرسید آن وقت مجلس میتواند طرح بدهد. البته طرحی که نمایندگان ارائه میکنند با موانعی مواجه است از جمله با اصل 75 قانون اساسی مواجه است. اگر مجلس نتواند بودجه لازم برای اجرای طرح خود را پیشبینی کند نمیتواند کار را جلو ببرد.
شما حدود یک ماه پیش در مصاحبهای گفتید که قضاوت درباره این مجلس زود است و شاید نمایندگان با حدود اختیارات خود و روند امور آشنا بشوند و اشتباهات خودشان را اصلاح کنند. اما آنچه شاهد بودهایم این است که اغلب نمایندگان با شعارهای معیشتی راهی مجلس شدند اما الان میبینیم که اشتهایشان به سمت طرحهای سیاسی سوق پیدا کرده است. آیا لزومی دارد که مجلس در فاصله کمی از آغاز فعالیت خود سه طرح انتخاباتی مطرح کند؟ آن هم در مورد موضوعی با این گستردگی و حساسیت. این مجلس اگر یکی دو طرح اقتصادی داشته یکی طرح توزیع قیر رایگان بوده که شورای نگهبان برگشت داد. توضیح شما از این اتفاقاتی که در مجلس افتاده و بازهم تمایلات سیاسی بر حل مسائل اقتصادی غلبه دارد چیست؟
من الان واقعاً این قضاوت را ندارم. فکر میکنم شما هم بهعنوان یک رسانه به جای اینکه با حس ششمتان بحث کنید فهرست قوانین تقدیمی به مجلس را بگیرید و ارزیابی کنید.
ما در 60 روزگی مجلس گزارشی در روزنامه ایران منتشر کردیم که نشان میداد به طور متوسط هر دو روز یک طرح اعلام وصول شده است...
من با این بخش از سؤال شما مسأله دارم که میگویید اکثر طرحها سیاسی هستند. برای من این گزاره محرز نیست. این چیزی است که باید شما مستندش کنید. اینکه عنوان و محتوای این طرحهای سیاسی چیست. شما دو یا سه طرح سیاسی درشت در ذهنتان هست و میگویید اکثر طرحها سیاسی است. در حالی که من اصلاً باورم این نیست و برعکس شما میخواهم بگویم که اکثر طرحها اقتصادی است.
اتفاقاً آقای امیری فراهانی عضو هیأت رئیسه مجلس هم بتازگی گفتهاند که ما 200 طرح اقتصادی تقدیم هیأت رئیسه کردهایم. آقای باهنر 200 طرح اقتصادی آن هم در 3 ماه چگونه تهیه میشود و قرار است کدام مشکل را حل کند؟
حرف من این است که شما فرضتان را که میگویید اکثر طرحها سیاسی است بر تحقیقات میدانی مبتنی کنید. برعکس این فرض هم اگر این طور مطرح شود درست نیست. حرف کلی ما این است که اصلاً ارائه صد یا دویست یا سیصد طرح درست نیست حالا چه این طرحها سیاسی باشند و چه اقتصادی، چه بینالمللی و چه فرهنگی و... اگر مجلس شورای اسلامی در طول 5 یا شش ماه بتواند سه قانون مادر خوب تصویب کند خیلی بهتر است و آثارش بیشتر از 30 – 40 طرح و قانون دم دستی است. در مورد عملکرد مجلس در حوزه تدوین طرحهای اقتصادی هم باید گفت که بعضی دوستان احتمالاً هنوز در جریان همه مسائل نیستند. اینکه مجلس هر روز تصویب کند که مثلاً حقوق بازنشستهها و کارمندان را اضافه کنید، کمک معیشتی هم به مردم بدهید، به آسیب دیدگان از کرونا هم کمک مالی کنید، مجانی هم درمانشان کنید و طرحهایی نظیر این غالباً با مانع تعارض با اصل 75 قانون اساسی مواجهاند. خیلی خوب این کارها را با کدام پول انجام بدهیم. یک وقتی هم از بانک مرکزی میخواهند که اعتبار را تأمین کند که این خود تورم زا است. یا برعکس مثلاً 100 نماینده طرحی را امضا کنند که دولت را موظف کند به اینکه از هفته آینده در کشور تورم وجود نداشته باشد. حال آنکه تورم منتظر قانون نیست. بلکه ده بیست عامل اقتصادی دست به دست هم میدهند و تورم را ایجاد میکنند. طرحها و لوایح و قوانین باید آن علتها را بررسی و برطرف کنند والا تورم گوش به حرف قانون نمیدهد که با وضع قانون از بین برود. تورم بر اساس قوانین اقتصادی کار میکند. اگر نقدینگی کشور هر روز 1200 میلیارد تومان افزایش دارد کار خودش را میکند. اینکه ارز و طلا، مسکن و خودرو گران شده بخشی به عدم مدیریت برمی گردد اما اکثر اینها یک معنی دارد و آن اینکه از ارزش پول ملی کاسته شده است پس در عوض اینکه بگوییم این 100 قلم کالا گران شده باید در یک جمله بگوییم که پول ملی ارزان شده است. شاید مردم از این جمله خوششان نیاید اما با چنین فرضی آن وقت سؤال شاید این باشد که چرا فلان کالا گران نشده است. زیرا اصل بر این است که با کاهش ارزش پول ملی همه چیز گران میشود و اگر چیزی گران نشد سؤال برانگیز است. حالا باید دید طرحهای اقتصادی که مجلس میدهد تا چه حد ریشه مشکلات را اصلاح میکند و منابع ملی را افزایش میدهد. بله ممکن است نمایندگان مجلس سه یا چهار ماه متمرکز شوند و با کمک دولت، مرکز پژوهشهای مجلس و دیگر مراکز کارشناسی کمک کنند به اینکه مثلاً درآمد مالیاتی کشور 20 درصد افزایش پیدا کند. آن هم نه اینکه با علی الرأس کردن مالیات از مالیات پردازهای خرد و کوچک بگیرد بلکه سراغ کسانی برود که از زیر بار مالیات دادن شانه خالی میکنند و درمیروند. بله اگر مجلس بتواند با دو، سه یا چهار قانون درآمدهای مالیاتی دولت را افزایش دهد آن وقت میتواند در ازایش بگوید حالا این یارانه را هم پرداخت کنیم، این حقوق را هم افزایش بدهیم و... والا اگر قرار باشد مجلس بشود مدیر هزینه، دولت هم بشود مدیر هزینه آن وقت متولی و مدیر درآمد کشور چه کسی است.
از این سخن آخر شما من باز میگردم به اظهاراتی که قبلاً داشتهاید و گفتهاید معتقدید کشور را باید هر سه قوه در کنار یکدیگر اداره کنند. آیا الان چشمانداز مثبتی پیش روی اجرایی شدن این ایده خودتان میبینید؟ یا برعکس با نزدیک شدن به بحثهای انتخاباتی باید منتظر افتراق بیشتر و اختلاف نظرها و تنشهای بیشتری باشیم؟
بله این یکی از اشکالات جدی اداره مملکت است. هر چند مونتسکیو که اصل تفکیک قوا را مطرح کرد قصد این را نداشت که قوای سهگانه کشوری را در مقابل با هم و منفک از هم اداره کنند. سه قوه باید در کنار هم و مکمل هم حرکت کنند مانند موتورهای یک هواپیمای جت که باید هر چهارتایشان در یک جهت بچرخند تا هواپیما را به جلو برانند. اگر حتی یک موتور برعکس کار کند نتیجه از بین رفتن هواپیما و هدر رفتن نیرویش خواهد بود. سه قوه باید با هم کشور را اداره کنند والا اگر قرار باشد مجلس به دولت بگوید ناکارآمد... البته من با بحث نظارت کاری ندارم. نظارت باید در جای خود انجام شود و دولت نیز در چارچوب قوانین فعالیت کند و کارآمدی لازم را داشته باشد. همچنین قوه قضائیه مدتی است که آمده تا با رانت خواریها و فساد اقتصادی مقابله کند. جالب است که ما در واژههای رایج زبان فارسی ترکیبی با عنوان حیف و میل کردن داریم و میگوییم باید جلوی آنها را گرفت.
در حال حاضر قوه قضائیه دارد جلوی میلها را میگیرد و جلوی هر کسی را که بخواهد به بیتالمال دستاندازی کند، میگیرد. اما مقدار زیادی از منافع کشور دارد حیف میشود. یعنی باید به قوه قضائیه بگوییم شما که کار خوبی میکنی و غلط دیکته دیگران را میگیری و باید هم بگیری چرا هنوز در مقابل آنها که به وظیفهشان عمل نمیکنند و ترک فعل میکنند نایستادهای؟ من هنوز نشنیدهام که قوه قضائیه مسئولی را به خاطر ترک فعل محاکمه کند و به او بگوید تو وظیفه داشتی این فهرست از کارها را انجام بدهی اما انجام ندادی. وقتی یک جاده احداث میشود همه بررسیها صورت میگیرد که مثلاً آیا مناقصه درست انجام شده یا نه یا مثلاً پولی در این میان خورده شده یا نه... همه اینها در جمهوری اسلامی انجام میشود اما اگر کسی بودجهای را جذب نکرد و آخر سال بودجهاش اضافه آمد و برگشت به خزانه به کسی پاسخگو نیست. گاهی حیفهایی که در کشور ما میشود دهها یا صدها برابر میلها است اما کسی روی حیفها حساس نیست.
درست است که مجلس باید نظارت کند و قوانیناش هم درست باشد و قوانین هم مو به مو اجرا شود. اما باز در مورد قوانین هم رهبر معظم انقلاب نقل به مضمون اینگونه فرمودهاند که وظیفه مجلس تعیین نقشه راه است و دولت موظف است در آن راه حرکت کند. البته رهبر معظم انقلاب در همان زمان فرمودند که راه باید به گونهای طراحی شود که ماشین دولت بتواند روی آن حرکت کند. بگذارید با یک مثال مهندسی راهسازی بگویم. اگر جادهای سه درصد شیب داشته باشد میشود آن را با ماشین سواری پیمود. اگر این شیب 6 درصد شد خودرو حتماً باید کمک داشته باشد، اگر شیب جاده 15 درصد بشود دیگر شما فقط میتوانید با بولدوزر روی آن حرکت کنید. هیچ ماشین سواری نمیتواند در آن جاده حرکت کند.
حالا تصور کنید کسی چنین جادهای بسازد و بعد طلبکار هم باشد که تو چرا با ماشین ات وارد این جاده نمیشوی؟!
بله. همین طور در جادهای که برای سرعت 100 کیلومتر مناسب است علامت بگذاریم که میشود با سرعت 120 کیلومتر هم حرکت کرد. یک زمانی اختلاف نظرمان با رئیسجمهوری قبلی (احمدی نژاد) بر سر همین بود. او میگفت من میخواهم با سرعت 140 کیلومتر بروم و برخی وزرایم با من همکاری نمیکنند و همپا نیستند. گفتم آقا این شمایید که به اشتباه میخواهید با سرعت 140 کیلومتر بروید این جاده را با سرعت بیش از 100 کیلومتر که سرعت مطمئنه و ایمنی آن است، نباید رفت. خب ممکن است نقشه راه مجلس این باشد که باید وضع معیشت همه مردم در سالجاری خوب بشود. خب این یعنی چه؟ از کجا؟ با کدام درآمد؟ با کدام منابع؟ بله یک جاهایی اختلاف پرداختها خیلی زیاد است و همین ذره پولی که داریم درست خرج نمیشود که در این باره مشخص است باید ساختارها و مدیریتها را اصلاح کرد.
به هر حال مجلس یازدهم بهنام مجلس اصولگرایان شناخته میشود کما اینکه در چند دوره قبل هم چنین بوده است. قاعدتاً اگر حسن یا ضعفی داشته باشد بهنام اصولگرایان هم نوشته میشود. آیا امثال شما و بدنه تشکیلاتی که قبل از انتخابات این مجموعه را معرفی و حمایت کردند دغدغهای از این جنس دارند و پیگیر این هستند که تذکرها و یادآوریهای لازم را به نمایندگان داشته باشند؟ از این حیث معمولاً دو دیدگاه وجود دارد بعضی شاید بگویند اینها از خودمان هستند و هر کاری بکنند اشکال ندارد اما طیفی هم مانند آقای سلیمی نمین هستند یا خبرگزاری تسنیم که در جایی احساس کردند مجلس دارد راه درستی نمیرود آمدند و نقد کردند و اشتباهات را گفتند. از جمله درباره نحوه برخورد مجلس با آقای ظریف یا همین طرحهای انتخاباتی مجلس که تسنیم در نقد آن گزارش مفصلی منتشر کرد. شما چنین دغدغهها و مکانیسمهایی برای انتقال انتقادات به نمایندگان مجلس دارید؟ یا آنها راه خودشان را میروند؟
ما حتماً ارتباط داریم. البته این ارتباط میتواند بسیار مطلوبتر و بهتر هم بشود. ضمن اینکه ارتباط ما با نمایندگان مجلس هم رابطهای آمرانه نیست. البته اگر حزب وجود داشته باشد رابطهاش با نمایندگان حزبی آمرانه است هر چند طبیعتاً با نماینده خود تعامل مشورتی خواهد داشت و بازخوردهای او را خواهد گرفت. به هر حال نمایندگان حزب موظف میشوند در مجلس مواضع حزب را دنبال کنند. اما ارتباط ما ارتباط دوستانه است هرچند کافی نیست. شاید تعجب کنید اما از اعضای شورای مرکزی جامعه مهندسین که 20 نفر هستیم 8 نفر در مجلس یازدهم نمایندهاند. بعضی هایشان سابقه طولانی نمایندگی دارند و بعضی هم در جایگاه رئیس یا نایب رئیس کمیسیونها جزو نمایندگان مؤثراند. ما حتماً نظرات تخصصی و کارشناسیمان را با این 8 نماینده در میان میگذاریم. همین هفته گذشته در اتاق بازرگانی جلسهای تشکیل شد و تعدادی از نمایندگان در آن حضور داشتند و درباره دفتر مطالعات اقتصادی با یکدیگر گفتوگو و بحث کردیم. حتی در ارتباط با رؤسای قوا گاهی ما مسائلی را که معتقدیم باید از لحاظ ساختاری یا رویکردی اصلاح شوند، مینویسیم و به رؤسای قوا میدهیم. اما اینطور نیست که این پیشنهادات آمرانه باشد یا نمایندگان ناچار باشند از آنها تبعیت کنند. بالاخره آنها هم نظرات ما را میگیرند و هم نظرات کارشناسی دیگر را. البته توقع ما این است که روی نظرات ما بیشتر دقت بکنند چون بالاخره این نظرات نتیجه سی، چهل سال کار کردن است. آقای قالیباف که بهعنوان رئیس مجلس انتخاب شدند، من اعلام آمادگی برای برگزاری جلسه مشورتی داده بودم. ایشان هم خودشان پیشقدم شدند و جلسه یک ساعت و نیمهای با یکدیگر داشتیم و من پیشنهاداتی را برای کارهایی که مجلس در کوتاه مدت و میان مدت میتواند انجام دهد، ارائه کردم. همین طور درباره کارهایی صحبت کردیم که انجامش سخت است اما در هر حال مجلس باید آنها را انجام دهد.
یادآوری هم کردید که رقابتهای سیاسی و انتخاباتی دیگر تمام شده...
بله مشخص است که رقابتها دیگر تمام شده و باید از این به بعد با هم کار کنند ان شاء الله...
منتقدان دولت از وضعیت موجود کشور انتقاد میکنند. البته در اینکه وضعیت موجود با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد کسی تردید ندارد از شمای اصولگرا تا فعالان سیاسی اصلاحطلب. اما به هر حال بخشی از این وضعیت محصول موضعی است که جمهوری اسلامی ایران در قبال زیاده خواهیهای امریکا اتخاذ کرده. تردیدی نیست که مقاومت بهایی دارد. اما به نظر میرسد برخی جریانها با وجود سینه زدن زیر علم مقاومت و توصیه به آن وقتی صحبت از هزینهها و تبعاتش میشود آن را به دولت واگذار میکنند. چطور میشود که به این دوستان قبولاند که باید در هزینههای مقاومت هم شریک باشند؟
هزینه مقاومت الان مشخصاً تحریم است. معتقدم با اینکه تحریمهای سخت و تندی علیه ایران برقرار است اما در مسائل اقتصادی کشور بیش از 50 درصد نمیتواند مؤثر باشد. باقی سهم گرفتاریهای ما در کشور یا حاصل ندانم کاریها است یا نتیجه کار نکردنهاست یا دعواهای سیاسی. ما میتوانیم خیلی از این عوامل را حل و فصل کنیم. یکی از کارهایی که با آقای قالیباف هم در میان گذاشتم برنامهریزی برای بهبود فضای کسب و کار است. رتبه ما در دنیا از حیث فضای کسب و کار 127 است. اول دولت یازدهم فکر میکنم در رتبه 140 بودیم. بعد یک سری کارهایی انجام شد، در واقع یکسری اطلاعات اصلاح شد و ارتباط برقرار شد و رتبه ما به 115 رسید. حالا دوباره تا رتبه 127 نزول داشتهایم. فضای کسب و کار یعنی چه؟ یعنی اگر یک نفر بخواهد در ایران کسب و کاری راه بیندازد دستکم یک سال معطل است. در حالی که در همین کشورهای منطقه میبینیم که برای تأسیس کسب و کار جدید نهایتاً دو روز فرد را معطل میکنند. چند وقت پیش در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام یکی از معاونین وزیر اقتصاد و دارایی میگفت تا مدتی قبل یعنی تا همین سه، چهار ماه قبل هر کسب و کار جدید فقط در وزارت اقتصاد سه ماه معطلی داشته و دارند سعی میکنند آن را به 48 ساعت برسانند. اما بنده به آقای قالیباف گفتم به شما هم میگویم به دولت هم میگویم خارج از همه تحریمها اگر دولت، مجلس و قوه قضائیه دست به دست هم بدهند ظرف یک سال ما حداقل میتوانیم 50 رتبه فضای کسب و کارمان را ارتقا بدهیم. آن وقت اگر فضای کسب و کار بهبود پیدا بکند بسیاری از مردم ذائقهشان تغییر پیدا میکند. شغل جدید و تولید جدید ایجاد میشود، کارها زودتر انجام میشود، رفت و آمدها کم میشود، سوءاستفاده و امضاهای طلایی کم میشود. بله خب یک عده هم هستند که در مقابل از دست دادن این امضاهای طلایی مقاومت میکنند و نمیگذارند که فضای کسب و کار بهبود پیدا کند. اینها کارهایی است که دولت میتواند انجام دهد. حضرت آقا مدتی پیش فرمودند که درست است یک سال بیشتر از عمر دولت نمانده اما این یک سال یعنی سه تا صد روز و یک 65 روز. در صد روز خیلی کارها میشود انجام داد. مجلس هم نباید فکر کند که این دولت روزهای آخرش است و باید با استیضاح و رأی ندادن مانع تراشی کند. من اگر نماینده مجلس بودم به وزیر صنعتی که اخیراً معرفی شده بود رأی میدادم. زیرا وزارت صنعت، وزارت بزرگ و تأثیرگذاری است و هر یک روزی که وزیر نداشته باشند بهرهوریهای زیادی از دست میرود، سرپرست هم نمیتواند کار وزیر را انجام دهد. من روز رأیگیری تعجب کردم از اینکه بعضی نمایندهها گفتند چون آقای رئیسجمهوری به جلسه رأی اعتماد نیامده، ما به وزیر رأی نمیدهیم. من نمیخواهم بگویم آقای روحانی کار خوبی کرد یا کار بدی اما اگر رئیسجمهوری اشتباه هم کرده بود مجلس نباید وزارتخانه را در تلافی معطل میکرد. ما باید بهدنبال منافع ملی باشیم. حالا بالاخره فردا یا پس فردا یک وزیر دیگر معرفی میکنند و بالاخره بر اساس قانون اساسی معرفی وزیر بر عهده رئیسجمهوری است و رأی اعتماد بر عهده مجلس. مجلس هم میتواند بگوید من رئیسجمهوری را قبول ندارم و هر وزیری که معرفی کند رأی نمیدهم. این هم میشود یک نوع اداره کردن مملکت که در آن کسی سودی نمیبرد و همه ضرر میکنند. در حالی که میتوانیم وارد یک بازی برد-برد بشویم و در جای خودش هم با هم رقابت سیاسی کنیم. من که در جناح دولت تعریف نمیشوم اما معتقدم که باید رئیسجمهوری مستقر را هم رصد کرد، هم حمایت و هم کمک.
بــــرش
شما در خلال صحبت هایتان به دغدغهتان درباره اجماع امور از طریق ایجاد یک اجماع نسبی میان نهادهای مختلف اشاره کردید. اما از آنجا که به موعد انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم پیشبینی میشود که اختلافات و وعده وعیدها و انتقام جوییهای جناحی بیشتر شود. این در حالی است که طبیعتاً کوفتن بر طبل اختلافها موجب ناامیدی بیشتر مردم خواهد شد. با توجه به شرایط تحریم و فشارهای داخلی و خارجی مؤلفه امیدواری مردم را بهعنوان مؤلفهای که از نهادهای حاکمیتی تا من رسانه باید به آن توجه کنیم؛ تا چه حد دارای اهمیت میدانید؟
این بحث مهمی است و من متأسفانه میبینم که بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی و حتی کسانی که در حاکمیت هستند دنبال ناامید کردن اند. حتی رسانه ملی بعضاً گزارشهایی میدهد و حرفهایی میزند که میتواند این حرفها را بهتر ارائه بدهد یا بعضیهایشان را ارائه ندهد و چیزهای دیگری بگوید. من تنها و تنها کسی که دیدم عموماً در بیانات فقط تزریق امید میکنند رهبر معظم انقلاب است. اگر نه مجلس میگوید دولت نمیتواند، دولت میگوید مجلس نمیتواند، قوه قضائیه میگوید این نتوانست و آن نتوانست، صداوسیما هم میگوید اینجا ناکارآمدی است و آنجا ناکارآمدی است. اینها یک اشکال اساسی است. اینکه ما فکر میکنیم با تضعیف کردن همدیگر کاری از پیش میبریم درست نیست. مسأله دیگر هم این است که الان اداره کردن کشور واقعاً سخت است. یک زمانی حضرت آقا قبل از انتخابات مجلس اخیر نقل به مضمون فرمودند که این مسئولیتها وبال است و من تعجب میکنم که بعضیها اینقدر اشتیاق دارند و میخواهند کسب مسئولیت کنند. همین الان بعضی نمایندگان مجلس یازدهم از حضورشان در مجلس پشیمان اند. واقعاً اگر کسی مسئولیت شناس باشد بعضی از این مسئولیتها وبال است و باید بدوند دنبال آدم تا آن مسئولیت را برگردنش بیندازند نه اینکه خود فرد بدود دنبال مسئولیت. آن وقت من جایی این را به مزاح گفتم که آنقدر کاندیدای ریاست جمهوری داریم که باید اضافهشان را صادر کنیم. واقعیت قضیه اما این است که کار سخت است و قوا باید به یکدیگر کمک کنند. البته انتخابات لازمه یک کشور مردمسالار دینی است اما انتخابات باید امید، شادابی و پویایی به جامعه تزریق کند و کاندیداهای ریاست جمهوری باید تعهد بدهند که ما از عمیق ترین، باخردترین، متخصصترین و متدینترین و با انگیزهترین نیروها استفاده میکنیم. نه اینکه بگویند ما که آمدیم همه قبلیها را هل میدهیم یک طرف و میرویم از نیروهای دیگر استفاده میکنیم. این نکتهای است که ان شاءالله همه ما باید رعایت کنیم.
دبیر گروه سیاسی
محمدرضا باهنر آنقدر سابقه حضور در مسئولیتهای رسمی و غیر رسمی- از چندین دور نمایندگی مجلس گرفته تا عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و فعالیت تشکیلاتی و حزبی- دارد که دیدگاهها و نظراتش درباره مسائل کشور قابل توجه و تأمل باشد. با این همه چند سالی است که محور ثابت و مشترک همه مصاحبههایش تأکید بر ضرورت حضور دو یا سه حزب فراگیر در کشور است تا به گفته وی بسیاری از مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور حل و فصل گردد. دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در این گفتوگو توضیح میدهد که چرا این ایده را ضروری و رافع بسیاری از مشکلات میداند. با این همه یادآوری میکند که مجلسیها در تدوین سه طرح انتخاباتی که در دستور کار دارند هیچ گونه مشورتی از وی نگرفتهاند. به نظر می رسد او حالا با این سابقه طولانی از سیاست ورزی نگاهی ورای مسائل جناحی به برخی مقولات دارد و از جمله تأکید میکند که اگر چه در صف هواداران دولت روحانی قرار نمیگیرد ولی تضعیف دولت را هم به صلاح نمیداند. بر همین اساس به مجلسیها توصیه میکند که رئیسجمهوری مستقر را باید هم نظارت کرد هم حمایت. از تزریق ناامیدی در کشور با وجود همه مشکلات موجود گلایهمند است . به گفته او حتی برخی حاکمیتیها هم دنبال ناامید کردن مردم هستند. از همین حالا هشدار میدهد که انتخابات باید امید و شادابی را به جامعه تزریق کند. این را هم که مجلس به کارخانه تولید قانون تبدیل شود آنهم مبتنی بر طرحها و بیتوجهی به لوایح، شایسته نمیداند و یادآوری میکند که بهتر است قانونگذاری از کانال لوایح باشد.
آقای مهندس اینجا دفتر جامعه اسلامی مهندسین است که داریم با شما مصاحبه میکنیم. مشاهده کردیم که دارید دفتر را بازسازی یا نوسازی میکنید. اگر موافق باشید از همین بازسازی دفتر شما پلی بزنیم به ضرورت بازسازی یا نوسازی در مجموعههای سیاسی یا حتی بخشهای مختلف حاکمیتی. از نظر شما چه زمانی بازسازی ضرورت دارد؟ باید آنقدر صبر کرد که ضرورت نوسازی، خود را تحمیل کند یا بهتر آن است که تدریجی و مستمر باشد؟
بازسازی و نوسازی برای هرمجموعهای امری ضروری است که معارف دینی ما نیز بر آن تأکید دارد. به ما آموختهاند که هر روز ما باید بهتر از روز قبل باشد. اگر کسی دیروز و امروزش با هم برابر باشد مغبون و اگر امروزش از دیروز بدتر باشد ملعون است. بنابر این انشاءالله که همهمان تلاش کنیم تا همواره بهسمت اصلاح خودمان و جامعه پیش برویم. اما بالاخره در جامعه مسائلی هستند که معلول مسائل دیگرند و برای حلشان باید علتیابی و آسیب شناسی کرد. در هر قدمی هم که در این مسیر برمیداریم باید با ملاحظه آسیبهایی که کشف کردهایم در صدد کاستن از آسیبها و اشتباهها باشیم و در عوض نقاط قوتمان را به حداکثر برسانیم. چنین رویکردی را البته نمیتوان تا دیدن نتیجه نهایی کار بدرستی ارزیابی کرد.
ممکن است بسیاری از ما از رفتارها و کارهایی که انجام میدهیم مشعوف باشیم و تصور کنیم که داریم به وظایفمان عمل میکنیم اما وقتی نتیجه کار مطلوب نیست قاعدتاً بهرهوری کم است و مشخص است که در ازای هزینهای که میشود منفعتی وجود ندارد.
آنچه گفتم یک امر کلی است. اما در ساحت سیاسی کشور چنان که بارها گفتهام ما نیازداریم به دو، سه حزب جامع و فراگیر و مقتدر که در چارچوب دقیق قانون اساسی فعالیت کنند. اما متأسفانه ما در حال حاضر از چنین وضعیتی محرومیم. در عوض سالها است که در کشور ما بهجای چنین احزابی این جناحهای سیاسی هستند که با یکدیگر رقابت میکنند. جناحهایی که به تبع مختصات خود سیالاند زیرا اصولاً یک جناح سیاسی ملزم به داشتن اساسنامه، مرامنامه و مواضع مشخص و یک شورای رهبری معین ندارد. اگر همچنین مواردی را داشته باشد بهصورت سیال و شناور است و نه با ثبات. بنابر این احتمال اینکه جناحها بتوانند مواضعی محکم، جدی و تجربه شده داشته باشند کم است. به همین دلیل معتقدم خیلی از اشکالات در ساختار سیاسی از این دریچه وارد میشود.
نکته دیگری که در ساحت سیاسی جامعه ما قابل مشاهده است، وجود رقابتهای غیرضروری است.
یکی از نهادهای سیاسی ما که باید از بهرهوری بالایی برخوردار باشد، مجلس شورای اسلامی است. در حالی که اگر اغراق تلقی نشود در مجلس بیش از 10 یا 15 درصد از تصمیمها سیاسی است. مابقی تصمیمگیریها قاعدتاً تصمیم گیریهایی در حوزههای غیر سیاسی هستند. اما وقتی در مجلس دو یا سه جناح در قالب فراکسیونهای مختلفی که برخی نمایندگان پیرامون خودشان بهوجود میآورند با رویکرد رقابتی وارد بحث میشوند، آنوقت اکثریت قریب به اتفاق مسائل به نحو غیرضروری سیاسی میشود و مبنای دعوا قرار میگیرد. بگذارید یک مثال عامیانه بزنم. زمانی یکی از خبرگزاری های مشهور میزبان یکی از نشستهای خبریام بود. بعد از مدتی دیدم این خبرگزاری یک جریان اره بده و تیشه بگیر درباره محصولات تراریخته به راه انداخته است. خب در دنیا درباره استفاده از محصولات تراریخته دو مکتب موافق و مخالف وجود دارد که یکی منافع این محصولات را بیشتر می داند و دیگری مضراتشان را. این دو مکتب در همه کشورها حضور دارند. برای آنها این مرافعه یک مرافعه سیاسی نیست. مثلاً نمیگویند هر کس مدافع استفاده از محصولات تراریخته است جاسوس است و کسی که مخالف است خودی است. ما با مسائل علمی هم سیاسی برخورد میکنیم چنانکه با اقتصاد. خب در اقتصاد برخیها پیرو مکتب کینز هستند و برخی پیرو فریدمن، بعضی به سوسیالیسم گرایش دارند و برخی دیگر به سرمایه داری. منافع و مضرات هر کدام از این مکاتب در دنیا مشخص است و تجربه شده. اینکه تا کسی به سمت سهمیهبندی یک کالا رفت بگوییم او کمونیست است و از دین خارج شده یا بر عکس اگر کسی مخالف سهمیهبندی است بگوییم طرفدار اقشار محروم نیست پس لیبرال و سرمایه دار است معقول نیست. من این مثال ساده را زدم که بگویم وقتی آن احزاب وجود نداشته باشند و جای خود را به جناحها داده باشند، آن وقت از هرچیز با ربط و بیربطی بهانه سیاسی درست میکنند. در حالی که خیلی از این مسائل سیاسی نیست.
مثلاً میخواهند قانون بودجه تصویب کنند. بله کسری بودجه بد است کسی بودجهنویسی منتهی به کسری بودجه را توصیه نمیکند. اما این امر در وضعیت فعلی کشور یک امر اجتنابناپذیر است. زیرا منابع عمومی با هزینههایش سازگاری ندارد و نامتعادل است. حالا اینکه مجلس به دولت بگوید باید کشور را با این درآمدها اداره کنی و کسری بودجه هم نداشته باشی خواستهای است که باید پرسید چگونه؟ امسال سال جهش تولید است. کدام جناح است که بگوید من با جهش تولید مخالفم. کسی مخالف نیست اما بعضیها فکر میکنند میشود یک مشکل اساسی داخلی بدن را با قرص آسپرین حل کرد. قرص آسپرین یا مسکن میتواند چند روز کارساز باشد اما این ریشه درد است که باید شناخته و درمان شود. بر این قیاس باید معلوم شود که روند تولید در کشور ما با چه اشکالاتی مواجه است.
برگردیم به چگونگی بازسازی ها...
بله. یک سری مسائل اقتصادی مبتلا به کشور است که ما قطعاً میدانیم تحتالشعاع تحریمها است. بالاخره تحریمهای ظالمانهای که بر ملت ما تحمیل کردهاند تا حدی که در برابر واردات دارو و غذا سد ایجاد کرده است. حتی در دوره همهگیری کرونا که تمام دنیا مدعیاند داریم به یکدیگر کمک میکنیم اما در برخی داروها و اطلاعات ما با مانع و تحریم مواجهیم. پس عجیب نیست اگر این تحریمهای ظالمانه روی اقتصاد کشور ما اثر بگذارد. اما باز هم دو جناح این مسأله را سیاسی میبینند. به همین دلیل یک جناح میگوید تحریمها بر اقتصاد ما هیچ اثری ندارد و هر مشکلی وجود دارد ناشی از بیعرضگی و تنبلی و کم کاری و ندانم کاری است. در مقابل هم عدهای میگویند تمام مشکلات کشور ناشی از تحریم است. خب نه آن حرف درست است و نه این حرف. من در زمان دولت های نهم و دهم هم چند بار گفتم که باور دارم حدود 35 تا 40 در صد از مشکلات کشور ناشی از تحریم است. اما 60 درصد مشکلات هم به ناکارآمدیهای داخلی باز میگردد. این حرفی بود که در دولت یازدهم هم تکرار کردم. بهنظرم آقای روحانی هم در یکی از سخنرانیهایشان تقریباً این عدد را پذیرفتند. این واقعیتی است که هر دو جناح باید آن را بپذیرند؛ هم آنها که میگویند هیچ کدام از مشکلات ناشی از تحریم نیست و همه در اثر ناکارآمدی است و هم آنها که همه مشکلات را سربار تحریم میکنند و چشمشان به آن سوی مرزها است که چه کسی چه میگوید و چه رأیی میدهد و در فلان کشور چه کسی به ریاست جمهوری انتخاب میشود.
بله تأثیر 35 تا 40 درصدی تحریمها عدد کمی نیست و اگر بشود تحریمها را دور میزنیم یا برخی از طرفهای تجاریمان را قانع کنیم که تحت تأثیر تحریمهای امریکا قرار نگیرند. تمام این تلاشها انجام میشود. اما در نهایت تحریم یک واقعیت است.
بهعنوان جمعبندی این بخش از گفته هایم باید بگویم که اگر بپذیریم بسیاری از مسائل ما سیاسی نیست بلکه فنی و علمی است باید درباره آنها بحث کنیم تا بهترین راه را انتخاب کنیم و دیگر اینکه در مسائل اقتصادی عوامل مؤثر را درست شناسایی کنیم و بهسمت علتها برویم و نه الزاماً معلولها. زیرا معلولها را میشود با دارو تسکین داد اما اگر بخواهیم مسائل ریشهای حل شود باید علتها برطرف شود. نکته سوم این است که ما باید علتها را هم با وزن واقعی خودشان بشناسیم و به آنها بها بدهیم. به عبارتی از کاه کوه نسازیم و کوهی را که احیاناً در برابر چشممان قرار دارد نادیده نگیریم.
بههرحال بخشی از صحبتهای شما و اتفاقاتی که به آنها اشاره میکنید مسأله یک سال و دو سال نیست. دستکم از زمانی که یادمان هست این بحثها همیشه بوده است. در حال حاضر فکر میکنید زمان بازسازی مجموعههای سیاسی در ایران است؟ بالاخره ما از این تجربیات باید درسهایی گرفته باشیم آیا این بازسازیها اتفاق افتاده یا باید بازسازی بیشتری اتفاق بیفتد؟
ببینید من این را گفتهام و باز هم تکرار میکنم که ما در غیبت سه تا چهار حزب قوی در چارچوب قانون اساسی، به سختی میتوانیم اشکالات سیاسی کشور را حل کنیم.حالا بعضیها به این وضعیت غیاب و وجود نداشتن احزاب میگویند وضعیت پوپولیستی. من نمیخواهم این طور تخطئه کنم، اما معتقدم در غیبت چنین احزابی مردم بهعنوان صاحبان رأی در رفتار انتخاباتیشان ناچار میشوند به جای انتخاب یک تفکر و یک ایده، افراد را انتخاب کنند. انتخاب یک فرد امر سختی است. یک شهروند ایرانی از سن 20 تا 60 سالگی بهعنوان یک فرد فعال و مؤثر باید 10 نفر را برای ریاست جمهوری انتخاب کند. ما چند شهروند داریم که بتوانند این 10 نفر را بر اساس تجربه و دانش دقیق از توانایی آنها انتخاب کنند. حال آنکه در هر دوره انتخابات هم 40 یا 50 نفر خود را بهعنوان کاندیدای بالقوه ریاست جمهوری معرفی میکنند. اکثریت مردم از میان نامزدها یکی را انتخاب میکنند و ممکن هم هست بعد از مدتی از انتخاب او پشیمان بشوند. در حالی که اگر قرار باشد آنها بر اساس مرام و مسلک از میان نامزدهای معرفی شده از سوی دو یا سه حزب انتخاب کنند کار راحت تری در پیش دارند. الان در بسیاری از کشورهای پیشرفتهای که سابقه دموکراسیشان زیاد است و با احزاب کار میکنند مردم میدانند که هر حزب چه مواضع، توانمندیها و چه رویکردی دارد. مثلاً برای مردم انگلیس مشخص است که اگر هر کدام از احزاب کارگر یا محافظه کار بر سر کار بیایند چه اتفاقی میافتد. همانطور که امریکاییها می دانند نتیجه اکثریت یافتن یا به ریاست جمهوری رسیدن نمایندگان هر یک از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات چه نتایجی دارد. در نتیجه شاید چندان برایشان متفاوت نباشد چه فردی کاندیدای منتخب آن حزب است. چون میدانند اگر آن فرد رئیسجمهوری بشود رفتارش در چارچوب رویکردهای آن حزب تعریف میشود.
اما در کشور ما که چنین ساختار حزبی نداریم کسی که رئیسجمهوری میشود اولین کسی است که زیر میز احزابی می زند که از او حمایت کردهاند تا او رأی بیاورد. من یادم است آقای احمدینژاد همان ماههای اول بعد از انتخابش گفت که من این اصولگراها را قبول ندارم، آقای خاتمی هم در مواجهه با سر و صداهای مجلس ششم و استیضاح وزرایش توسط مجلس یک بار صدایش درآمد و گفت من این احزاب اصلاحطلب را قبول ندارم. حرفم این است که اگر شرایط احزاب شناور باشد مردم مجبورند آدمها را انتخاب کنند. آدمها هم در هر سن وسالی ممکن است رویکردی متفاوت از گذشته خود داشته باشند. من الان یک حوزه انتخابیه را سراغ دارم که در یازده دوره مجلس یازده نماینده مختلف به مجلس فرستاده است، یعنی در هر دوره یک آدم جدید. خب این آدمهای اغلب بدون تجربه نمایندگی برای رأی گرفتن شروع میکنند به وعده دادن. من نمیخواهم متهمشان کنم به دروغ گویی اما مسلم است که آنها از اختیارات خود خبر ندارند و فکر میکنند وقتی نماینده مجلس شدند میتوانند همه مشکلات مملکت را حل کنند. چنین فردی میگوید من دوای درد همه مشکلات کوچک و بزرگتان هستم. بعد راهی مجلس که شد مردم بعد از 5 یا 6 ماه میبینند که او هم مثل نمایندگان قبلی نمیتواند کاری از پیش ببرد.
در مورد رؤسای جمهوری هم همینطور است. گرچه از نامزدهای ریاست جمهوری انتظار بیشتری وجود دارد. همه رؤسای جمهوری ما در دور دوم ریاست از کم بودن اختیاراتشان گلایه میکنند، کسی هم نمیگوید که آقای رئیسجمهوری تو با این قانون اساسی رئیسجمهوری شدهای. بنابر این چنین گرفتاریهایی پیش میآید یعنی مردم مجبورند آدمها را انتخاب کنند. آدمها هم برای اینکه رأی بیاورند هر وعدهای که به ذهنشان میرسد مطرح میکنند. امکان سنجی هم نمیکنند. مراکز پژوهشی و تحقیقی هم پشت سر آنها نیست که بگوید این وعده تا چه حد شدنی است. اما اگر انتخاب رأی دهندگان حزبی باشد؛ حزب میداند که قرار نیست فقط یک بار و برای یک یا دو دوره چهار ساله انتخاب شود. معمولاً احزاب قصد دارند دههها در عرصه سیاسی کشور فعالیت کنند و در قدرت مشارکت کنند، پس حزب مجبور است هم کوتاه مدت و میان مدت فکر کند و هم بلند مدت برنامهریزی کند. اما یک فرد برای نمایندگی مجلس میگوید حالا من برای این دوره رأی بیاورم تا بعد ببینم چه میشود.
خب برخی مراکز و نهادها چندین سال است مخاطب این مواضع شما یا نقدهای دیگر فعالان سیاسی به وضعیت سیاسی کشور هستند. اما گویا اتفاق مثبتی در نقشآفرینی بیشتر احزاب نمیافتد. تکلیف مردم این وسط چیست؟ آنها چه چارهای جز تن دادن به همین وضعیت دارند؟
مردم تقصیری ندارند. اما مطالبه وجود احزاب میتواند از سوی کاربران اجتماعی و فعالان سیاسی به یک مطالبه جدی تبدیل شود. مردم عادی ممکن است بهدنبال حزب نباشند. بعضی از مسئولان کشور هم هستند که میگویند ما اصلاً حزب بازی را قبول نداریم. به هر حال ممکن است آنها از حزب تجربه خوبی نداشته باشند. با وجود این، بحثی که من مطرح میکنم یک بحث تئوریک است. حالا ممکن است شما بپرسید که تو که این حرفها را میزنی چرا خودت نرفتی یک حزب بزرگ و فراگیر تأسیس کنی اینکه موانع این کار چیست را هم میشود در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی بررسی کرد و هم میتوانیم کار متناظر انجام دهیم یعنی درباره وضعیت کشورهای دیگر تحقیق کنیم. البته یک بحثی را همواره رهبر معظم انقلاب مطرح میکنند و حرف بسیار دقیقی هم هست و آن اینکه اگر قرار باشد ما در کشورمان چند حزب داشته باشیم باید حزبمان حزب بومی باشد. یعنی حزبی باشد که با نظام اسلامی تعریف شود. مضمون یکی از بیاناتشان این بود که میفرمودند اینکه دو حزب مثل دو تیم فوتبال در دو طرف زمین باشند و صد هزار نفر هم برای آنها هورا بکشند به درد ما نمیخورد. ما حزبی میخواهیم که همه بازیکن باشند. البته سلسله مراتب داشته باشد، تولید فکر و اندیشه بشود و فکر مانند یک منبع آب تزریق شود و بهصورت مویرگی به همه اعضای حزب برسد. این حرف حرف دقیقی است. سابقه تاریخی هم آن را تأیید میکند. یک زمانی در 28 مرداد سال 32 صبح میگفتند زنده باد مصدق و بعد ازظهر میگفتند مرگ بر مصدق. کاری که حزب توده کرد و ما چنین احزابی نمیخواهیم. ما حزبی میخواهیم که از پایداری و ثبات رأی برخوردار باشد. این ثبات رأی زمانی میتواند وجود داشته باشد که همه اعضای حزب بازیکن و متفکر باشند. من نمیخواهم بگویم که همهشان باید فرهیخته باشند اما باید این کانال مویرگی اندیشهای در تمام بدنه اجتماعی حزب رسوخ پیدا کند.
البته بدنه اجتماعی هم باید نقش و امکانی برای تشکیل حزب داشته باشد...
بله، البته ضرورت هم ندارد که همه مردم عضو حزب باشند. طبق قانون اساسی ما تشکیل حزب آزاد است اما هیچ مقامی نمیتواند هیچ شهروندی را به ورود به یک حزب مجبور کند همانطور که نمیتواند اجبار کند که از حزبی بیرون برود.
به نظر میرسد شما در قالب جبهه پیروان خط امام و رهبری سعی کرده اید نسخهای یا دستکم تجربهای از یک حزب فراگیر را بروز دهید. البته این تشکل هم یک تشکل جبههای و متشکل از چندین حزب کوچک و بزرگ است اما به نظر تلاشی در راستای شکلگیری یک حزب فراگیر بوده است. آیا آن را تلاشی موفق میدانید؟
اگر بخواهم بهعلتهای عدم توفیق در شکلگیری احزابی که توصیف کردم بپردازم باید بگویم که یکی از علتها این است که متأسفانه خود فعالان سیاسی هنوز از بن دندان هزینههای حزب را باور نکردهاند و قبول ندارند. آنها عموماً دنبال منافع حزب هستند. حال آنکه بالاخره هر کاری یک هزینهای دارد و یک منفعتی. موقع انتخابات مجلس که میشود مثلاً در کرمان که دو کرسی نمایندگی در مجلس دارد از یکسال مانده به برگزاری انتخابات 20 نفر با بنده تماس میگیرند که آقای باهنر آقای جبهه پیروان خط امام و رهبری یا آقای جامعه اسلامی مهندسین ما کاندیدای نمایندگی کرمان هستیم و میخواهیم شما از ما حمایت کنید. خب ما شروع میکنیم درباره این افراد تحقیق و بررسی میکنیم، درباره کارآمدیشان و درباره اینکه کدام یک از آنها میتوانند رأی بیشتری داشته باشند. این کار انجام میشود تا در نهایت از آن 20نفر دو نفر برای حمایت شدن توسط حزب یا جبهه انتخاب شوند. دو نفری که از آنها حمایت میکنیم میگویند بهبه جامعه مهندسین چه حزب خوبی است، جبهه چقدر خوب است و حزب چقدر خوب است. اما افرادی که مورد حمایت قرار نمیگیرند در نهایت میگویند اصلاً به فلان حزب چه مربوط است ما خودمان کاندیدا هستیم و تا انتها هم میمانیم. این فرد کاندیدا میماند و در حالی که مشخص است رأی نمیآورد مثلاً 5 درصد از آرا را خراب میکند. این رفتار ما با حزب است. در حالی که این حزب است که باید به فرد بگوید در گردونه انتخابات بمان یا خارج شو. با مکانیسمهایی که در حزب وجود دارد فرد باید کنارهگیری کند. در کشورهایی که دارای دو یا سه حزب سیاسی هستند برای انتخابات ریاست جمهوری همان دو یا سه نفر باقی میمانند و باقی افراد با رأی احزاب متبوعشان کنار میروند اما اینجا چنان که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 دیدیم از جبهه اصولگرایان 4 نفر نامزد ریاست جمهوری شدند. خب از طرف مقابل تنها آقای روحانی بود و رأی هم آورد. خب اگر آن چهار نفر یکی شده بودند شاید آن یک نفر رأی میآورد. ریشه این وضعیتی که تجربه میکنیم این است که در قانون اساسی ما هنوز انتخابات حزبی را به رسمیت نشناختهایم. باید دستکم یک قانون عادی در مجلس تصویب بشود و به تأیید شورای نگهبان برسد که بگوید انتخابات حزبی است.
ببینید در تهران موقع انتخابات مردم باید به 30 نفر رأی بدهند خب بسیاری از شهروندان تهران نمیتوانند اسم سی نفر مورد نظر خودشان را حفظ کنند چه رسد که بخواهند آنها را بشناسند. ممکن است در حوزههای انتخابیه کوچک که همه همدیگر را میشناسند انتخاب به این ترتیب ممکن باشد اما در تهران ممکن نیست. کاش این اتفاق بیفتد که رأی دهنده به جای نوشتن اسم سی نفر در برگه رأی بنویسد که من به فلان حزب رأی میدهم. البته آزاد باشد که اگر نخواست به حزبی رأی بدهد اسامی افراد مورد نظرش را بنویسد. اما خوب است که شهروندان اجازه داشته باشند که به احزاب رأی بدهند. خب همه اینها به تدوین قانون نیاز دارد.
اشاره به قانون کردید، مجلس یازدهم در سه ماه فعالیت خود سه طرح انتخاباتی برای اصلاح قانون انتخابات هم در مورد شوراها و مجلس و هم درباره ریاست جمهوری ارائه کرده است. شما بهعنوان یک فعال حزبی تا چه حد در جریان این طرحها هستید؟
من در جریان جزئیات این طرحها نیستم. اما فکر میکنم چون در مجمع تشخیص مصلحت نظام و در قالب تدوین سند سیاستهای کلی نظام سیاستهای انتخاباتی پیشنهاد شد و رهبر معظم انقلاب هم آنها را اصلاح و ابلاغ فرمودند، حتماً نمایندگان مجلس باید در طرحهای خود این سیاستهای کلی را لحاظ کنند. اینکه من دائم تأکید میکنم احزاب باید در چارچوب نظام و قانون اساسی باشند هم از همین حیث است. بر اساس قانون اساسی سیاستهای کلی نظام فرادست قوانین معمولی هستند یعنی سیاست کلی نظام در تصویب قانون باید رعایت شود. اگر رعایت نشود هیأت عالی نظارت حتماً به آن ایراد خواهد گرفت. در تدوین سیاستهای کلی نظام هم بیرون این مسأله کار خوبی انجام شده است. من الان حضور ذهن ندارم که دقیقاً به مواد مصرح درباره انتخابات اشاره کنم اما امیدوارم که مجلس این موارد را رعایت کند تا هم با بنبست هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص مواجه نشود و هم بتواند کار را زودتر جلو ببرد.
در این باره با توجه به سابقه مجلسی و تشکیلاتیتان طرف مشورت مجلس قرار نگرفتید؟
معمولاً در چنین مواردی نظر میدهیم و صحبت میکنیم اما در طرحهایی که الان از سوی مجلس در حال تدوین است هنوز به ما مراجعهای نشده است. البته با برخی دوستان ارتباط داریم و با آنها صحبت میکنیم.
فکر میکنید اینکه مجلس در سه ماه نخست فعالیتاش سه طرح انتخاباتی را کلید زده، منجر به تدوین طرحهایی قابل دفاع خواهد شد؟ بالاخره در دولت هم تدوین لوایح ممکن است دستکم 5 یا 6 ماه طول بکشد. کما اینکه در مورد انتخابات هم این دولت پس از ابلاغ سیاستهای کلی نظام لایحه جامع انتخابات را با صرف زمان و کار کارشناسی تدوین و تقدیم مجلس کرد. آن لایحه از سال 97 در مجلس دهم ماند و حالا هم به نظر میرسد مجلس یازدهم قصد دارد آن را کاملاً کنار بگذارد و ایده خودش را برای انتخابات تدوین کند. آیا شما بهعنوان کسی که چندین دوره نماینده مجلس بودهاید این شیوه قانونگذاری را میپسندید؟
به باورم برای منفعت کشور مطلوبتر است که قانونگذاری از تدوین لایحه آغاز شود، زیرا بالاخره دولت برای کار کارشناسی روی لوایح دست گشادهتری دارد. لوایح معمولاً در کمیتههای تخصصی، شوراهای برنامهریزی و کارگروهها بررسی و اصلاح و تکمیل میشوند. شاید به جرأت بتوان گفت برای تدوین برخی لوایح هزاران کارشناس دانشگاهی و غیردانشگاهی کار میکنند. البته مجلس شورای اسلامی هم مرکز پژوهشهای خود را دارد که اتفاقاً مرکز کارشناسی قوی هم هست اما این طرحها معمولاً از آن مرکز و کارشناسانش نشأت نمیگیرد. بلکه همانطور که عرض کردم نمایندگان پس از انتخاب شدن آمال و آرزوهای خودشان را تبدیل به طرح میکنند. حالا گاهی مشورت میکنند و گاهی نمیکنند. اما در آیین نامه داخلی مجلس این مسائل پیشبینی شده است. پیشبینی کردهایم که اگر یک طرح و یک لایحه بهصورت همزمان به دست کمیسیون برسد یا مجلس اعلام وصول کند مجلس بتواند با ادغام آنها از مزایای هر دو استفاده کند و اشکالاتشان را برطرف کند. یک اشکالی هم که در مجلس وجود دارد این است که تعداد طرحها زیاد است و چنان که میبینیم برای بسیاری از طرحها هم دو فوریت تصویب شده است. این در حالی است که دو یا سه فوریت برای موارد کاملاً استثنایی است. اگر قرار باشد ما صد طرح در مجلس اعلام وصول کنیم که شامل 80 طرح دوفوریتی باشد که دوفوریتیها صفشان حتی طولانیتر از طرحهای عادی میشود. دو فوریت وقتی معنا پیدا میکند که برای تعداد کمی از طرحها تصویب شود. حال آنکه آنطور که شنیدهام الان 100 طرح دو فوریتی در مجلس وجود دارد.
یکی از نمایندگان باسابقه مجلس اخیراً در انتقاد از طرح دو فوریتی جهش تولید مسکن میگفت که چطور میشود یک طرح با 50 ماده با دوفوریت بررسی و تصویب شود...
بله، این مشکلات وجود دارد. زیرا نمایندگان میخواهند همه آمال و آرزویشان را در طرحها جمعآوری کنند. البته از نظر قانون اساسی مانعی نیست و هر 15 نفر که طرحی را امضا کنند میتوانند آن را تقدیم مجلس کنند. اما به نظرم بهتر است که قوانین مجلس مبتنی بر لوایح باشد. اگر یک جایی دولت کوتاهی کرد یا نتوانست یا نرسید آن وقت مجلس میتواند طرح بدهد. البته طرحی که نمایندگان ارائه میکنند با موانعی مواجه است از جمله با اصل 75 قانون اساسی مواجه است. اگر مجلس نتواند بودجه لازم برای اجرای طرح خود را پیشبینی کند نمیتواند کار را جلو ببرد.
شما حدود یک ماه پیش در مصاحبهای گفتید که قضاوت درباره این مجلس زود است و شاید نمایندگان با حدود اختیارات خود و روند امور آشنا بشوند و اشتباهات خودشان را اصلاح کنند. اما آنچه شاهد بودهایم این است که اغلب نمایندگان با شعارهای معیشتی راهی مجلس شدند اما الان میبینیم که اشتهایشان به سمت طرحهای سیاسی سوق پیدا کرده است. آیا لزومی دارد که مجلس در فاصله کمی از آغاز فعالیت خود سه طرح انتخاباتی مطرح کند؟ آن هم در مورد موضوعی با این گستردگی و حساسیت. این مجلس اگر یکی دو طرح اقتصادی داشته یکی طرح توزیع قیر رایگان بوده که شورای نگهبان برگشت داد. توضیح شما از این اتفاقاتی که در مجلس افتاده و بازهم تمایلات سیاسی بر حل مسائل اقتصادی غلبه دارد چیست؟
من الان واقعاً این قضاوت را ندارم. فکر میکنم شما هم بهعنوان یک رسانه به جای اینکه با حس ششمتان بحث کنید فهرست قوانین تقدیمی به مجلس را بگیرید و ارزیابی کنید.
ما در 60 روزگی مجلس گزارشی در روزنامه ایران منتشر کردیم که نشان میداد به طور متوسط هر دو روز یک طرح اعلام وصول شده است...
من با این بخش از سؤال شما مسأله دارم که میگویید اکثر طرحها سیاسی هستند. برای من این گزاره محرز نیست. این چیزی است که باید شما مستندش کنید. اینکه عنوان و محتوای این طرحهای سیاسی چیست. شما دو یا سه طرح سیاسی درشت در ذهنتان هست و میگویید اکثر طرحها سیاسی است. در حالی که من اصلاً باورم این نیست و برعکس شما میخواهم بگویم که اکثر طرحها اقتصادی است.
اتفاقاً آقای امیری فراهانی عضو هیأت رئیسه مجلس هم بتازگی گفتهاند که ما 200 طرح اقتصادی تقدیم هیأت رئیسه کردهایم. آقای باهنر 200 طرح اقتصادی آن هم در 3 ماه چگونه تهیه میشود و قرار است کدام مشکل را حل کند؟
حرف من این است که شما فرضتان را که میگویید اکثر طرحها سیاسی است بر تحقیقات میدانی مبتنی کنید. برعکس این فرض هم اگر این طور مطرح شود درست نیست. حرف کلی ما این است که اصلاً ارائه صد یا دویست یا سیصد طرح درست نیست حالا چه این طرحها سیاسی باشند و چه اقتصادی، چه بینالمللی و چه فرهنگی و... اگر مجلس شورای اسلامی در طول 5 یا شش ماه بتواند سه قانون مادر خوب تصویب کند خیلی بهتر است و آثارش بیشتر از 30 – 40 طرح و قانون دم دستی است. در مورد عملکرد مجلس در حوزه تدوین طرحهای اقتصادی هم باید گفت که بعضی دوستان احتمالاً هنوز در جریان همه مسائل نیستند. اینکه مجلس هر روز تصویب کند که مثلاً حقوق بازنشستهها و کارمندان را اضافه کنید، کمک معیشتی هم به مردم بدهید، به آسیب دیدگان از کرونا هم کمک مالی کنید، مجانی هم درمانشان کنید و طرحهایی نظیر این غالباً با مانع تعارض با اصل 75 قانون اساسی مواجهاند. خیلی خوب این کارها را با کدام پول انجام بدهیم. یک وقتی هم از بانک مرکزی میخواهند که اعتبار را تأمین کند که این خود تورم زا است. یا برعکس مثلاً 100 نماینده طرحی را امضا کنند که دولت را موظف کند به اینکه از هفته آینده در کشور تورم وجود نداشته باشد. حال آنکه تورم منتظر قانون نیست. بلکه ده بیست عامل اقتصادی دست به دست هم میدهند و تورم را ایجاد میکنند. طرحها و لوایح و قوانین باید آن علتها را بررسی و برطرف کنند والا تورم گوش به حرف قانون نمیدهد که با وضع قانون از بین برود. تورم بر اساس قوانین اقتصادی کار میکند. اگر نقدینگی کشور هر روز 1200 میلیارد تومان افزایش دارد کار خودش را میکند. اینکه ارز و طلا، مسکن و خودرو گران شده بخشی به عدم مدیریت برمی گردد اما اکثر اینها یک معنی دارد و آن اینکه از ارزش پول ملی کاسته شده است پس در عوض اینکه بگوییم این 100 قلم کالا گران شده باید در یک جمله بگوییم که پول ملی ارزان شده است. شاید مردم از این جمله خوششان نیاید اما با چنین فرضی آن وقت سؤال شاید این باشد که چرا فلان کالا گران نشده است. زیرا اصل بر این است که با کاهش ارزش پول ملی همه چیز گران میشود و اگر چیزی گران نشد سؤال برانگیز است. حالا باید دید طرحهای اقتصادی که مجلس میدهد تا چه حد ریشه مشکلات را اصلاح میکند و منابع ملی را افزایش میدهد. بله ممکن است نمایندگان مجلس سه یا چهار ماه متمرکز شوند و با کمک دولت، مرکز پژوهشهای مجلس و دیگر مراکز کارشناسی کمک کنند به اینکه مثلاً درآمد مالیاتی کشور 20 درصد افزایش پیدا کند. آن هم نه اینکه با علی الرأس کردن مالیات از مالیات پردازهای خرد و کوچک بگیرد بلکه سراغ کسانی برود که از زیر بار مالیات دادن شانه خالی میکنند و درمیروند. بله اگر مجلس بتواند با دو، سه یا چهار قانون درآمدهای مالیاتی دولت را افزایش دهد آن وقت میتواند در ازایش بگوید حالا این یارانه را هم پرداخت کنیم، این حقوق را هم افزایش بدهیم و... والا اگر قرار باشد مجلس بشود مدیر هزینه، دولت هم بشود مدیر هزینه آن وقت متولی و مدیر درآمد کشور چه کسی است.
از این سخن آخر شما من باز میگردم به اظهاراتی که قبلاً داشتهاید و گفتهاید معتقدید کشور را باید هر سه قوه در کنار یکدیگر اداره کنند. آیا الان چشمانداز مثبتی پیش روی اجرایی شدن این ایده خودتان میبینید؟ یا برعکس با نزدیک شدن به بحثهای انتخاباتی باید منتظر افتراق بیشتر و اختلاف نظرها و تنشهای بیشتری باشیم؟
بله این یکی از اشکالات جدی اداره مملکت است. هر چند مونتسکیو که اصل تفکیک قوا را مطرح کرد قصد این را نداشت که قوای سهگانه کشوری را در مقابل با هم و منفک از هم اداره کنند. سه قوه باید در کنار هم و مکمل هم حرکت کنند مانند موتورهای یک هواپیمای جت که باید هر چهارتایشان در یک جهت بچرخند تا هواپیما را به جلو برانند. اگر حتی یک موتور برعکس کار کند نتیجه از بین رفتن هواپیما و هدر رفتن نیرویش خواهد بود. سه قوه باید با هم کشور را اداره کنند والا اگر قرار باشد مجلس به دولت بگوید ناکارآمد... البته من با بحث نظارت کاری ندارم. نظارت باید در جای خود انجام شود و دولت نیز در چارچوب قوانین فعالیت کند و کارآمدی لازم را داشته باشد. همچنین قوه قضائیه مدتی است که آمده تا با رانت خواریها و فساد اقتصادی مقابله کند. جالب است که ما در واژههای رایج زبان فارسی ترکیبی با عنوان حیف و میل کردن داریم و میگوییم باید جلوی آنها را گرفت.
در حال حاضر قوه قضائیه دارد جلوی میلها را میگیرد و جلوی هر کسی را که بخواهد به بیتالمال دستاندازی کند، میگیرد. اما مقدار زیادی از منافع کشور دارد حیف میشود. یعنی باید به قوه قضائیه بگوییم شما که کار خوبی میکنی و غلط دیکته دیگران را میگیری و باید هم بگیری چرا هنوز در مقابل آنها که به وظیفهشان عمل نمیکنند و ترک فعل میکنند نایستادهای؟ من هنوز نشنیدهام که قوه قضائیه مسئولی را به خاطر ترک فعل محاکمه کند و به او بگوید تو وظیفه داشتی این فهرست از کارها را انجام بدهی اما انجام ندادی. وقتی یک جاده احداث میشود همه بررسیها صورت میگیرد که مثلاً آیا مناقصه درست انجام شده یا نه یا مثلاً پولی در این میان خورده شده یا نه... همه اینها در جمهوری اسلامی انجام میشود اما اگر کسی بودجهای را جذب نکرد و آخر سال بودجهاش اضافه آمد و برگشت به خزانه به کسی پاسخگو نیست. گاهی حیفهایی که در کشور ما میشود دهها یا صدها برابر میلها است اما کسی روی حیفها حساس نیست.
درست است که مجلس باید نظارت کند و قوانیناش هم درست باشد و قوانین هم مو به مو اجرا شود. اما باز در مورد قوانین هم رهبر معظم انقلاب نقل به مضمون اینگونه فرمودهاند که وظیفه مجلس تعیین نقشه راه است و دولت موظف است در آن راه حرکت کند. البته رهبر معظم انقلاب در همان زمان فرمودند که راه باید به گونهای طراحی شود که ماشین دولت بتواند روی آن حرکت کند. بگذارید با یک مثال مهندسی راهسازی بگویم. اگر جادهای سه درصد شیب داشته باشد میشود آن را با ماشین سواری پیمود. اگر این شیب 6 درصد شد خودرو حتماً باید کمک داشته باشد، اگر شیب جاده 15 درصد بشود دیگر شما فقط میتوانید با بولدوزر روی آن حرکت کنید. هیچ ماشین سواری نمیتواند در آن جاده حرکت کند.
حالا تصور کنید کسی چنین جادهای بسازد و بعد طلبکار هم باشد که تو چرا با ماشین ات وارد این جاده نمیشوی؟!
بله. همین طور در جادهای که برای سرعت 100 کیلومتر مناسب است علامت بگذاریم که میشود با سرعت 120 کیلومتر هم حرکت کرد. یک زمانی اختلاف نظرمان با رئیسجمهوری قبلی (احمدی نژاد) بر سر همین بود. او میگفت من میخواهم با سرعت 140 کیلومتر بروم و برخی وزرایم با من همکاری نمیکنند و همپا نیستند. گفتم آقا این شمایید که به اشتباه میخواهید با سرعت 140 کیلومتر بروید این جاده را با سرعت بیش از 100 کیلومتر که سرعت مطمئنه و ایمنی آن است، نباید رفت. خب ممکن است نقشه راه مجلس این باشد که باید وضع معیشت همه مردم در سالجاری خوب بشود. خب این یعنی چه؟ از کجا؟ با کدام درآمد؟ با کدام منابع؟ بله یک جاهایی اختلاف پرداختها خیلی زیاد است و همین ذره پولی که داریم درست خرج نمیشود که در این باره مشخص است باید ساختارها و مدیریتها را اصلاح کرد.
به هر حال مجلس یازدهم بهنام مجلس اصولگرایان شناخته میشود کما اینکه در چند دوره قبل هم چنین بوده است. قاعدتاً اگر حسن یا ضعفی داشته باشد بهنام اصولگرایان هم نوشته میشود. آیا امثال شما و بدنه تشکیلاتی که قبل از انتخابات این مجموعه را معرفی و حمایت کردند دغدغهای از این جنس دارند و پیگیر این هستند که تذکرها و یادآوریهای لازم را به نمایندگان داشته باشند؟ از این حیث معمولاً دو دیدگاه وجود دارد بعضی شاید بگویند اینها از خودمان هستند و هر کاری بکنند اشکال ندارد اما طیفی هم مانند آقای سلیمی نمین هستند یا خبرگزاری تسنیم که در جایی احساس کردند مجلس دارد راه درستی نمیرود آمدند و نقد کردند و اشتباهات را گفتند. از جمله درباره نحوه برخورد مجلس با آقای ظریف یا همین طرحهای انتخاباتی مجلس که تسنیم در نقد آن گزارش مفصلی منتشر کرد. شما چنین دغدغهها و مکانیسمهایی برای انتقال انتقادات به نمایندگان مجلس دارید؟ یا آنها راه خودشان را میروند؟
ما حتماً ارتباط داریم. البته این ارتباط میتواند بسیار مطلوبتر و بهتر هم بشود. ضمن اینکه ارتباط ما با نمایندگان مجلس هم رابطهای آمرانه نیست. البته اگر حزب وجود داشته باشد رابطهاش با نمایندگان حزبی آمرانه است هر چند طبیعتاً با نماینده خود تعامل مشورتی خواهد داشت و بازخوردهای او را خواهد گرفت. به هر حال نمایندگان حزب موظف میشوند در مجلس مواضع حزب را دنبال کنند. اما ارتباط ما ارتباط دوستانه است هرچند کافی نیست. شاید تعجب کنید اما از اعضای شورای مرکزی جامعه مهندسین که 20 نفر هستیم 8 نفر در مجلس یازدهم نمایندهاند. بعضی هایشان سابقه طولانی نمایندگی دارند و بعضی هم در جایگاه رئیس یا نایب رئیس کمیسیونها جزو نمایندگان مؤثراند. ما حتماً نظرات تخصصی و کارشناسیمان را با این 8 نماینده در میان میگذاریم. همین هفته گذشته در اتاق بازرگانی جلسهای تشکیل شد و تعدادی از نمایندگان در آن حضور داشتند و درباره دفتر مطالعات اقتصادی با یکدیگر گفتوگو و بحث کردیم. حتی در ارتباط با رؤسای قوا گاهی ما مسائلی را که معتقدیم باید از لحاظ ساختاری یا رویکردی اصلاح شوند، مینویسیم و به رؤسای قوا میدهیم. اما اینطور نیست که این پیشنهادات آمرانه باشد یا نمایندگان ناچار باشند از آنها تبعیت کنند. بالاخره آنها هم نظرات ما را میگیرند و هم نظرات کارشناسی دیگر را. البته توقع ما این است که روی نظرات ما بیشتر دقت بکنند چون بالاخره این نظرات نتیجه سی، چهل سال کار کردن است. آقای قالیباف که بهعنوان رئیس مجلس انتخاب شدند، من اعلام آمادگی برای برگزاری جلسه مشورتی داده بودم. ایشان هم خودشان پیشقدم شدند و جلسه یک ساعت و نیمهای با یکدیگر داشتیم و من پیشنهاداتی را برای کارهایی که مجلس در کوتاه مدت و میان مدت میتواند انجام دهد، ارائه کردم. همین طور درباره کارهایی صحبت کردیم که انجامش سخت است اما در هر حال مجلس باید آنها را انجام دهد.
یادآوری هم کردید که رقابتهای سیاسی و انتخاباتی دیگر تمام شده...
بله مشخص است که رقابتها دیگر تمام شده و باید از این به بعد با هم کار کنند ان شاء الله...
منتقدان دولت از وضعیت موجود کشور انتقاد میکنند. البته در اینکه وضعیت موجود با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد کسی تردید ندارد از شمای اصولگرا تا فعالان سیاسی اصلاحطلب. اما به هر حال بخشی از این وضعیت محصول موضعی است که جمهوری اسلامی ایران در قبال زیاده خواهیهای امریکا اتخاذ کرده. تردیدی نیست که مقاومت بهایی دارد. اما به نظر میرسد برخی جریانها با وجود سینه زدن زیر علم مقاومت و توصیه به آن وقتی صحبت از هزینهها و تبعاتش میشود آن را به دولت واگذار میکنند. چطور میشود که به این دوستان قبولاند که باید در هزینههای مقاومت هم شریک باشند؟
هزینه مقاومت الان مشخصاً تحریم است. معتقدم با اینکه تحریمهای سخت و تندی علیه ایران برقرار است اما در مسائل اقتصادی کشور بیش از 50 درصد نمیتواند مؤثر باشد. باقی سهم گرفتاریهای ما در کشور یا حاصل ندانم کاریها است یا نتیجه کار نکردنهاست یا دعواهای سیاسی. ما میتوانیم خیلی از این عوامل را حل و فصل کنیم. یکی از کارهایی که با آقای قالیباف هم در میان گذاشتم برنامهریزی برای بهبود فضای کسب و کار است. رتبه ما در دنیا از حیث فضای کسب و کار 127 است. اول دولت یازدهم فکر میکنم در رتبه 140 بودیم. بعد یک سری کارهایی انجام شد، در واقع یکسری اطلاعات اصلاح شد و ارتباط برقرار شد و رتبه ما به 115 رسید. حالا دوباره تا رتبه 127 نزول داشتهایم. فضای کسب و کار یعنی چه؟ یعنی اگر یک نفر بخواهد در ایران کسب و کاری راه بیندازد دستکم یک سال معطل است. در حالی که در همین کشورهای منطقه میبینیم که برای تأسیس کسب و کار جدید نهایتاً دو روز فرد را معطل میکنند. چند وقت پیش در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام یکی از معاونین وزیر اقتصاد و دارایی میگفت تا مدتی قبل یعنی تا همین سه، چهار ماه قبل هر کسب و کار جدید فقط در وزارت اقتصاد سه ماه معطلی داشته و دارند سعی میکنند آن را به 48 ساعت برسانند. اما بنده به آقای قالیباف گفتم به شما هم میگویم به دولت هم میگویم خارج از همه تحریمها اگر دولت، مجلس و قوه قضائیه دست به دست هم بدهند ظرف یک سال ما حداقل میتوانیم 50 رتبه فضای کسب و کارمان را ارتقا بدهیم. آن وقت اگر فضای کسب و کار بهبود پیدا بکند بسیاری از مردم ذائقهشان تغییر پیدا میکند. شغل جدید و تولید جدید ایجاد میشود، کارها زودتر انجام میشود، رفت و آمدها کم میشود، سوءاستفاده و امضاهای طلایی کم میشود. بله خب یک عده هم هستند که در مقابل از دست دادن این امضاهای طلایی مقاومت میکنند و نمیگذارند که فضای کسب و کار بهبود پیدا کند. اینها کارهایی است که دولت میتواند انجام دهد. حضرت آقا مدتی پیش فرمودند که درست است یک سال بیشتر از عمر دولت نمانده اما این یک سال یعنی سه تا صد روز و یک 65 روز. در صد روز خیلی کارها میشود انجام داد. مجلس هم نباید فکر کند که این دولت روزهای آخرش است و باید با استیضاح و رأی ندادن مانع تراشی کند. من اگر نماینده مجلس بودم به وزیر صنعتی که اخیراً معرفی شده بود رأی میدادم. زیرا وزارت صنعت، وزارت بزرگ و تأثیرگذاری است و هر یک روزی که وزیر نداشته باشند بهرهوریهای زیادی از دست میرود، سرپرست هم نمیتواند کار وزیر را انجام دهد. من روز رأیگیری تعجب کردم از اینکه بعضی نمایندهها گفتند چون آقای رئیسجمهوری به جلسه رأی اعتماد نیامده، ما به وزیر رأی نمیدهیم. من نمیخواهم بگویم آقای روحانی کار خوبی کرد یا کار بدی اما اگر رئیسجمهوری اشتباه هم کرده بود مجلس نباید وزارتخانه را در تلافی معطل میکرد. ما باید بهدنبال منافع ملی باشیم. حالا بالاخره فردا یا پس فردا یک وزیر دیگر معرفی میکنند و بالاخره بر اساس قانون اساسی معرفی وزیر بر عهده رئیسجمهوری است و رأی اعتماد بر عهده مجلس. مجلس هم میتواند بگوید من رئیسجمهوری را قبول ندارم و هر وزیری که معرفی کند رأی نمیدهم. این هم میشود یک نوع اداره کردن مملکت که در آن کسی سودی نمیبرد و همه ضرر میکنند. در حالی که میتوانیم وارد یک بازی برد-برد بشویم و در جای خودش هم با هم رقابت سیاسی کنیم. من که در جناح دولت تعریف نمیشوم اما معتقدم که باید رئیسجمهوری مستقر را هم رصد کرد، هم حمایت و هم کمک.
بــــرش
شما در خلال صحبت هایتان به دغدغهتان درباره اجماع امور از طریق ایجاد یک اجماع نسبی میان نهادهای مختلف اشاره کردید. اما از آنجا که به موعد انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم پیشبینی میشود که اختلافات و وعده وعیدها و انتقام جوییهای جناحی بیشتر شود. این در حالی است که طبیعتاً کوفتن بر طبل اختلافها موجب ناامیدی بیشتر مردم خواهد شد. با توجه به شرایط تحریم و فشارهای داخلی و خارجی مؤلفه امیدواری مردم را بهعنوان مؤلفهای که از نهادهای حاکمیتی تا من رسانه باید به آن توجه کنیم؛ تا چه حد دارای اهمیت میدانید؟
این بحث مهمی است و من متأسفانه میبینم که بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی و حتی کسانی که در حاکمیت هستند دنبال ناامید کردن اند. حتی رسانه ملی بعضاً گزارشهایی میدهد و حرفهایی میزند که میتواند این حرفها را بهتر ارائه بدهد یا بعضیهایشان را ارائه ندهد و چیزهای دیگری بگوید. من تنها و تنها کسی که دیدم عموماً در بیانات فقط تزریق امید میکنند رهبر معظم انقلاب است. اگر نه مجلس میگوید دولت نمیتواند، دولت میگوید مجلس نمیتواند، قوه قضائیه میگوید این نتوانست و آن نتوانست، صداوسیما هم میگوید اینجا ناکارآمدی است و آنجا ناکارآمدی است. اینها یک اشکال اساسی است. اینکه ما فکر میکنیم با تضعیف کردن همدیگر کاری از پیش میبریم درست نیست. مسأله دیگر هم این است که الان اداره کردن کشور واقعاً سخت است. یک زمانی حضرت آقا قبل از انتخابات مجلس اخیر نقل به مضمون فرمودند که این مسئولیتها وبال است و من تعجب میکنم که بعضیها اینقدر اشتیاق دارند و میخواهند کسب مسئولیت کنند. همین الان بعضی نمایندگان مجلس یازدهم از حضورشان در مجلس پشیمان اند. واقعاً اگر کسی مسئولیت شناس باشد بعضی از این مسئولیتها وبال است و باید بدوند دنبال آدم تا آن مسئولیت را برگردنش بیندازند نه اینکه خود فرد بدود دنبال مسئولیت. آن وقت من جایی این را به مزاح گفتم که آنقدر کاندیدای ریاست جمهوری داریم که باید اضافهشان را صادر کنیم. واقعیت قضیه اما این است که کار سخت است و قوا باید به یکدیگر کمک کنند. البته انتخابات لازمه یک کشور مردمسالار دینی است اما انتخابات باید امید، شادابی و پویایی به جامعه تزریق کند و کاندیداهای ریاست جمهوری باید تعهد بدهند که ما از عمیق ترین، باخردترین، متخصصترین و متدینترین و با انگیزهترین نیروها استفاده میکنیم. نه اینکه بگویند ما که آمدیم همه قبلیها را هل میدهیم یک طرف و میرویم از نیروهای دیگر استفاده میکنیم. این نکتهای است که ان شاءالله همه ما باید رعایت کنیم.

تصمیم های دولت برای مقابله با گرانی
گروه اقتصادی| افزایش چندین برابری قیمت کالاهای خوراکی از جمله کره، تخم مرغ، میوه و صیفی جات طی چند هفته اخیر نگرانیهایی را در میان مردم و دولتمردان به وجود آورده است تا اندازهای که رئیس جمهوری روز چهارشنبه از این امر اظهار نگرانی کرد و معاون اول خود را مسئول بررسی و مقابله با گرانیها کرد.
اما چرا گرانی؟ اگر طی هفته گذشته به قصد خرید به فروشگاه یا مغازه محل رفته باشید متوجه شده اید که قیمت کره حدود 80 درصد افزایش یافته است و هرقالب کره 100 گرمی، 8000 تومان شده است. یا تخم مرغ نبوده و اگر هم باشد از شانهای حدود 25 هزار تومان به بیش از 30 هزار تومان افزایش یافته است. میوهها هم همین طور. کمتر میوهای را میتوان یافت که قیمت آن کیلویی 10 هزار تومان باشد. براساس گزارشهای آماری متوسط قیمت این اقلام نسبت به سال گذشته بیش از 80 درصد رشد داشته است. دلایل آن چیست؟ تولیدکنندگان میگویند افزایش قیمت نهادهها و هزینههای دیگر باعث کاهش تولید و بالارفتن قیمتها شده است اما سیاستگذاران و متولیان بخش کشاورزی تأکید میکنند کاهش تولید نداریم و بخشی از افزایش قیمتها بهدلیل صادرات بیش از تأمین داخلی است. آمارهای تولید در بخشهای مختلف، کمبودی نسبت به مدت مشابه سال گذشته را نشان نمیدهد. برای مثال، رضاترکاشوند، مدیرعامل اتحادیه سراسری مرغ تخمگذار در گفتوگو با «ایران» از مازادتولید تخم مرغ خبر داد.اما قیمت این کالا در یک ماه گذشته افزایشی بوده و تولیدکنندگان حتی این نگرانی را مطرح میکنند که با کاهش تولید ممکن است مجبور به واردات شویم.
صادرات بیرویه
افزایش قیمت نهادههای دامی، از ابتدای امسال، از سوی تولیدکنندگان علت اصلی افزایش قیمت تولیدات یا کاهش تولید بیان میشود اما کاظم خاوازی، وزیر جهاد کشاورز در اظهار نظری «صادرات بیرویه را دلیل دیگری برای افزایش قیمت و کمبود کالا عنوان کرد.خاوازی گفت: «در هفتههای اخیر، تقاضای صادرات زیاد بوده و صادرات بیرویه بازار تخم مرغ را به هم ریخته و موجب افزایش قیمت شده است.» براساس آمار وزارت جهاد کشاورزی، سالانه یک میلیون و ۳۰ هزار تن تخم مرغ در کشور تولید میشود که ۶۰ هزار تن آن مازاد بر مصرف داخلی است. باوجود مازاد تولید، اما برخی تولیدکنندگان، این نگرانی را مطرح میکنند که ممکن است با کاهش تولید به علت افزایش هزینهها، مجبور به واردات در حدود 5 میلیون تن هستیم.
2 مصوبه برای تنظیم بازار
مدیرعامل اتحادیه سراسری مرغ تخمگذار، نگرانی مطرح شده از سوی برخی تولیدکنندگان را نگرانی بیموردی دانست. او درمورد علت افزایش قیمتها گفت: بخشی از افزایش قیمتها بهخاطر جبران افزایش هزینههای تولید است. نهادهها با قیمت مصوب به دست تولیدکنندگان نمیرسد و آنها ناچارند نهاده را از بازار آزاد تهیه کنند. ترکاشوند به 2 مصوبه برای حمایت از تولید و از طرف دیگر، افزایش عرضه خبر داد و گفت: بر اساس مصوبه ستاد تنظیم بازار قیمت هر کیلو تخم مرغ2500 تومان افزایش یافت. به این ترتیب قیمت هر کیلو تخممرغ درب مرغداری 12 هزارتومان خواهد بود که این قیمت با افزایش 23 درصدی باید در بازار خرده فروشی به دست مصرفکننده برسد. او درخصوص تأثیر صادرات بر افزایش قیمتها گفت: صادرات بر افزایش قیمتها بیتأثیرنیست. البته بینظمی در صادرات بهوجود آمد.اما دولت برای کنترل صادرات، عوارض صادراتی وضع کرد که با اجرای آن امیدواریم بازار داخلی هم نظم بگیرد و تخممرغ با قیمت واقعی به دست مصرف کننده برسد. به گفته ترکاشوند در حال حاضر ماهانه 85هزارتن تخم مرغ تولید میشود که مازاد بر نیاز است و نسبت به مدت مشابه سال قبل هم کاهش تولید نداریم.
افزایش تقاضا
عرضه و تقاضا 2 عامل تعیین کننده در قیمتها بویژه قیمت کالاهای پرمصرف است. براساس آمارهای اتحادیه سراسری مرغ تخمگذار، میزان تقاضا برای تخم مرغ افزایش یافته است.ترکاشوند با اشاره به این موضوع گفت: با توجه به افزایش قیمت کالاها و کاهش قدرت خرید مردم، تقاضا برای تخم مرغ در میان اقشار متوسط و ضعیف افزایش یافته است. البته برای کنترل قیمتها و حمایت از مصرفکنندگان، قرار است نهاده با قیمت مصوب به زودی تأمین و در اختیارتولید کننده قرار گیرد.البته این تصمیم برای تولیدکنندگان هم حاشیه امن ایجاد میکند.
افزایش قیمت به بازار رسید
بر اساس تصمیم ستاد تنظیم بازار نرخ هر کیلوگرم تخم مرغ در مرغداریها 12هزار تومان شد و قرار است از امروز این مصوبه اعمال شود. اما آنطور که فارس گزارش داده مغازههای سطح شهر زودتر به استقبال افزایش قیمت رفتند و هر شانه تخم مرغ در بازار تهران 38 هزار تومان به فروش میرسد. نرخ خرید تخم مرغ در مرغداریها پیش از مصوبه ستاد تنظیم بازار کیلویی 9500 تومان بود که اکنون ستاد تنظیم بازار کیلویی 2500 تومان افزایش داده است. این دومین باری است که در سالجاری قیمت تخممرغ از سوی ستاد تنظیم بازار افزایش مییابد.البته مصرف کنندگان گله دارند که تولیدکنندگان و فروشندگان قیمت مصوب را اجرا نمیکنند و قیمت همیشه بیشتر از مصوبه بالا میرود.
بازار نهادهها
از سوی دیگر براساس آمار انجمن خوراک دام، تخصیص ارز برای واردات برخی نهادهها نسبت به مدت مشابه سال قبل نه تنها کاهشی ندارد بلکه افزایش هم دارد. اما سودجویی و رانتجویی باعث شده واردکنندگان نهاده را با ارز دولتی وارد کنند اما با احتکار، آن را با قیمت چند برابری در بازار بفروشند.بر اساس این آمار تخصیص ارز ذرت دامی بهعنوان مهمترین و استراتژیکترین کالای وارداتی، امسال 1.3میلیارد دلار است و در مدت مشابه سال 98 این عدد یک میلیارد دلار بوده است به عبارتی تخصیص ارز به واردات ذرت دامی از ابتدای امسال تا کنون نسبت به مدت مشابه سال قبل 25 درصد افزایش دارد. قیمت مصوب هر کیلو ذرت دامی 1450 تومان است.این قیمت در بازار غیررسمی 3800 تومان است. مجیدموافق قدیری، رئیس انجمن خوراک دام با اشاره به این اختلاف قیمتی، به« ایران» گفت: هرکسی دنبال رانت و یارانه باشد دنبال تولید پایدار و بهرهوری نمیرود چون هر کامیون ۲۰ تنی ذرت، اختلاف قیمت ۴۷ میلیون تومانی دارد! در بازار کنجاله سویا هم همین وضعیت برقرار است.قیمت مصوب کنجاله سویا ۲۹۰۰ تومان است اما قیمت بازار غیر رسمی و قاچاق ۱۴۰۰۰ تومان است.
یکجا میبرند
اما افزایش قیمت کالاهای کشاورزی محدود به تولیدات دامی نیست و قیمت میوه و صیفیجات هم نوسانات زیادی در بازار دارد. مسئولان تولید در این بخش از اواخر بهار تأکید داشتند که قیمت میوه با رسیدن تابستان و افزایش تولید متعادل میشود اما در بازار افزایش قیمت پایدار است. برخی عرضه کنندگان کمبود میوه را علت افزایش قیمت میدانند. آنها میگویند با باز شدن مرزها بعد از شیوع کرونا، تولیدکنندگان ترجیح میدهند میوه و صیفیجات را صادرکنند.تقاضا هم برای صادرات زیاد است و از طرفی خریداران داخلی قدرت رقابت با خریداران خارجی را ندارند چون آنها هزینه خرید میوه را به دلار میپردازند.
در این خصوص زهرا جلیلی مقدم، مدیر کل دفتر امورمیوههای گرمسیری و نیمه گرمسیری وزارت جهاد کشاورزی، به «ایران» گفت: به هیچ عنوان کمبودی در عرضه میوه در بازار نداریم.در حال حاضر سرانه تولید میوه در دنیا 85 کیلوگرم است و این عدد در ایران 200 کیلوگرم است.
او افزود:البته افزایش هزینهها مانندهزینه حمل بر قیمتها اثر دارد اما اینکه بیشتر تولید صادر میشود و عرضه کنندگان داخلی نمیتوانند به مقدار مورد نیاز میوه را تأمین کنند، مورد تأیید نیست. میدانیم بیشتر صادرات ما به کشور عراق است اما این کشور اخیراً برای حمایت از تولید داخل واردات 18 قلم کالا را ممنوع کرده است. به نظر میرسدافزایش قیمت میوه و صیفی علاوه بر افزایش هزینههای تولید به سودجویی و دلالی هم مربوط است. محمدعلی طهماسبی، معاون وزیر جهاد کشاورزی در امور باغبانی هم کمبود تولید و عرضه را کاملاً رد میکند.اما او دلالی و واسطهگری را هم نیاز تجارت دانست و گفت:نمیتوان دلالی و واسطهگری را بهطور کامل قطع کنیم اما برای کنترل قیمتهاباید دستهای بیشماری که تولید را از مزرعه به دست مردم میرساند کم کرد تا بتوانیم تولیدات را با قیمت مناسبتر به دست مصرفکنندگان برسانیم. افزایش قیمتها بهخاطر محدودیتهایی که تحریم و کرونا ایجاد کرده، به اعتقاد کارشناسان غیرقابل اجتناب است اما نظارت بر توزیع و عرضه مهمترین عامل در نظم دادن به بازار است تا کالاهای تولیدی با افزایش قیمت بیرویه مواجه نباشد.
برش
دستور تشدید بازرسی، نظارت و کنترل قیمتها
در همین حال، سرپرست وزارت صنعت، معدن و تجارت با صدور دستور ویژهای به رئیس سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، از این سازمان خواست تا تشدید بازرسی، نظارت و کنترل قیمتها با اهتمام جدی در اولویتکاری قرار گیرد.
بهگزارش روابط عمومی وزارت صمت، در متن دستور «جعفر سرقینی» آمده است: بهمنظور تأمین آرامش و ثبات بازار و ایجاد بستر امن برای عموم مردم و جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده احتمالی، ضرورت دارد با استفاده از تمام توان و ظرفیت بازرسان آن سازمان و با همکاری دستگاههای ذیربط از جمله سازمان تعزیرات حکومتی، سازمانهای نظارتی، اتحادیههای صنفی، بسیج اصناف و سایر تشکلها و دریافت گزارشات و شکایات مردمی از طریق سامانه ۱۲۴، تشدید بازرسی، نظارت و کنترل قیمتها با اهتمام جدی در اولویت کاری آن سازمان قرار گیرد. در متن این دستور همچنین تأکید شده است: در صورت مشاهده هرگونه تخلف سریعاً متخلفین شناسایی و جهت سیر مراحل قانونی به سازمان تعزیرات حکومتی و سایر مراجع ذیربط معرفی شوند. مقتضی است، از این پس گزارشهای تحلیلی بهصورت روزانه و هفتگی در خصوص میزان افزایش، کاهش، کمبود یا هر نوع عوامل تأثیرگذار در مواردی که ثبات بازار را تحت تأثیر قرار میدهد خیلی سریع به اینجانب منعکس شود؛ انتظار میرود اقدامات مؤثر و بموقع آن سازمان فرصت هرگونه سوءاستفاده را از محتکرین و گرانفروشان گرفته و موجب آرامش بازار خواهد شد.

مدیر شبکه آموزشی دانشآموز در گفتوگو با «ایران» عنوان کرد
10 میلیون و ٥٠٠ هزار دانشآموز پای درس «شاد»
هدی هاشمی
خبرنگار
همان روزهای اولی که مدارس به خاطر شیوع کرونا تعطیل شد و آموزشها به سمت مجازی شدن پیش رفت مسئولان آموزشی از راهاندازی شبکه شاد خبر دادند؛ شبکهای که بهعنوان بزرگترین اپلیکیشن تعاملی دانشآموزی معرفی شد و هدفش هم از همان ابتدا این بود که آموزش تعطیل نشود. آنطور که مسئولان آموزش و پرورش میگویند، بیشترین سرمایهگذاری برای این اپلیکیشن در کشور انجام شده تا شاد از سطح امنیتی بالایی برخوردار باشد. درباره شبکه شاد با سیدحسن الحسینی مشاور وزیر و مسئول شبکه آموزشی دانشآموز(شاد) گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
این روزها با بازگشایی مدارس و آموزشهای مجازی بحث شبکه شاد دوباره بر سر زبانها افتاده است. مسئولان آموزش و پرورش قبل از بازگشایی مدارس اعلام کردند که شبکه شاد ٢ جایگزین شاد یک شده است تا دانشآموزان و معلمان راحتتر با این شبکه کار کنند.لطفاً توضیح دهید که شاد ٢ چه تفاوتهایی با شاد ١ دارد؟
سیســـــــــتم شاد٢ که جدیداً رونمایی شد و حالا مورد استفاده دانشآموزان و معلمان قرار گرفته است تفاوتهای بسیاری با شاد یک دارد. در حقیقت شاد ٢ نسخه توسعه یافتهتر از شاد یک است. ما در این شبکه برنامههای جدیدی نصب کردیم تا کار آموزش برای معلم آسانتر شود. این برنامهها این پیام رسان را به یک پلتفرم آموزشی تبدیل کرده است. این پلتفرم آموزشی، آموزشهای تعاملی را کاملاً پوشش میدهد و امکان ارسال تصویر، عکس، متن و لایو (ارتباط دو طرفه)، گرفتن آزمونها در آن فراهم شده است. ما در شاد 2 تا آنجا که توانستیم امکانات کلاس فیزیکی را بازسازی کردیم در این شبکه حتی امکان حضور و غیاب دانشآموزان و کنترلهای تعلیم و تربیتی لحاظ شده است.
به این ترتیب که توسط امکاناتی که نصب شده کاملاً رفتار دانشآموز، معلم و اولیای مدرسه قابل پیگیری و برنامهریزی است به این دلایل امتیاز این شاد نسبت به شاد ١ بیشتر است. همین ارتباط دو طرفه برای دانشآموز و معلم بسیار مهم بود. معلم در کلاسهای آنلاین خود میتواند با انتخاب پخش زنده دو طرفه کلاسهای آنلاین تعاملی با هدف پرسش و پاسخ دانشآموزان و خانواده برگزار کند به این صورت که فرد آغاز کننده تصویر آنلاین خود را در گروه ایجاد میکند و دیگر اعضای گروه میتوانند با ارسال درخواست لایو در آن شرکت کنند یا پرسشهای خود را برای پاسخگویی معلم در پخش زنده درج کنند. البته این پخش زنده هم تا ۲۴ ساعت قابل دانلود است.علاوه بر این موضوع تکالیف دانشآموزان بوده است که به اعتقاد ما کمک بسیار زیادی به یادگیری دانشآموز میکند؛ این سرویس در راستای پیشرفت دانشآموز به معلم کمک میکند؛ در نسخه جدید شاد، سرویس تکلیف برای معلم شامل ۳ بخش تکالیف درجریان، تکالیف به اتمام رسیده و ثبت تکلیف جدید ارائه شده است.
یعنی دانشآموزان در آموزش مجازی میتوانند مثل آموزش حضوری موفق باشند؟
این یک مدل آموزش مجازی با تمام استانداردهایش است و البته با آموزش حضوری فرق دارد. هدف ما از راهاندازی این شبکه این بود که آموزش تعطیل نشود. آموزش مجازی با آموزش حضوری تفاوتهای بسیاری دارد باید عادت و سازو کارهایش مشخص شود آموزش مجازی بیشتر متکی به قدرت خودآموزی دانشآموز است که باید این خصوصیات در دانشآموزان رشد کند و البته آموزش مجازی و سواد فناورانه معلم و دانشآموز را افزایش میدهد.
این مباحثی که شما مطرح کردید موضوعات آموزشی دانشآموزان بود که برای خانوادهها هم بسیار مهم است اما کارکرد مدرسه برای دانشآموز فقط آموزش نیست موضوعات پرورشی هم اهمیت بالایی دارد. آیا در شاد ٢ به موضوعات پرورشی هم توجهی شده است؟
موضوع پرورشی هم برای ما مهم است. در همین مورد ما برنامههای متعددی در تابستان برای دانشآموزان در شبکه شاد اجرا کردیم. فعالیتهای پرورشی آموزش و پرورش به هیچ عنوان تعطیل نشده است. در فوق برنامههایی که در شاد داریم بارگذاری موضوعات پرورشی انجام شده که البته در تابستان اجرایی هم شده است. اما این را بگویم که فضای مجازی محدودیتهایی دارد که با فضای فیزیکی متفاوتتر است.
آیا بررسی کرده اید که تا امروز چه تعداد دانشآموز از شبکه شاد استفاده میکنند؟
هم اکنون حدود ١٠ میلیون و ٥٠٠ هزار دانشآموز با استفاده از اینترنت رایگان متصل به شاد شدند. برخی از دانشآموزان حضور اسمی دارند. با این حال طبق بررسیهای ما، حدود ٨ میلیون نفر بهصورت تراکنشهای متقابل و به شکل تعاملی در شاد فعالیت میکنند و بر اساس آمارهای ما حدود ٥٥٠ هزار معلم و ١١٣ هزار مدرسه هم به شبکه شاد متصل هستند. این تعداد مدرسه تقریباً جمع همه مدارس وزارت آموزش و پرورش است.
آماری دارید که چند مدرسه متصل نشده اند؟
بین هزار تا هزار و ٥٠٠ مدرسه به دلایل خاصی نتوانستند متصل شوند.
این تعداد، همان سه میلیون و ٥٠٠ هزار دانشآموزی هستند که اعلام شده بود در شاد عضو نیستند؟ برای این دانشآموزان چه برنامهای دارید؟
دو دسته از دانشآموزان به شبکه شاد دسترسی ندارند. یک دسته از دانشآموزان در مناطقی زندگی میکنند که تحت پوشش اینترنت و شبکه اطلاعات کشور نیستند، این دانشآموزان تعدادشان زیاد نیست. یکسری از دانشآموزان هم گیرندههای هوشمندی را که توسط آن بتوانند از برنامههای مجازی آموزش و پرورش استفاده کنند ، در اختیار ندارند. این دانشآموزان تعدادشان حدود سهونیم میلیون نفر است. از این تعداد هم حدود یک و نیم میلیون نفر دانشآموزانی هستند که بهلحاظ اقتصادی در محرومیتند و نمیتوانند گوشی هوشمند برای خودشان تهیه کنند. عدهای هم هستند که توانایی نسبی برای تهیه گوشی هوشمند دارند اما گوشی هوشمند در بازار موجود نیست. همانطور که میدانید تأمین و تدارک ابزار هوشمند از وظایف ذاتی آموزشوپرورش نیست این کار وظیفه وزارت صنعت،معدن و تجارت و وزارت ارتباطات است. البته آموزشوپرورش اعلام نیاز کرده است و با وزارتخانههای مرتبط هم جلسات متعددی برگزار کرده این که برای تولید و تدارک این موضوع چه کنیم.
درباره شاد برخی از معلمان انتقادهایی داشتند آنها اعلام کردند که بهخاطر زیرساختهای اینترنت امکان دانلود یا بارگذاری فیلم و تصاویر را در برخی از ساعتهای روز ندارند. همانطور که میدانید علاوه بر جمعیت دانشآموزی جمعیت دانشجویی هم از فضای مجازی برای آموزش استفاده میکنند شما برای اینکه کار دانلود و بارگذاری دانشآموز و معلم را در این فضا آسانتر کنید چه اقداماتی انجام دادهاید؟
یک جمعیت ١٥ میلیونی از آموزش مجازی استفاده میکنند. نصب این تعداد برنامه، دانلود و ارتباط دو طرفه حجم ترافیک زیادی میخواهد. هماهنگیهای لازم در شورای عالی فضای مجازی انجام شده است و فکر میکنیم با برنامهای که به ما دادهاند دیگر در این زمینه مشکلی نخواهیم داشت. بخصوص برای احتیاط زمانبندیهای لازم را برای حضور دانشآموزان در این فضا کردیم. دانشآموزان در چهار دوره زمانی در شبکه شاد هستند دو دوره زمانی برای دانشآموزان متوسطه در صبح و دو دوره زمانی هم در بعدازظهر برای آموزش ابتدایی است. عمدتاً کلاسهای ما ۲۵ دقیقه برای ابتدایی، ۳۰ دقیقه برای متوسطه اول و ۳۵ دقیقه برای متوسطه دوم است. البته این را هم بگویم که دانشآموزان از شبکه آموزش هم استفاده میکنند. این شبکه آموزش مجازی را تکمیل میکند.
برخی انتقاد کردهاند که چرا وزارت آموزش و پرورش از گوشیهای اندروید برای نصب شاد استفاده میکند همانطور که میدانید برخی از خانوادهها از گوشیهای هوشمند دیگری استفاده میکنند و این انتخاب شما موجب شد تا به برخی از خانوادهها هزینه تحمیل شود. آیا برنامهای برای نصب شاد روی دیگر گوشیهای هوشمند هم دارید؟
قبول دارم. برای گوشیهای دیگر ما مشکل بسیار داشتیم. مثلاً نمیتوانستیم روی گوشی اپل کار کنیم چون کشور ما تحریم است و درباره این مدل گوشی محدودیتهای بسیاری داشتیم. اما لازم است در اینجا توضیح دهیم فعالیت خودمان را روی گوشیهای مختلف انجام میدهیم امیدواریم تا دو ماه آینده در ویندوز شبکه شاد را بالا بیاوریم و در گوشیهای هوشمند ios اگر امکانات فنی اجازه دهد این کار را خواهیم کرد. ما تا آنجا که بتوانیم تلاش میکنیم در همه گوشیها قابلیت دریافت شبکه شاد وجود داشته باشد.
برخی از معلمان و خانواده ها به حریم خصوصیشان اشاره کردند و گفتند این اپلیکیشن ممکن است حریم خصوصیشان را زیر سؤال ببرد این موضوع را چقدر تأیید میکنید؟
امنیت در شبکه شاد به دو طریق تأمین میشود یکی از طریق زیرساختها است که این موضوع برای ما بسیار مهم است. معتقدیم این سیستم باید دربرابر حملات خارجی دوام بیاورد. در این جهت شبکه شاد جزو زیر ساختهای مهم کشور محسوب و در نتیجه بالاترین سطح حفاظت از آن میشود. اما امنیت از جهت اینکه کاربران مزاحمتی برای یکدیگر ایجاد نکنند هم اقدامی انجام دادهایم.
از جمله اینکه همه کاربران پس از احراز هویت در شاد فعالیت خود را انجام میدهند. در این وضعیت هم هر اشکالی پیش آید قابل پیگیری است چون کاربران با هویت میآیند و میدانند اینجا محیط امنی است.
هدی هاشمی
خبرنگار
همان روزهای اولی که مدارس به خاطر شیوع کرونا تعطیل شد و آموزشها به سمت مجازی شدن پیش رفت مسئولان آموزشی از راهاندازی شبکه شاد خبر دادند؛ شبکهای که بهعنوان بزرگترین اپلیکیشن تعاملی دانشآموزی معرفی شد و هدفش هم از همان ابتدا این بود که آموزش تعطیل نشود. آنطور که مسئولان آموزش و پرورش میگویند، بیشترین سرمایهگذاری برای این اپلیکیشن در کشور انجام شده تا شاد از سطح امنیتی بالایی برخوردار باشد. درباره شبکه شاد با سیدحسن الحسینی مشاور وزیر و مسئول شبکه آموزشی دانشآموز(شاد) گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
این روزها با بازگشایی مدارس و آموزشهای مجازی بحث شبکه شاد دوباره بر سر زبانها افتاده است. مسئولان آموزش و پرورش قبل از بازگشایی مدارس اعلام کردند که شبکه شاد ٢ جایگزین شاد یک شده است تا دانشآموزان و معلمان راحتتر با این شبکه کار کنند.لطفاً توضیح دهید که شاد ٢ چه تفاوتهایی با شاد ١ دارد؟
سیســـــــــتم شاد٢ که جدیداً رونمایی شد و حالا مورد استفاده دانشآموزان و معلمان قرار گرفته است تفاوتهای بسیاری با شاد یک دارد. در حقیقت شاد ٢ نسخه توسعه یافتهتر از شاد یک است. ما در این شبکه برنامههای جدیدی نصب کردیم تا کار آموزش برای معلم آسانتر شود. این برنامهها این پیام رسان را به یک پلتفرم آموزشی تبدیل کرده است. این پلتفرم آموزشی، آموزشهای تعاملی را کاملاً پوشش میدهد و امکان ارسال تصویر، عکس، متن و لایو (ارتباط دو طرفه)، گرفتن آزمونها در آن فراهم شده است. ما در شاد 2 تا آنجا که توانستیم امکانات کلاس فیزیکی را بازسازی کردیم در این شبکه حتی امکان حضور و غیاب دانشآموزان و کنترلهای تعلیم و تربیتی لحاظ شده است.
به این ترتیب که توسط امکاناتی که نصب شده کاملاً رفتار دانشآموز، معلم و اولیای مدرسه قابل پیگیری و برنامهریزی است به این دلایل امتیاز این شاد نسبت به شاد ١ بیشتر است. همین ارتباط دو طرفه برای دانشآموز و معلم بسیار مهم بود. معلم در کلاسهای آنلاین خود میتواند با انتخاب پخش زنده دو طرفه کلاسهای آنلاین تعاملی با هدف پرسش و پاسخ دانشآموزان و خانواده برگزار کند به این صورت که فرد آغاز کننده تصویر آنلاین خود را در گروه ایجاد میکند و دیگر اعضای گروه میتوانند با ارسال درخواست لایو در آن شرکت کنند یا پرسشهای خود را برای پاسخگویی معلم در پخش زنده درج کنند. البته این پخش زنده هم تا ۲۴ ساعت قابل دانلود است.علاوه بر این موضوع تکالیف دانشآموزان بوده است که به اعتقاد ما کمک بسیار زیادی به یادگیری دانشآموز میکند؛ این سرویس در راستای پیشرفت دانشآموز به معلم کمک میکند؛ در نسخه جدید شاد، سرویس تکلیف برای معلم شامل ۳ بخش تکالیف درجریان، تکالیف به اتمام رسیده و ثبت تکلیف جدید ارائه شده است.
یعنی دانشآموزان در آموزش مجازی میتوانند مثل آموزش حضوری موفق باشند؟
این یک مدل آموزش مجازی با تمام استانداردهایش است و البته با آموزش حضوری فرق دارد. هدف ما از راهاندازی این شبکه این بود که آموزش تعطیل نشود. آموزش مجازی با آموزش حضوری تفاوتهای بسیاری دارد باید عادت و سازو کارهایش مشخص شود آموزش مجازی بیشتر متکی به قدرت خودآموزی دانشآموز است که باید این خصوصیات در دانشآموزان رشد کند و البته آموزش مجازی و سواد فناورانه معلم و دانشآموز را افزایش میدهد.
این مباحثی که شما مطرح کردید موضوعات آموزشی دانشآموزان بود که برای خانوادهها هم بسیار مهم است اما کارکرد مدرسه برای دانشآموز فقط آموزش نیست موضوعات پرورشی هم اهمیت بالایی دارد. آیا در شاد ٢ به موضوعات پرورشی هم توجهی شده است؟
موضوع پرورشی هم برای ما مهم است. در همین مورد ما برنامههای متعددی در تابستان برای دانشآموزان در شبکه شاد اجرا کردیم. فعالیتهای پرورشی آموزش و پرورش به هیچ عنوان تعطیل نشده است. در فوق برنامههایی که در شاد داریم بارگذاری موضوعات پرورشی انجام شده که البته در تابستان اجرایی هم شده است. اما این را بگویم که فضای مجازی محدودیتهایی دارد که با فضای فیزیکی متفاوتتر است.
آیا بررسی کرده اید که تا امروز چه تعداد دانشآموز از شبکه شاد استفاده میکنند؟
هم اکنون حدود ١٠ میلیون و ٥٠٠ هزار دانشآموز با استفاده از اینترنت رایگان متصل به شاد شدند. برخی از دانشآموزان حضور اسمی دارند. با این حال طبق بررسیهای ما، حدود ٨ میلیون نفر بهصورت تراکنشهای متقابل و به شکل تعاملی در شاد فعالیت میکنند و بر اساس آمارهای ما حدود ٥٥٠ هزار معلم و ١١٣ هزار مدرسه هم به شبکه شاد متصل هستند. این تعداد مدرسه تقریباً جمع همه مدارس وزارت آموزش و پرورش است.
آماری دارید که چند مدرسه متصل نشده اند؟
بین هزار تا هزار و ٥٠٠ مدرسه به دلایل خاصی نتوانستند متصل شوند.
این تعداد، همان سه میلیون و ٥٠٠ هزار دانشآموزی هستند که اعلام شده بود در شاد عضو نیستند؟ برای این دانشآموزان چه برنامهای دارید؟
دو دسته از دانشآموزان به شبکه شاد دسترسی ندارند. یک دسته از دانشآموزان در مناطقی زندگی میکنند که تحت پوشش اینترنت و شبکه اطلاعات کشور نیستند، این دانشآموزان تعدادشان زیاد نیست. یکسری از دانشآموزان هم گیرندههای هوشمندی را که توسط آن بتوانند از برنامههای مجازی آموزش و پرورش استفاده کنند ، در اختیار ندارند. این دانشآموزان تعدادشان حدود سهونیم میلیون نفر است. از این تعداد هم حدود یک و نیم میلیون نفر دانشآموزانی هستند که بهلحاظ اقتصادی در محرومیتند و نمیتوانند گوشی هوشمند برای خودشان تهیه کنند. عدهای هم هستند که توانایی نسبی برای تهیه گوشی هوشمند دارند اما گوشی هوشمند در بازار موجود نیست. همانطور که میدانید تأمین و تدارک ابزار هوشمند از وظایف ذاتی آموزشوپرورش نیست این کار وظیفه وزارت صنعت،معدن و تجارت و وزارت ارتباطات است. البته آموزشوپرورش اعلام نیاز کرده است و با وزارتخانههای مرتبط هم جلسات متعددی برگزار کرده این که برای تولید و تدارک این موضوع چه کنیم.
درباره شاد برخی از معلمان انتقادهایی داشتند آنها اعلام کردند که بهخاطر زیرساختهای اینترنت امکان دانلود یا بارگذاری فیلم و تصاویر را در برخی از ساعتهای روز ندارند. همانطور که میدانید علاوه بر جمعیت دانشآموزی جمعیت دانشجویی هم از فضای مجازی برای آموزش استفاده میکنند شما برای اینکه کار دانلود و بارگذاری دانشآموز و معلم را در این فضا آسانتر کنید چه اقداماتی انجام دادهاید؟
یک جمعیت ١٥ میلیونی از آموزش مجازی استفاده میکنند. نصب این تعداد برنامه، دانلود و ارتباط دو طرفه حجم ترافیک زیادی میخواهد. هماهنگیهای لازم در شورای عالی فضای مجازی انجام شده است و فکر میکنیم با برنامهای که به ما دادهاند دیگر در این زمینه مشکلی نخواهیم داشت. بخصوص برای احتیاط زمانبندیهای لازم را برای حضور دانشآموزان در این فضا کردیم. دانشآموزان در چهار دوره زمانی در شبکه شاد هستند دو دوره زمانی برای دانشآموزان متوسطه در صبح و دو دوره زمانی هم در بعدازظهر برای آموزش ابتدایی است. عمدتاً کلاسهای ما ۲۵ دقیقه برای ابتدایی، ۳۰ دقیقه برای متوسطه اول و ۳۵ دقیقه برای متوسطه دوم است. البته این را هم بگویم که دانشآموزان از شبکه آموزش هم استفاده میکنند. این شبکه آموزش مجازی را تکمیل میکند.
برخی انتقاد کردهاند که چرا وزارت آموزش و پرورش از گوشیهای اندروید برای نصب شاد استفاده میکند همانطور که میدانید برخی از خانوادهها از گوشیهای هوشمند دیگری استفاده میکنند و این انتخاب شما موجب شد تا به برخی از خانوادهها هزینه تحمیل شود. آیا برنامهای برای نصب شاد روی دیگر گوشیهای هوشمند هم دارید؟
قبول دارم. برای گوشیهای دیگر ما مشکل بسیار داشتیم. مثلاً نمیتوانستیم روی گوشی اپل کار کنیم چون کشور ما تحریم است و درباره این مدل گوشی محدودیتهای بسیاری داشتیم. اما لازم است در اینجا توضیح دهیم فعالیت خودمان را روی گوشیهای مختلف انجام میدهیم امیدواریم تا دو ماه آینده در ویندوز شبکه شاد را بالا بیاوریم و در گوشیهای هوشمند ios اگر امکانات فنی اجازه دهد این کار را خواهیم کرد. ما تا آنجا که بتوانیم تلاش میکنیم در همه گوشیها قابلیت دریافت شبکه شاد وجود داشته باشد.
برخی از معلمان و خانواده ها به حریم خصوصیشان اشاره کردند و گفتند این اپلیکیشن ممکن است حریم خصوصیشان را زیر سؤال ببرد این موضوع را چقدر تأیید میکنید؟
امنیت در شبکه شاد به دو طریق تأمین میشود یکی از طریق زیرساختها است که این موضوع برای ما بسیار مهم است. معتقدیم این سیستم باید دربرابر حملات خارجی دوام بیاورد. در این جهت شبکه شاد جزو زیر ساختهای مهم کشور محسوب و در نتیجه بالاترین سطح حفاظت از آن میشود. اما امنیت از جهت اینکه کاربران مزاحمتی برای یکدیگر ایجاد نکنند هم اقدامی انجام دادهایم.
از جمله اینکه همه کاربران پس از احراز هویت در شاد فعالیت خود را انجام میدهند. در این وضعیت هم هر اشکالی پیش آید قابل پیگیری است چون کاربران با هویت میآیند و میدانند اینجا محیط امنی است.

انفجار نطنز یک خرابکاری بود
نماینده کشورمان در وین نسبت به تکرار ماجراجوییهای خطرناکی همچون خرابکاری منجر به انفجار در سایت نطنز هشدار داد. کاظم غریبآبادی سفیر و نماینده دائم کشورمان نزد سازمانهای بینالمللی مستقر در وین که روز پنجشنبه در نشست شورای حکام سخنرانی میکرد، در بخشی از سخنانش با بیان اینکه «جمهوری اسلامی ایران، اهمیت بالایی برای امنیت هستهای قائل است»، گفت: «انفجار اخیر در تأسیسات هستهای شهید احمدی روشن (نطنز) همانطور که قبلاً اعلام شد، نتیجه خرابکاری دشمنان بود. ما نسبت به چنین ماجراجویی خطرناکی هشدار میدهیم. این اقدامات بدخواهانه باید توسط آژانس و اعضای آن قویاً محکوم شوند.» به گزارش تسنیم، غریبآبادی با استناد به قطعنامههای آژانس نسبت به خرابکاری در تأسیسات هستهای کشورهای عضو، با یادآوری مسئولیت آنها، افزود: «در قطعنامههای مختلف کنفرانس عمومی تأکید شده است که هرگونه حمله مسلحانه و تهدید علیه تأسیسات هستهای اختصاص داده شده به مقاصد صلحآمیز و تحت پادمان، نقض اصول منشور ملل متحد، حقوق بینالملل و اساسنامه آژانس تلقی میشود. در همین چارچوب، ایران حق خود میداند تا ضمن حفاظت از تأسیسات هستهای خود، به هر شیوهای که صلاح میداند، واکنش لازم را نیز به این تهدیدات بهطور مقتضی اتخاذ نماید. این نکته را هم تأکید میکنم که چنین اقدامات بدخواهانه، تأثیرات منفی بر برنامه هستهای ایران نخواهد گذاشت، بلکه به عنوان انگیزهای برای تسریع پیشرفتهایش خواهد بود». نماینده کشورمان در وین همچنین یادآور شد که انجام ۲۲ درصد از بازرسیهای آژانس در سطح جهانی در ایران نشان میدهد تهران شفافترین برنامه صلحآمیز هستهای را در میان کشورهای عضو آژانس دارد. غریبآبادی با تشریح مواضع جمهوری اسلامی ایران درخصوص گزارش پادمانی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و با این تأکید که سطح گسترده کنونی همکاری بین ایران و آژانس به سادگی به دست نیامده و نباید اجازه داد که به سادگی به وسیله منافع سیاسی تعدادی اندک تضعیف شود از آژانس خواست تا مأموریت خود را به شیوهای حرفهای، مستقل، و بیطرفانه و به دور از هرگونه فشار یا مداخله انجام دهد.
رضایت گروسی از سطح همکاری ایران
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز روز پنجشنبه در گفتوگویی مواضعش درباره همکاریهای اخیر آژانس و ایران را تشریح کرد و با اشاره به حل اختلافاتی که در مسیر همکاری میان ایران و آژانس بهوجود آمده بود، گفت: من در سالجاری از ایران خواستم که برای بازرسان ما دسترسی به چند محل انجام شود که نشد و این موجب شد که ما در تنگنا قرار بگیریم. مهم بود که ما این مسأله را حل کنیم. ما به طور مستقیم با آنها صحبت کردیم و آنها صمیمانه ما را پذیرفتند. به گزارش ایسنا، رافائل گروسی همچنین با اشاره به دسترسی بازرسان آژانس به یکی از دو محل تعیین شده توسط آژانس که از سوی ایران انجام شد در پاسخ به این سؤال که آیا سطح همکاری آژانس با تهران را سطح متفاوتی از زمان انجام شدن توافق هستهای در نظر میگیرد، گفت: اکنون در آن سطح همکاری مورد نیاز قرار دارم. او همچنین اینکه آژانس بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی رژیم صهیونیستی فعالیت کرده را رد کرد وگفت: ما هیچ وقت بر اساس اطلاعاتی که دریافت میکنیم فعالیت نمیکنیم. ما گروه بزرگی از کارشناسان را در زمینههای مختلف داریم.
رضایت گروسی از سطح همکاری ایران
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز روز پنجشنبه در گفتوگویی مواضعش درباره همکاریهای اخیر آژانس و ایران را تشریح کرد و با اشاره به حل اختلافاتی که در مسیر همکاری میان ایران و آژانس بهوجود آمده بود، گفت: من در سالجاری از ایران خواستم که برای بازرسان ما دسترسی به چند محل انجام شود که نشد و این موجب شد که ما در تنگنا قرار بگیریم. مهم بود که ما این مسأله را حل کنیم. ما به طور مستقیم با آنها صحبت کردیم و آنها صمیمانه ما را پذیرفتند. به گزارش ایسنا، رافائل گروسی همچنین با اشاره به دسترسی بازرسان آژانس به یکی از دو محل تعیین شده توسط آژانس که از سوی ایران انجام شد در پاسخ به این سؤال که آیا سطح همکاری آژانس با تهران را سطح متفاوتی از زمان انجام شدن توافق هستهای در نظر میگیرد، گفت: اکنون در آن سطح همکاری مورد نیاز قرار دارم. او همچنین اینکه آژانس بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی رژیم صهیونیستی فعالیت کرده را رد کرد وگفت: ما هیچ وقت بر اساس اطلاعاتی که دریافت میکنیم فعالیت نمیکنیم. ما گروه بزرگی از کارشناسان را در زمینههای مختلف داریم.

از تولید تا اکران
نرگس عاشوری
خبرنگار
با فروکش کردن تب و تاب حضور سینمای ایران در جشنواره ونیز و موفقیتهایش، کم کم سینمای ایران از زیر سایه برگزاری اولین جشنواره بینالمللی سینما در ایام کرونا بیرون میآید و نگاهها بیشتر به احوال اکران و وضعیت تولیدات سینمایی معطوف شده است. اگر چه در همین روزها اعلام خبر نمایش هشت فیلم ایرانی در جشنواره بوسان نشانههایی امیدوارکننده بر تداوم حضور موفق بینالمللی است. فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی که اخیراً در بخش رقابتی جشنواره فیلم ونیز حضور داشت قرار است در بخش اسطورههای جشنواره فیلم بوسان روی پرده برود. فیلمهای «مردن در آب مطهر» ساخته نوید محمودی، «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرج زاد، «کشتارگاه» ساخته عباس امینی و «شیطان وجود ندارد» از محمد رسول اُف نیز برای نمایش در بخش پنجرهای به سینمای آسیای جشنواره بوسان انتخاب شدهاند. همچنین «هرگز، گاهی، همیشه» به کارگردانی شادی کرم رودی نماینده سینمای ایران در بخش رقابتی فیلمهای کوتاه آسیایی است و دو مستند «کودکان شب» ساخته بهروز نورانی پور و «هنر زندگی در خطر» ساخته مینا کشاورز محصول مشترک ایران و آلمان در بخش رقابتی آثار مستند این رویداد سینمایی که از تاریخ ۲۱ تا ۳۰ اکتبر (۳۰ مهر تا ۹ آبان) برگزار میشود، حضور خواهند داشت.
روی خط اکران
بازار حرف و حدیث در باره اکران سینما با اضافه شدن فیلمهای تازه به چرخه اکران گرم شده است. برخی با حاشیهها و برخی به واسطه حضور چهرههای سرشناس سینمایی و نشستهای خبری. اکران عمومی سه فیلم «روزهای نارنجی»آرش لاهوتی، «آقای سانسور» علی جبارزاده و «آبادان یازده ۶۰» مهرداد خوشبخت در حالی از روز چهارشنبه 26 شهریورماه و همزمان با هفته دفاع مقدس آغاز شد که یک هفته پیش از آن دو فیلم «بیحسی موضعی» حسین مهکام و «کاکا» به کارگردانی علی سرآهنگ به سینماها آمدند. در کنار این فیلمها، همچنین اکران «زنها فرشتهاند2» آرش معیریان، «خوب بد جلف 2، ارتش سری» پیمان قاسمخانی، «تا ابد» امید امین نگارشی و «قتل عمد» سعید دولتخانی ادامه دارد. از میان این آثار البته دو فیلم «زنها فرشتهاند2» و «قتل عمد» به صورت همزمان در اکران آنلاین هم نمایش دارند. علاوه بر این آثار، با اضافه شدن دو فیلم «گیلدا» امید بنکدار و کیوان علیمحمدی و «ایستگاه اتمسفر» مهدی جعفری به سبد اکران آنلاین، پلتفرمهای فیلیمو و نماوا هم چیدمانی تازه در این بخش پیدا کردهاند. در کنار این آثار «بنفشه آفریقایی» مونا زندی هم که دو هفتهای است اکران آنلاینش آغاز شده، از جمله فیلمهای این بخش است که تماشای آن توسط اهالی رسانه و سینما توصیه میشود.
فیلمهایی که چهره دارند اما تبلیغ نه!
فیلمهای جدید با چهرهها آمدهاند از هدیه تهرانی و پارسا پیروزفر و باران کوثری در سالن سینماها تا مهناز افشار و فاطمه معتمدآریا و سعید آقاخانی در اکران آنلاین. این فیلمها در حالی روانه اکران شدهاند که صاحبان این آثار در خوف و رجا به اکران فیلمهایشان تن دادهاند. از یک سو با پا پس کشیدن فیلمهای پرفروش به پشت خط اکران، امیدشان این است حالا که زیرسایه این آثار قرار ندارند فرصتی برای بهتر دیده شدن داشته باشند و از سوی دیگر راههای عرضه بهتر محصولات سینماییشان مسدود است. تلویزیون همچنان به سینما پشت کرده و با لجاجت نسبت به سرنوشت آثاری که صاحبانشان میگویند با از خودگذشتگی به میدان اکران آمدهاند بیتفاوت است. عملی شدن وعدههای حمایتی برای تبلیغات محیطی و شهری هم چندان مشهود نیست. به طوری که آرش لاهوتی کارگردان فیلم «روزهای نارنجی» به مهر گفته است: «هیچ هزینهای جهت تبلیغات برای اکران فیلم من نشده است. منظورم تبلیغات شهری، بیلبورد و تبلیغات تلویزیونی نیست. داستان در حد دو، سه آنونس بیست، سی ثانیهای برای فضای مجازی است.» در این میان بیلبوردهای تبلیغاتی برخی آثار هم درگیر حواشی و حذف و سانسور است. در تازهترین نمونه این اتفاقات تصویر مهناز افشار از پوستر تبلیغاتی اکران آنلاین فیلم «گیلدا» حذف شده است. فضای تبلیغاتی فیلمها در شرایطی دچار چنین وضعیت آشفتهای است که از همان روزهای آغازین بازگشایی سالنهای سینما، اهالی سینما و صاحبنظران این حوزه بر اهمیت حمایت ویژه تبلیغاتی آثار اکران شده و حتی لزوم فرهنگسازی گسترده و جلب اعتماد مخاطب برای حضور در سالنهای سینما به واسطه تیزرهای تلویزیون و تبلیغات محیطی تأکید داشتند. در چنین شرایطی فیلم «شنای پروانه» که اکران آن نیمهتمام ماند با دو میلیارد و 345 میلیون تومان در صدر جدول فروش قرار دارد و فیلمهای «خوب بد جلف 2؛ ارتش سری»، «زنها فرشتهاند2»، «بیحسی موضعی»، «تا ابد» و «جهان با من برقص» به ترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند. حضور فیلم «بیحسی موضعی» در میان 5 فیلم پرفروش در شرایطی است که تنها 11 روز از اکران این فیلم میگذرد و به نظر میرسد بازگشت پارسا پیروزفر به سینما پس از 6 سال دوری در کنار بازی باران کوثری، حسن معجونی و سهیل مستجابیان (از چهرههای مطرح اینستاگرامی) در کنار تیزرهای تبلیغاتی کنجکاویبرانگیز فیلم در فضای مجازی در جذب مخاطب بیتأثیر نبوده است. بر اساس آمار و ارقام، اکران آنلاین نسبتاً فروش بهتری دارد و با وجود نمایش همزمان این آثار در شبکههای ماهوارهای و انتشار نسخه قاچاق آن در سایتهای غیرمجاز، بخشی از مخاطبان هم ترجیح میدهند با پرداخت حق قانونی صاحبان آثار با وجدانی آسوده به تماشای فیلمها بنشینند.
از «خائنکشی» مسعود کیمیایی تا خبری خوش برای طرفداران «شهر موشها»
سینما اما فقط به اکران خلاصه نمیشود. ویترین تولیدات سینمایی هم در هفته گذشته با صدور مجوز ساخت برای فیلم تازه مسعود کیمیایی مورد توجه قرار گرفت. «خائنکشی» به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی و تهیهکنندگی علی اوجی جزو آثاری است که در جلسه اخیر شورای پروانه ساخت، مجوز تولید دریافت کرد. کیمیایی از سال 93 قصد ساخت این فیلم را داشته و طبق اطلاعاتی که در آن دوره منتشر شد «خائن کشی» درباره چند رفیق است که در فضایی گانگستری میخواهند سر نخ موضوعی حیاتی را پیدا کنند و با افت و خیزهای زیادی مواجه میشوند. «قهرمان» اصغر فرهادی، «شیشلیک» محمد حسین مهدویان، «شب داخلی دیوار» وحید جلیلوند، «تفریق» مانی حقیقی، «میخواهم سالم زندگی کنم» فریدون جیرانی، «بدون همه چیز» محسن قرایی، «قلعه» نیما جاویدی، «بالهای خوشبختی» بهروز شعیبی و ... از دیگر آثار کنجکاوی برانگیزی هستند که از ابتدای سال پروانه ساخت دریافت کردهاند. همچنین در میان تولیدات تازه سینمای ایران یک خبر خوش هم برای هواداران «شهر موشها» در صدر اخبار قرار گرفت. با انعقاد قرارداد نگارش فیلمنامه «شهرموشها ۳» بین مرضیه برومند و بنیاد سینمایی فارابی، این کارگردان و فیلمنامهنویس سینمای کودک و نوجوان کار نگارش سومین قسمت از این فیلم عروسکی موفق را آغاز کرده است. این خبر در حالی در روزهای پایانی هفته گذشته از سوی بنیاد سینمایی فارابی منتشر شد که سال گذشته نیز این بنیاد از ساخت «سرزمین بود و نبود» به کارگردانی مرضیه برومند و تهیهکنندگی همایون اسعدیان خبر داده بود. اما گویا ساخت «شهر موشها 3» در اولویت قرار گرفته و همایون اسعدیان هم در تدارک ساخت سریال طنز «ناجور» برای شبکه نمایش خانگی است.
برش
آنلاین به روایت آمار
در تازهترین اعلام رسمی آمار فروش فیلمهای اکران شده در دو سرویس فیلیمو و نماوا فیلم سینمایی «لتیان» به کارگردانی علی تیموری با وجود بازخورد منفی منتقدان سینمایی، با مجموع فروش ۵۴ هزار و ۹۱۱ بلیت، میلیاردی شد و بعد از گذشت ۳۰ روز از چرخه اکران آنلاین خارج شد تا با پشت سر گذاشتن مراحل ورود به شبکه نمایش خانگی در سرویسهای وی او دی در دسترس عموم قرار بگیرد. فیلمهای «خوب بد جلف 2، ارتش سری» پیمان قاسمخانی با 212 هزار و 578 بلیت، «خروج» ابراهیم حاتمیکیا با 154 هزار و 820 بلیت، «زیر نظر» مجید صالحی با 143 هزار و 729 بلیت، «طلا» پرویز شهبازی با 126 هزار و 746 بلیط و «لتیان» علی تیموری با 54 هزار و 911 بلیت به ترتیب در صدر پرفروشهای اکران آنلاین
قرار دارند.

همکاری روسیه و اوپک یک رابطه غیرالزامآور است
عطیه لباف
خبرنگار
بیست و دومین نشست کمیته مشترک وزارتی نظارت بر توافق تولیدکنندگان عضو و غیرعضو اوپک، موسوم به JMMC روز پنجشنبه 27 شهریورماه، در حالی برگزار شد که در همین هفته سازمان کشورهای صادرکننده نفت یعنی اوپک 60 ساله شد. جلسه ای فراتر از همکاری اعضای این سازمان و با حضور کشورهای غیرعضو به رهبری روسیه که چندسالی است برای ثبات بخشی به بازار برگزار میشود. در این جلسات که امسال به خاطر شیوع ویروس کرونا، به صورت وبینار برگزار میشود، عربستان، بزرگترین تولیدکننده نفت اوپک و روسیه، بزرگترین تولیدکننده غیر عضو همکار، نقشی پررنگتر از سایرین دارند؛ نقشی که به واسطه بشکههای نفت تولیدی آنها شکل گرفته است. در حال حاضر این گروه کاهش تولیدی در محدوده 8 میلیون بشکه در روز را به اجرا گذاشته است. کاهشی که از ماه مه 2020 و پس از سقوط تاریخی قیمتها در ماه آوریل شروع شد تا عرضه نفت در بازار محدود و ثبات نسبی برقرار شود. این گروه برای ماههای مه، ژوئن و جولای بین 9.7 میلیون بشکه تا 9.6 میلیون بشکه در روز کاهش تولید دادند و از ماه آگوست نیز کاهش تولیدی در محدوده 8 میلیون بشکه را در دستور کار قرار دادهاند که به مرور محدود میشود و این روند در آوریل 2022 پایان مییابد. در حالی که مؤسسه گلدمن ساکس و همینطور متخصصانی مانند الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه، میگویند که بازار با کمبود عرضه مواجه است اما هنوز ساختارهای بازار کشش کافی را برای بازگشت قیمتها به نرخهای سال 2019 ندارد. به طوری که روز گذشته و در زمان تنظیم این گزارش، قیمت هر بشکه نفت خام برنت 43.12 دلار و هر بشکه نفت خام شاخص WTI نیز 40.77 بود که هر دو حدود نیم درصد نزولی بودند. در جلسه روز پنجشنبه JMMC گفته شد که پایبندی اعضا در ماه آگوست ۲۰۲۰ حدود ۱۰۲ درصد بوده و بر پایبندی کامل و جبران تولید مازاد در اسرع وقت تأکید شد. اما چه عاملی 13 کشور عضو این سازمان را در کنار تولیدکنندگان نفت غیر عضو قرار داده است و تا کجا این کشورها با هم متحد میمانند؟ جولیان مَتونیر، اقتصاددان بازار نفت در این خصوص یادداشتی برای «ایران» فرستاده است که میخوانید:
تغییر در بازار نفت و چالش روابط اوپک
جولیان مَتونیر*
اقتصاددان بازار نفت
اوپک در سپتامبر 1960 میلادی با تلاش کشورهای عضو آن (در اصل ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا) برای حمایت از به اصطلاح بهای اعلان شده (posted price) -قیمت پیشنهادی شرکتهای بینالمللی نفت (IOC) به تولیدکنندگان تشکیل شد. سازوکارهای قیمتگذاری از آن زمان تاکنون تکامل یافتهاند و کشورهای عضو اوپک اکنون هر ماه قیمتهای رسمی فروش خود را تعیین میکنند، اما این سازمان بهعنوان یک نهاد مدیریت عرضه زنده مانده است.
اکثر مطالعات اقتصادی موافق این هستند که بدون اوپک، قیمت نفت پایینتر خواهد بود؛ حتی اگر منابع جدید تأمین و عرضه نفت از آن زمان تاکنون به پایین آمدن قیمتها منجر شده باشد.
اقتصادهای پیشرفته در سراسر جهان مدتهاست که از قدرت قیمتگذاری اوپک انتقاد میکنند، اما نظرات هنوز در مورد ماهیت سازمان و تأثیر مؤثر آن بر بازارهای نفت متفاوت است.
برخی از تحلیلگران بر این باورند که این کار اوپک در جلوگیری از سقوط قیمت نفت در مارس 1998 میلادی، در بازه سالهای 2017 تا 2018 و مجدداً بعد از همهگیری کووید19 در سال 2020 مؤثر بود. با وجود آنکه اعضای این سازمان توافق کامل سیاسی ندارند اما حداقل انسجام زیادی در اجرای طرحهای حمایتی و کاهش تولید نفت از خود نشان دادهاند. برخی دیگر عقیده دارند که این نهاد پس از پیشی گرفتن تولید غیراوپکیها مانند ایالات متحده و روسیه از تولید نفت عربستان، نفوذ خود را از دست داده است. از همه مهمتر، دو عضو مؤسس آن در حال حاضر تحت تحریمهای ایالات متحده هستند.
در آگوست 2018 میلادی، دولت ترامپ تحریمهای ایران را بازگرداند و هشدار داد که هر کسی که با این کشور تجارت کند قادر به تجارت با ایالات متحده نخواهد بود. ایران روزانه حدود 2.5 میلیون بشکه نفت خام با کیفیت بالا، متوسط و سنگین به بازار جهانی عرضه میکرد. در ژوئن 2019، ایالات متحده رئیسجمهوری ونزوئلا، نیکلاس مادورو را تحریم کرد و خرید نفت خام سنگین را از این کشور متوقف کرد. درحالی که این کشور هنوز بزرگترین ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد. موقعیت اوپک همچنین با اختلافات داخلی در بین اعضا، ظهور ایالات متحده بهعنوان صادرکننده عمده نفت و گذر جهان به سمت منابع انرژی پاک تر، به چالش کشیده شده است.
در ژانویه 2019، قطر رسماً از این سازمان خارج شد و این نشان دهنده نارضایتی آن از تسلط عربستان بر اوپک بود.
این گروه با تشکیل ائتلافی بهنام اوپک پلاس (Opec-plus) با روسیه و سایر تولیدکنندگان غیراوپکی سازگار و همکار شده، اما اختلالات ناشی از شیوع ویروس کرونا تا حدی تلاش آنها را تضعیف کرده است.
مهره جدید یعنی مسکو شکاف سیاسی بین تهران و ریاض را آشکار کرده است. بهطوری که ایران هشدار داد «یک جانبهگرایی» بین عربستان سعودی و روسیه میتواند منجر به مرگ اوپک شود؛ حتی «بیژن زنگنه» وزیر نفت به صراحت عنوان کرد که ایران قصد ندارد سازمان را ترک کند.
این مشارکت همچنین تنشهای جدیدی را برای متحدان ایالات متحده در داخل اوپک ایجاد کرده است. آنها اکنون خود را در رقابتی بین واشنگتن و مسکو بر سر تقاضا میبینند. در همین حال، روابط متشنج بین ایالات متحده و عربستان سعودی نیز ممکن است گروه را در سالهای آینده به
چالش بکشد.
با تغییر در انرژی اصلی و عبور از اوج دوران نفت (نقطهای که تقاضای جهانی برای نفت شروع به کاهش میکند) جهان از عصر کمبود به دوران فراوانی نفت میرسد و بههمین دلیل تقاضا از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
در دوران کمبود منابع، بازار نفت مانند یک بازار عادی رفتار نمیکرد و تولیدکنندگان پرهزینه توانستهاند در کنار تولیدکنندگان نفت ارزان همزیستی و رقابت داشته باشند. این امر اکنون دشوارتر است و بازار جهانی نفت به یک فضای رقابتیتر تبدیل شده است، همانطور که در جنگ قیمتی اخیر بین عربستان سعودی و روسیه شاهد آن بودیم. اما یک موضوع امیدوارکننده (silver lining) برای اوپک وجود دارد: جنگ قیمتی میان روسیه و عربستان همچنین آسیبپذیری تولیدکنندگان امریکایی را نشان داد. ترامپ بارها از اوپک خواسته بود که یا تولید نفت را افزایش دهد (مارس 2019) یا برعکس، تولید خود را (آوریل 2020) در یک سطح باور نکردنی کاهش دهد.
اختلافات بین روسیه و عربستان نیز نشان داده است که این همکاری اوپک پلاس یک رابطه غیرالزام آور است و منافع اقتصادی در آن غالب خواهد بود.
با وجود این، بعید بهنظر میرسد که قیمتها در حدی به سطح ثبات برسند که بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ نفت در جهان، بویژه کشورهای عضو اوپک، بتوانند با کسری مالیهای بزرگ و مزمن اقتصاد خود را اداره کنند. در طولانی مدت آنها به یک تعادل خارجی نیاز دارند و شاید پیام اصلی اوپک به جهان در حال حرکت این باشد: «شما به ما کمک کنید تا قیمت نفت مورد نیاز برای ثبات اجتماعی خود را به دست بیاوریم و ما نیز در ازای آن، تلاش بیشتری برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود انجام دهیم.»
*JULIEN MATHONNIERE

سرمربی پرشور روی نیمکت پرشورها
حامد جیرودی
خبرنگار
پس از قهرمانی تراکتور در جام حذفی با هدایت ساکت الهامی، خبرهایی مبنی بر احتمال محرومیت طولانی مدت این مربی به علت هل دادن داور و حاشیههای به وجود آمده در جریان آن مسابقه از سوی کمیته انضباطی مطرح شد. اتفاقی که در نهایت به وقوع پیوست و الهامی با 3 ماه محرومیت قطعی و 3 ماه محرومیت تعلیقی تا سال آینده مواجه شد. اما قبل از اینکه حکم به صورت قطعی صادر شود، خبر رسید که مسئولان تراکتور میخواهند مربی قهرمان خود را کنار گذاشته و مربی جدیدی را روی نیمکت خود بنشانند. در این میان، نام علی دایی به عنوان اولین گزینه هدایت سرخپوشان تبریزی مطرح شد که شهریار به آن پاسخ منفی داد. در ادامه اسامی دیگری مانند جواد نکونام و علی کریمی مطرح شدند که در نهایت نکونام در فولاد ماندنی شد و کریمی هم به تبریزیها پاسخ منفی داد. جادوگر که در لیگ سیزدهم برای تراکتور بازی و با پیراهن این تیم به قهرمانی جام حذفی رسید و از فوتبال خداحافظی کرد، در استوری اینستاگرام خود نوشت: «از مسئولان باشگاه تراکتور به دلیل اینکه جزو گزینههای سرمربیگریشان بودم، تشکر میکنم. من یک سال خوب را در تبریز گذراندم و همیشه مورد لطف و محبت مردم این شهر قرار داشتم. امیدوارم حالا که برای دومین بار قهرمانی جام حذفی را به دست آوردهاند، نتایج خوبی هم در فصل آینده لیگ قهرمانان آسیا کسب کنند. من به دعوت این عزیزان جلسهای را با مدیرعامل محترم باشگاه برگزار کردم اما برخلاف میل باطنی و به دلیل مشکلات شخصیام امکان همکاری در این مقطع را نداشتم.»
در این میان علیرضا منصوریان که خبر توافقش با تراکتور، غروب چهارشنبه اعلام شده بود، پنجشنبه ظهر با عقد قراردادی به عنوان سرمربی جدید تراکتور انتخاب شد تا هدایت این تیم را در لیگ بیستم بر عهده داشته باشد. کاپیتان و سرمربی سابق استقلال در شرایطی هدایت تراکتور را پذیرفته که کارنامه قابل دفاعی در دوران مربیگریاش به لحاظ کسب جام ندارد. منصوریان اولین بار در لیگ نهم به عنوان سرمربی پاس همدان انتخاب شد ولی تنها 10 بازی هدایت این تیم را بر عهده داشت و با یک برد، 3 مساوی و 6 باخت به کار خود پایان داد. او در ادامه دستیار افشین قطبی در تیم ملی شد و حضور در جام ملتهای 2011 را تجربه کرد و پس از آن هم در یک بازی دوستانه مقابل روسیه به عنوان سرمربی روی نیمکت تیم ملی نشست و به برد 1-0 رسید. «علیمنصور» پس از آن سرمربی تیم زیر 23 سال ایران شد ولی تیم او از رسیدن به المپیک 2012 لندن بازماند. در آن دوره شاگردان منصوریان در حالی عراق را شکست دادند که از کمال کامیابینیا دو اخطاره استفاده کرده بودند و بازی 3-0 به سود حریف اعلام و در نهایت به حذف تیم امید منجر شد. با این حال منصوریان به عنوان سرمربی تیم زیر 22 سال به کار خود ادامه داد و با کارلوس کیروش هم به عنوان آنالیزور همکاری میکرد. او در لیگ چهاردهم به عنوان سرمربی نفت تهران انتخاب شد. تا پایان لیگ پانزدهم که سرمربی این تیم بود و 77 بازی، 39 برد، 20 تساوی و 18 باخت کسب کرد. منصوریان در لیگ چهاردهم با نفت به مقام سوم و در لیگ پانزدهم به مقام پنجم رسید. او در آن دوره با نفت تا مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا هم صعود کرد و تا آستانه کسب قهرمانی جام حذفی هم پیش رفت ولی تیمش در فینال فصل 94-93 برابر ذوب آهن 3-1 شکست خورد. منصوریان ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ به عنوان سرمربی استقلال جانشین پرویز مظلومی شد و با این تیم به نایب قهرمانی لیگ شانزدهم هم رسید ولی در لیگ هفدهم ناکام بود و ۲۹ شهریور ۹۶ و در پایان هفته هفتم از سرمربیگری آبیپوشان پایتخت استعفا داد. او در 50 بازی روی نیمکت استقلال نشست و 26 برد، 13 تساوی و 11 باخت کسب کرد. منصوریان در هفته دوازدهم لیگ هجدهم سرمربی ذوبآهن شد و با این تیم در رده ششم قرار گرفت. او در لیگ نوزدهم هم سرمربی این تیم بود ولی به علت نتایج ضعیف پیش از آغاز نیم فصل دوم از این تیم کنارهگیری کرد. او در 48 بازی روی نیمکت این تیم بود و 16 برد، 17 تساوی و 15 باخت کسب کرد. گفتنی است منصوریان در شرایطی سرمربی تراکتور شده که همانند گذشته محمد خرمگاه دستیار اصلی او در این تیم است.
تراکتور زنوزی؛ هر فصل 3 سرمربی
اما به سرمربیگری منصوریان در تراکتور از زاویه دیگری نیز میتوان نگاه کرد. او در حالی روی نیمکت این تیم مینشیند که ثابت شده مربیان زمان کمی در این تیم حضور داشتهاند. با حضور محمدرضا زنوزی به عنوان مالک تراکتور قبل از شروع لیگ هجدهم، او با ارطغرل ساغلام سرمربی ترکیهای تراکتور در لیگ هفدهم قطع همکاری کرد و جان توشاک ولزی را به عنوان سرمربی این تیم برگزید ولی حضور این سرمربی مطرح و سابق رئال مادرید در تبریز کوتاه مدت بود و او پس از 6 هفته ایران را ترک کرد. در ادامه محمد تقوی دستیار او به عنوان سرمربی انتخاب شد ولی او هم در پایان نیم فصل و در شرایطی که نتایج خوبی کسب کرده بود، از هدایت این تیم کنارهگیری کرد و جرج لیکنز بلژیکی به جای او انتخاب شد. تراکتور لیگ هجدهم را با مصطفی دنیزلی آغاز کرد ولی این مربی مشهور ترکیهای هم در پایان هفته سیزدهم از هدایت این تیم کناره گرفت و احد شیخ لاری سرمربی این تیم شد ولی پس از یک بازی جای خود را به ساکت الهامی داد. این نشان میدهد که در هر فصل از زمان حضور زنوزی 3 سرمربی روی نیمکت تراکتور نشستهاند و باید دید منصوریان تا چه زمانی در این تیم میماند.
منصوریان: آرزو داشتم به تبریز بیایم
علیرضا منصوریان درباره قبول مسئولیت سرمربیگری تراکتور به سایت این باشگاه گفت: «تراکتور به همراه استقلال و پرسپولیس یکی از سه قطب فوتبال ایران است و من خیلی خوشحالم که سرمربی این تیم شدهام. فوتبال برای پرشورها عشق و زندگی است. از مدتها پیش آرزو داشتم و خیلی امیدوار بودم که یک روز به تبریز بیایم و در ورزشگاهی که 100 هزار تماشاگر دارد، سرمربیگری کنم. خدا را شکر این اتفاق افتاد و امروز افتخار پیدا کردم تا در دیار ستارخانها، باقرخانها و باکریها کار کنم. زمانی که آقای زنوزی و آقای الیاسی با من تماس گرفتند، گفتم که به خاطر «شور هواداران و احترامی که برای شما قائلم به تراکتور میآیم». در ادامه هم در کمتر از 48 ساعت با هم به توافق رسیدیم و قرارداد تنظیم شد. من خیلی راحت به تراکتور آمدم، چون احترام ویژهای برای آقای زنوزی قائلم و ایشان مانند برادر بزرگم هستند. آقای زنوزی برای فوتبال از جیب خودش خرج میکند و به همین خاطر احترام ایشان واجب است. امیدوارم هرچه سریعتر بتوانم بار دیگر ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز را پر از هواداران ببینم و شاهد شعار معروف «بیر، ایکی، اوچ» آنها باشم. انشاءالله با انرژی مثبت پرشورها، بتوانیم امسال اتفاقات خوبی را رقم بزنیم.»

نهادهای موازی در امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات باید ساماندهی شوند
سوسن صادقی
خبرنگار
«بهتازگی حبیب رستمی، دبیر انجمن رمز ایران تاکید کرد که برای حفظ امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات (افتا) لازم است یک رگولاتوری و تنظیم کننده نهایی و مستقل راهاندازی شود، چرا که هم اکنون به این موضوع در سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی پرداخته نمیشود.» از آنجایی که بحث رگولاتوری و قانونگذاری در حوزه امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات یکی از مهمترین مباحث است، در همین راستا روزنامه ایران به سراغ فعالان حوزه امنیت رفت و نظر آنها را درباره ضرورت وجود رگولاتوری مستقل در حوزه امنیت جویا شد.
دغدغه ساماندهی
علیرضا جباریان، کارشناس امنیت اعتقاد دارد، داشتن رگولاتوری مستقل بحث جدیدی نیست چرا که در حال حاضر ارگانهای موازی زیادی هستند که در حوزه امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات مشغول فعالیت هستند و همین تعدد رگولاتور باعث سردرگمی در این حوزه شده است.
جباریان به «ایران» گفت: واقعاً داشتن سازمان رگولاتوری مستقل «افتا» یک دغدغه عادی نیست، بلکه دغدغه اصلی ساماندهی نهادها و مراکزی است که ادعای رگولاتوری در حوزه امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات را دارند، چرا که هم اکنون رگولاتورهای متعدد و زیادی در این حوزه وجود دارند.
جباریان با بیان اینکه مرکز مدیریت راهبردی افتای ریاست جمهوری و مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانهای (ماهر) سازمان پدافند غیرعامل در حوزه رگولاتوری فعال هستند، افزود: داشتن رگولاتوری مستقل و عملیاتی کردن آن میتواند اقدام مثبتی باشد و فعالان این حوزه و سازمانها و نهادها و شرکتها و... را از سردرگمی نجات دهد ولی اگر قرار باشد باز نهاد دیگری به نام سازمان رگولاتوری مستقل امنیت شکل بگیرد و یک نهاد دیگر به نهادهای موجود اضافه شود، اقدام خوبی
نیست.
جباریان در ادامه گفت: با تشکیل سازمان رگولاتوری مستقل امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات باید دیگر نهادها حذف یا با هم ادغام شوند و بهصورت زیرمجموعه یک کل قرار بگیرند، به طوری که بخش کل، سیاستگذاریهای کلان را انجام دهد و زیرمجموعهها بهصورت سلسله مراتب در حوزههای مختلف فعالیت کنند تا از موازی کاری نیز پرهیز شود.
میلاد نوری، دیگر کارشناس امنیت نیز معتقد است در نگاه اول شاید احساس شود که ما برای بهبود امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات نیاز به یک سازمان رگولاتوری مستقل در این حوزه داریم ولی باید گفت ما بهدلیل داشتن تعداد زیادی مرکز و سازمان در حوزه امنیت، بیشتر از آن نیازمند ساماندهی هستیم، چرا که ایجاد امنیت تنها از عهده یک نهاد و سازمان خارج است.
نوری به «ایران» گفت: بهنظر میرسد اگر این سازمان نیز ایجاد شود یک نهاد به دیگر نهادها اضافه شده و باز شاهد موازی کاری خواهیم بود و این اقدام تنها سدی دیگر بر سدهای قبلی ارائه دهندگان واقعی خدمات در این فضا اضافه خواهد کرد. وی همچنین با بیان اینکه مفهوم «امنیت» یک مفهوم گستردهای است، افزود: زمانی که از امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات صحبت به میان میآید، باید تعریف امنیت مشخص باشد، چرا که امنیت اطلاعات کاربران در دست کسب و کارها، امنیت مراودات مالی کاربران، امنیت روانی شهروندان و... همه در این فضا خلاصه میشود و مهمتر اینکه برای حفظ امنیت در ابعاد مختلف این فضا، خلأهای قانونی و در برخی موارد ضعف در اجرای قوانین موجود وجود دارد.
نوری در ادامه گفت: بهعنوان مثال کسب و کارها نیاز به دریافت تصویر مدارک حساس کاربر نظیر کارت ملی، کارت بانکی و... دارند، ولی در زمینه اجازه نحوه دریافت مدارک، نحوه ذخیره آنها و حتی برخورد قانونی در صورت لو رفتن مدارک کاربران و... هیچ قانون مشخصی وجود ندارد. از سوی دیگر حتی بهدلیل وجود نقص امنیت در سرویسدهندهها، اطلاعات کاربران نشت پیدا کند در این بخش هم هیچ قانون و تبعات قانونی خاصی برای قصور سرویس دهنده وجود ندارد. بنابراین همانطور که میبینید دغدغه فضای امنیت تولید و تبادل اطلاعات داشتن رگولاتوری مستقل نیست؛ بلکه بیشتر رفع خلأهای قانونی و... است تا امنیت در فضای تولید و تبادل اطلاعات افزایش یابد.
وی افزود: این روزها سازمانهای مختلف در حال ایجاد محدودیت در قالب قوانین جدید و دست و پاگیر بخصوص برای کسب و کارهای اینترنتی با ابزارهای مختلفی مانند احراز هویت کاربران، استعلامهای مالی و... هستند در حالی که مسئولان بهتر است بهجای ایجاد قوانین هر چه بیشتر یا نهاد بیشتر و موازی، درصدد اصلاح قوانین و ایجاد ابزارها و افزایش آگاهی مردم و مدیران در زمینه امنیت باشند.
خلأ اعمال قدرت
اما مرتضی نکویی، دیگر کارشناس افتا، اعتقاد دارد حوزه امنیت نیازمند تنظیم و مقررات و رگولاتوری مستقل است و سال هاست که فعالان حوزه امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات این موضوع را طرح میکنند.
نکویی به «ایران» گفت: در حوزه امنیت هم اکنون نهادها و سازمانهای مختلفی مانند افتا، ماهر، نما، پدافند غیرعامل کشور، سازمان نصر کشور و مرکز ملی فضای مجازی فعال هستند و با اینکه تمام این بخشها کارهای خوبی انجام دادهاند ولی با تعدد رگولاتوری روبهرو هستیم و این اصلاً خوب نیست از اینرو نیاز است تا با تشکیل زیرساختها در حوزه افتا انسجام و یکپارچگی ایجاد شود.
این کارشناس امنیت معتقد است افتا مبحث گستردهای است و با تشکیل یک سازمان رگولاتوری مستقل امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات نباید کاری کرد که یک سازمان انحصاری شکل بگیرد، چرا که انحصار نیز خود مشکلات و معضلات خود را در پی دارد.
وی در ادامه گفت: از آنجایی که بحث امنیت در کشور ما به بلوغ مناسبی نرسیده است و برخی سازمانهای امنیت مانند افتای ریاست جمهوری با اینکه کارها و اقدامهای خوبی در این حوزه انجام دادهاند، بسیار جوان هستند بنابراین باید با کمک نهادهایی که هم اکنون در حوزه امنیت شکل گرفتهاند و در کنار آن با کمک شرکتهایی که در حوزه افتا صاحبنظر هستند، این سازمان رگولاتور مستقل شکل بگیرد. حتی باید بتوان از نیروهای خبره موجود که در استارتاپها و شرکتهای کوچک فعال هستند، بهره برد.
نکویی تأکید کرد که سازمانها و مراکزی که هم اکنون در زمینه افتا فعالیت دارند، تلاش میکنند تا به یک رگولاتوری مستقل، جامع و بدون انحصار تبدیل شوند ولی این رگولاتوری باید متشکل از کارگروههای مختلف و با کمک صاحبنظرانی باشد که اطلاعات آنها ثانیه به ثانیه بهروز میشود بنابراین نیازمند کارگروهی منسجم و زیرمجموعههایی هستیم تا زیر نظر یک مرکزیتی فعالیت کنند.
نکویی به بحث چالشهایی که در حوزه مدیریتی سازمانها و نهادها وجود دارد نیز اشاره کرد و افزود: مدیران حوزه زیرساختهای حیاتی در زمینه امنیت آگاهی ندارد و به علت داشتن تفکر سنتی و بیگانه بودن با مباحث آیتی و افتا ابلاغیههای امنیتی یا بحث امنیت را جدی نمیگیرند بهطوری که وقتی مرکزی مانند افتا مسأله مهم امنیتی را ابلاغ میکند، مدیران سازمانها آن را اعمال نمیکنند.
وی اعتقاد دارد اگر سازمان رگولاتوری مستقلی وجود داشته باشد میتواند اعمال قدرت و نفوذ کند تا آنها بحثهای امنیتی را در سازمان و نهادهای خود جدی بگیرند حتی به این طریق میتوان بحث جدی گرفتن امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات را در کشور بیشتر جا انداخت بخصوص برای مدیران با تفکر سنتی که با مباحث آی تی و افتا بیگانهاند.
کاظم فلاحی، دیگر کارشناس امنیت نیز اعتقاد دارد که بخش امنیت و تبادل اطلاعات به رگولاتوری مستقل نیاز دارد و بهتر است که بحث امنیت رگولاتوری جدا از سازمان تنطیم مقررات و ارتباطات رادیویی باشد.
فلاحی به «ایران» گفت: سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی خود چندین حوزه مانند اپراتورها، سرویس دهندهها و غیره را رگولاتوری کرده و بر آنها نظارت دارد و بخوبی هم اعمال قدرت میکند ولی در حوزه امنیت شرکتهایی که بهعنوان مثال اطلاعاتشان لو رفته اعمال قدرت نکرده است بنابراین بخش امنیت به چنین سازمانی نیاز دارد تا در این بخش اعمال قدرت کند. این کارشناس امنیت معتقد است هنوز وقتی شرکتی، مؤسسهای و... در زمینه امنیت دچار مشکل میشود مثلاً اپلیکیشنی اطلاعاتش هک شده و لو رفته و منتشر میشود هیچ نهادی نیست این موضوع را پیگیری و نظارت کرده، جریمه کند و دیگر اقدامهای قانونی را اعمال کند.

در بهار عمر یاد از شهریار آرید
۲۷ شهریور به عنوان روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری شده. همه ما کمابیش محمدحسین شهریار شاعر پرآوازۀ معاصر ایران را میشناسیم. اما شاید کمتر از اشعاری که در مورد این شاعر محبوب سروده شده باشد مطلع باشیم.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی
در بهار عمر یاد از شهریار آرید را ببینید
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی
در بهار عمر یاد از شهریار آرید را ببینید

وضعیت قرمز
- معاون کل وزارت بهداشت: تمام مناطق کشور در وضعیت قرمز کرونایی است
- رئیس جمهوری بر ضرورت پرهیز از سفرهای غیرضروری و برپایی تجمعات و همچنین رعایت دقیق دستورالعملهای بهداشتی تأکید کرد
کرونا حالا یک بیماری برای تمام فصول شده است و تابستان و زمستان نمیشناسد. بدون زمان و مرز پیش میتازد و حتی به گفته معاون کل وزیر بهداشت، از رنگبندی هم خارج شده. زیر آسمان همه ایران، قرمز کرونایی است! مسئولان و کادر درمانی در همه استانها، نگران تکرار تجربههای تلخ و سنگین و پرفشار اسفند ماه سال گذشتهاند. با این تفاوت که بدنه درمان آمادگی و نشاط کاری گذشته برای مقابله با این بیماری را ندارد. بدنه درمان خسته و نگران، امید به همداستانی و همیاری همه مردم در همه استانهای کشور برای مقابله با این بیماری دارد. آنها میخواهند شهروندان تا میتوانند پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند، انتظاری که این روزها چندان محقق نمیشود!
صفحه 5 و6را بخوانید
صفحه 5 و6را بخوانید

ماشه خالی
-در حالی که امریکا ادعا میکند تحریم های شورای امنیت علیه ایران را فعال می کند ،دبیرکل سازمان ملل گفت که تفسیر بازگشت ماشه به شورای امنیت برمی گردد نه امریکا
-ظریف به پمپئو: بیستم سپتامبر هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد
گروه سیاسی/ مقامهای دولت امریکا به رغم مخالفت یکپارچه جامعه بین المللی همچنان بر بازگشت تحریمهای چندجانبه ضد ایرانی در چارچوب برجام تأکید میکنند. چند روز بعد از آنکه رئیس شورای امنیت اعلام کرد که نامه رسمی امریکا برای به جریان انداختن مکانیسم ماشه به دلیل خروج این کشور از برجام و مخالفت رسمی سایر اعضای این شورا امکان پیگیری ندارد، مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا این موضعگیری را نادیده گرفت و مدعی شد تحریمهای بینالمللی علیه ایران از نیمه شب ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) باز خواهند گشت. ادعایی که «آنتونیو گوترش»، دبیر کل سازمان ملل به آن واکنش نشان داده و به دولت امریکا هشدار داده که همه اقدامات پیرامون برجام در چارچوب شورای امنیت پیگیری میشود.
با وجود این وزیر خارجه امریکا در روزهای اخیر ادعای بازگشت خودکار تحریمها ذیل فعال شدن مکانیسم ماشه را در نشست خبری مشترکش با «دومینیک راب»، وزیر خارجه انگلیس تکرار کرد و گفت: «ما هفته آینده برای بازگرداندن تحریمها علیه ایران به سازمان ملل برخواهیم گشت تا اطمینان حاصل کنیم که محدودیتهای تسلیحاتی علیه ایران، دائمی میشوند.» وزیر امور خارجه امریکا همچنین طی سفری که در روزهای اخیر به کشور سورینام، واقع در شمال امریکای جنوبی داشت ادعا کرد که ایالات متحده انتظار دارد که همه کشورهای جهان از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر بازگشت تحریمها علیه ایران پیروی کنند. مایک پمپئو طی نشست خبری مشترک با «چان سانتوخی» رئیس جمهوری سورینام، افزود: «ایالات متحده مصمم است تمام قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را اجرا کند و در روز دوشنبه، قطعنامههای جدیدی از شورای امنیت وضع خواهد شد و ما قصد داریم از همه کشورها بخواهیم که از آنها حمایت کنند.»
یک روز بعد از ادعاهای وزیر خارجه امریکا درباره برگرداندن محدودیتهای تسلیحاتی ایران، «الیوت آبرامز»، نماینده جدید دولت امریکا در امور ایران گفت که شرکتهای سازنده سلاح، در صورتی که بعد از بازگشت تحریمها علیه ایران به این کشور سلاح بفروشند مشمول تحریمهای امریکا خواهند شد. آبرامز افزود: «تحریمهای سازمان ملل علیه ایران یکشنبه آینده ساعت ۰۸:۰۰ شب به وقت شرقی بازخواهند گشت.»
در همین حال منابع آگاه دیپلماتیک در گفتوگو با خبرگزاری رویترز مدعی شدهاند که رئیس جمهوری امریکا قصد دارد با امضای یک فرمان اجرایی جدید طرفهایی را که وارد مبادلات تسلیحاتی با ایران میشوند تحریم کند. به گفته این منابع، این فرمان اجرایی به رئیس جمهوری امریکا اختیار خواهد داد علیه طرفهایی که ممنوعیتهای مربوط به مبادلات تسلیحات را با ایران نقض میکنند، تحریمهای ثانویه اعمال کند. منابع مورد استناد رویترز گفتهاند این فرمان اجرایی که احتمالاْ طی روزهای آینده صادر خواهد شد طرفهای ناقض این ممنوعیتها را به قطع دسترسی به بازار امریکا تهدید خواهد کرد. علاوه بر این، وزارت خزانهداری امریکا هم پنجشنبه گذشته اعلام کرد که 45 فرد ایرانی و سه سازمان را به بهانه و ادعای مرتبط بودن با وزارت اطلاعات به لیست تحریمهایش علیه ایران افزوده است.
محدودیتهای تسلیحاتی علیه ایران بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در شرایطی قرار است از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ لغو شود که امریکا پیشتر برای جلوگیری از انقضای این تحریمها از طریق معرفی قطعنامهای در شورای امنیت ناکام مانده بود. پیشنویس قطعنامه امریکا که روز ۲۵ مرداد به رأی گذاشته شد با ۱۱ رأی ممتنع، ۲ رأی موافق (امریکا و جمهوری دومینیکن) و ۲ رأی مخالف (روسیه و چین) رد شد. به دنبال همین شکست بود که واشنگتن برای تمدید محدودیتهای تسلیحاتی علیه ایران تلاش کرد بر اساس یک تفسیر یکجانبه از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و برجام، سازوکار حل اختلاف موسوم به مکانیسم ماشه یا «اسنپ بک» را برای بازگرداندن تمامی تحریمهای بینالمللی علیه ایران فعال کند. این ساز و کار به دنبال احیای تمامی قطعنامههای تحریمی علیه تهران است که پس از حصول برجام میان ایران و گروه موسوم به ۱+۵ تعلیق شده بودند. بعد از شکست در تصویب قطعنامه جدید علیه ایران، نامه روز 30 مرداد امریکا به رئیس شورای امنیت با هدف به جریان انداختن مکانیسم ماشه هم با مخالفت رسمی 13 عضو این شورا وارد پروسه اجرایی نشد تا مقامهای امریکایی به طور یکجانبه اعلام کنند که با پایان یافتن مهلت 30 روزه یعنی از زمان طرح درخواست فعال شدن مکانیسم ماشه تا موعد پایانی و یک ماهه آن، همه تحریمهای سازمان ملل نیمه شب ۲۰ سپتامبر برابر با ۰۴:۳۱ بامداد ۳۰ شهریورماه علیه ایران از سر گرفته میشود. این تاریخ، چند روز قبل از سخنرانی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد است.
گوترش: تصمیمگیری به عهده شورای امنیت است
مواضع تکراری و ادعایی دولتمردان امریکا مبنی بر بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران ظرف یک هفته آینده باعث شد تا دبیرکل سازمان ملل واکنش نشان دهد و بگوید که تصمیمگیری و اقدام درباره قطعنامه تحریمهای ایران برعهده شورای امنیت است.
به گزارش ایرنا، او تأکید کرد: «موضع ما بسیار ساده و به همان صورت باقی میماند. این شورای امنیت به عنوان یک رکن سازمان ملل متحد است که وظیفه تفسیر قطعنامههای شورای امنیت را دارد. از این رو، ما همان گونه عمل میکنیم که شورای امنیت عمل کند.»
روسیه: خود را بی اعتبار نکنید
نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در«وین» هم درخصوص ادعای امریکا مبنی بر فعال شدن مکانیسم ماشه ظرف یک هفته آینده تصریح کرد که امریکا مجوز فعال سازی «مکانیسم ماشه» را ندارد زیرا شورای امنیت این کشور را به عنوان عضو برجام به رسمیت نمیشناسد.
«اولیانوف» نوشت: «چطور چنین کاری را میتوان انجام داد؟ آیا امریکا قرار است از جانب شورای امنیت سازمان ملل حرف بزند؟ چه کسی به شما چنین مجوزی داده است؟ متوجه نیستید که تمامی اعضای شورای امنیت به صراحت تصریح کردهاند که ما ایالات متحده را به عنوان عضو برجام به رسمیت نمیشناسیم؟ دست از بیاعتبارسازی کشور خود بردارید.» نماینده روسیه سپس با اشاره به این موارد تصریح کرد: «بخش دیپلماتیک ایالات متحده دچار ایراد و مشکل است.»
در همین حال «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه با بیان اینکه تحریمهای امریکا علیه ایران فایدهای نداشته و نخواهد داشت، تأکید کرد که مسکو آماده است تا برای برقراری گفتوگو بین ایران و ایالات متحده، کمک کند. مخالفت روسیه با مواضع امریکا در حالی است که تلاش این کشور علیه ایران از همان آغاز با مخالفتهای جدی روبرو شده بود. چنان که «هایکو ماس»، «دومینیک راب» و «ژان ایو لودریان» وزرای خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه هفته گذشته در نشستی در لندن که «جوسپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز به صورت ویدئوکنفرانس به آن پیوست، پیرامون حفظ برجام و رد ادعای امریکا درباره فعال شدن مکانیسم ماشه علیه ایران توافق کردند. کشورهای روسیه و چین هم پیش از آن با رد درخواستهای امریکا بر غیرقانونی بودن آن تأکید کرده بودند. چه نماینده چین در سازمان ملل تصریح کرد که اعضای شورای امنیت معتقدند ابلاغیه امریکا به این شورا درباره ایران را نباید به معنی آغاز روند بازگشت خودکار تحریمها علیه ایران تلقی کرد.
برش
ظریف: پمپئو! باز هم اشتباه میکنی
«محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه ایران در واکنش به ادعای همتای امریکایی اش مبنی بر اینکه تحریمهای بینالمللی علیه ایران بیستم سپتامبر بازخواهند گشت، تأکید کرد که در این تاریخ اتفاقی رخ نمیدهد. ظریف در این پیام با پیوست یکی از یادداشتهای «جان بولتون»، مشاورامنیت ملی پیشین کاخ سفید با استناد به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، این موضوع را روشن ساخت که امریکا دیگر عضوی از برجام نیست. او در این پیام خطاب به وزیر امور خارجه امریکا نوشت: «پمپئو، باز هم اشتباه میکنی، هیچ اتفاق جدیدی در ۲۰ سپتامبر رخ نمیدهد.» ظریف در ادامه نوشت: «فقط کافی است قطعنامه ۲۲۳۱ را بخوانی. حتی بولتون که رئیست را قانع کرده بود تا به تو دستور دهد به مشارکت امریکا در برجام خاتمه دهی، این قطعنامه را خوانده بود.» ظریف در پایان پیام توئیتری خود نوشت: «به تعبیر بولتون: فرآیند ساده، خودکار و یا سریع نیست، بلکه به صورت تعمدی، پیچیده و طولانی مدت طراحی شده است.» وزیر امور خارجه ایران در پایان تأکید کرد: «ایالات متحده یک مشارکتکننده در برجام نیست.» پیشتر حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران هم در واکنش به تهدیدات امریکا برای استفاده از ماشه برجام گفته بود که «همه دنیا میدانند مکانسیم ماشه برای اعضای برجام است و کسی که برجام را خائنانه و آنرا بدترین توافق تاریخی امریکا دانسته، از این برجام خارج شده است، صلاحیت این کار را ندارد. بنابراین روز شنبه و یکشنبه روز پیروزی ملت ایران و روز شکست مفتضحانه امریکا است.» رئیس جمهوری ایران تصریح کرده بود که «کانالهای ضدایرانی خارج از کشور برای خودشان خبر درست نکنند و بگویند امریکا ادعایی کرده و یک ماه هم صبر کرده بنابراین میتواند از این مکانیسم استفاده کند. اصلاً مکانیسمی شروع نشد که به نتیجهای برسد.»

برجام برای مردم و امنیت ملی
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی ریاستجمهوری و سخنگوی دولت
امریکا سی روز پیش در اقـــــدامی خــــلاف حقـــوق بینالمـــللی خواســت تا سازوکار ماشه را بهکار بیندازد. شواهد نشان میدهد ایران میتواند شاهد موفقیت دیگـــ ری در چارچوب دیپلماسی چندجانبهگرا و ناکامی امریـــکا در اســـتفاده از سیاست یکجانبهگرایی و شکست این کشور در استفاده از مکانیسم ماشه باشد. دولت امریکا تنها با ایران در تنش نیست اما در هیچکدام از بحرانهای خودساختهاش تا این حد در عرصه بینالمللی کماعتبار نشده است.
یک دهه قبل، حتی باور کردنی هم نبود که امریکا چنان منزوی شود که متحدان سنتیاش در اروپا نیز از این دولت رویگردان شوند و با صدای بلند به خواستههای آن «نه» بگویند. باورنکردنیتر اینکه این ایستادگی دسته جمعی در مهمترین نهاد امنیتی جهان برای نجات توافقی انجام بگیرد که ایران در محور آن قرار دارد. یادمان نرفته است که دولت امریکا در آن سالها تنها با اشارهای میتوانست قدرتهای کوچک و بزرگ جهان را برای تصویب شش قطعنامه علیه ایران همراه سازد، ولی امروز کشورهای همراهیکننده امریکا در جامعه جهانی نه تنها به تعداد انگشتان یک دست نمیرسند بلکه برخی از آنها از میان منفورترین و منزویترین دولتها و خود از نقضکنندگان قواعد بینالمللی هستند.
ادعای وزیر امور خارجه امریکا درخصوص بازگشت تحریمهای پیشین شورای امنیت و ارعاب جوامع به متابعت از آن تحریمهای منقضی شده، رسوایی دیگری است که در عمل اثر حقوقی برجای نخواهد گذاشت. سؤال این است که چرا دولت امریکا با وجود آگاهی از این امر، همچنان به این راه بنبست اصرار میکند؟ پاسخ ساده است: آنها با نزدیک شدن به انتخابات امریکا و در ناامیدی از دو سال برنامهریزی برای متقاعد کردن اعضای برجام به نابودی این توافق امیدوارند که با تحریک ایران به خروج از برجام این مأموریت ناتمام را تکمیل کنند. جنگطلبترین آنها میخواهند با تنشآفرینی در روزهای باقیمانده تا انتخابات، توجهات داخلی را از کارنامه ناکام دونالد ترامپ منحرف کرده و نظر افکار عمومی را به انتخاب دوباره او برای به سرانجام رساندن یک ماجراجویی جدید، جلب کنند.
ما در سالهای گذشته - به رغم به تن خریدن سختیهای بسیار و وارد آمدن دشواریهای زیاد بر ملت و دولت - با افزایش مقاومت در داخل و تدبیر در عرصه بینالمللی همه نقشههای آنها را جهت ایجاد اجماع جهانی برای بالا بردن سطح تنشها تا حد خارج از کنترل کردن بحرانها و وارد آوردن خسارات تمدنی علیه ایران نقش بر آب کردهایم و امروز نیز با تداوم مقاومت و همراه کردن جامعه و نیز با انسجام سیاسی نباید اجازه دهیم هیچکدام از نقشههای ضد ایرانی محقق شوند. این احتمالاً آخرین مرحله از نمایش ساکنان کاخ سفید است که به دنبال کسب اعتباری برای خرج کردن در مبارزات انتخاباتی میگردند. دولت فعلی امریکا کلیه ظرفیتهای مؤثر تحریم را بهکار گرفته و بهواقع چیزی فراتر از آنچه تاکنون حاصل شده از هر گونه تحریم جدیدی به دست نمیآید. آنچه اکنون در صحنه سیاست امریکا درخصوص مکانیسم ماشه در جریان است، تلاش برای کشاندن ایران به زمین بازی جدیدی است که امکانات جدیدی هم در اختیار این کشور قرار دهد. تلاش برای نابود کردن ظرفیتهای باقیمانده از برجام است.
ما از آنچه ممکن است در روزهای آینده و حتی فعال شدن مکانیسم ماشه در پیش باشد نگران نیستیم اما نگران ماشهای هستیم که به هر دلیل اعم از ناآگاهی یا بیدقتی در کشورمان چکانده شود؛ آنها که هنوز مشت امریکا برایشان باز نشده و منطق بازی کنونی امریکا را نمیدانند. این روزها و هفتههای تعیینکننده، جایی برای رفتارها و گفتارهای احساسی و هیجانی و امتیازگیری در سیاست داخلی نیست. بالا بردن تب برجامستیزی نتیجهای جز تغییر زمین بازی به نفع دولت درمانده امریکا نخواهد داشت. کار شایسته این روزها ایجاد مقاومت فزاینده و اجتماعی کردن بیشتر آن و نیز انسجام سیاسی و سیاستی بر محور بازدارندگی دیپلماتیک برآمده از برجام، انزوای دیپلماتیک تحمیلشده بر دولت کنونی امریکا در پرونده هستهای ایران و به تماشا نشستن دست و پا زدنهای دولت امریکا در باتلاقی است که خود ساخته است. طمأنینه و ظرفیت صبوری کردن گاه مؤثرین اقدام برای مقابله با دشمن است.
انزوای دیپلماتیک امروز امریکا محصول شکیبایی ما در همان روزی است که دونالد ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود. شاید اگر آن روز تصمیم به تلافی زودهنگام میگرفتیم تا احساس خشم خود را نشان دهیم یا در عرصه سیاست داخلی به امتیازی دست یابیم، امروز از انزوای امریکا و حمایت اکثریت اعضای شورای امنیت از ایران خبری نبود. استراتژی دوگانه افزایش مقاومت در داخل و دیپلماسی هوشمندانه زیربنای همه این دستاوردهای سیاسی و دیپلماتیک است.
دستیار ارتباطات اجتماعی ریاستجمهوری و سخنگوی دولت
امریکا سی روز پیش در اقـــــدامی خــــلاف حقـــوق بینالمـــللی خواســت تا سازوکار ماشه را بهکار بیندازد. شواهد نشان میدهد ایران میتواند شاهد موفقیت دیگـــ ری در چارچوب دیپلماسی چندجانبهگرا و ناکامی امریـــکا در اســـتفاده از سیاست یکجانبهگرایی و شکست این کشور در استفاده از مکانیسم ماشه باشد. دولت امریکا تنها با ایران در تنش نیست اما در هیچکدام از بحرانهای خودساختهاش تا این حد در عرصه بینالمللی کماعتبار نشده است.
یک دهه قبل، حتی باور کردنی هم نبود که امریکا چنان منزوی شود که متحدان سنتیاش در اروپا نیز از این دولت رویگردان شوند و با صدای بلند به خواستههای آن «نه» بگویند. باورنکردنیتر اینکه این ایستادگی دسته جمعی در مهمترین نهاد امنیتی جهان برای نجات توافقی انجام بگیرد که ایران در محور آن قرار دارد. یادمان نرفته است که دولت امریکا در آن سالها تنها با اشارهای میتوانست قدرتهای کوچک و بزرگ جهان را برای تصویب شش قطعنامه علیه ایران همراه سازد، ولی امروز کشورهای همراهیکننده امریکا در جامعه جهانی نه تنها به تعداد انگشتان یک دست نمیرسند بلکه برخی از آنها از میان منفورترین و منزویترین دولتها و خود از نقضکنندگان قواعد بینالمللی هستند.
ادعای وزیر امور خارجه امریکا درخصوص بازگشت تحریمهای پیشین شورای امنیت و ارعاب جوامع به متابعت از آن تحریمهای منقضی شده، رسوایی دیگری است که در عمل اثر حقوقی برجای نخواهد گذاشت. سؤال این است که چرا دولت امریکا با وجود آگاهی از این امر، همچنان به این راه بنبست اصرار میکند؟ پاسخ ساده است: آنها با نزدیک شدن به انتخابات امریکا و در ناامیدی از دو سال برنامهریزی برای متقاعد کردن اعضای برجام به نابودی این توافق امیدوارند که با تحریک ایران به خروج از برجام این مأموریت ناتمام را تکمیل کنند. جنگطلبترین آنها میخواهند با تنشآفرینی در روزهای باقیمانده تا انتخابات، توجهات داخلی را از کارنامه ناکام دونالد ترامپ منحرف کرده و نظر افکار عمومی را به انتخاب دوباره او برای به سرانجام رساندن یک ماجراجویی جدید، جلب کنند.
ما در سالهای گذشته - به رغم به تن خریدن سختیهای بسیار و وارد آمدن دشواریهای زیاد بر ملت و دولت - با افزایش مقاومت در داخل و تدبیر در عرصه بینالمللی همه نقشههای آنها را جهت ایجاد اجماع جهانی برای بالا بردن سطح تنشها تا حد خارج از کنترل کردن بحرانها و وارد آوردن خسارات تمدنی علیه ایران نقش بر آب کردهایم و امروز نیز با تداوم مقاومت و همراه کردن جامعه و نیز با انسجام سیاسی نباید اجازه دهیم هیچکدام از نقشههای ضد ایرانی محقق شوند. این احتمالاً آخرین مرحله از نمایش ساکنان کاخ سفید است که به دنبال کسب اعتباری برای خرج کردن در مبارزات انتخاباتی میگردند. دولت فعلی امریکا کلیه ظرفیتهای مؤثر تحریم را بهکار گرفته و بهواقع چیزی فراتر از آنچه تاکنون حاصل شده از هر گونه تحریم جدیدی به دست نمیآید. آنچه اکنون در صحنه سیاست امریکا درخصوص مکانیسم ماشه در جریان است، تلاش برای کشاندن ایران به زمین بازی جدیدی است که امکانات جدیدی هم در اختیار این کشور قرار دهد. تلاش برای نابود کردن ظرفیتهای باقیمانده از برجام است.
ما از آنچه ممکن است در روزهای آینده و حتی فعال شدن مکانیسم ماشه در پیش باشد نگران نیستیم اما نگران ماشهای هستیم که به هر دلیل اعم از ناآگاهی یا بیدقتی در کشورمان چکانده شود؛ آنها که هنوز مشت امریکا برایشان باز نشده و منطق بازی کنونی امریکا را نمیدانند. این روزها و هفتههای تعیینکننده، جایی برای رفتارها و گفتارهای احساسی و هیجانی و امتیازگیری در سیاست داخلی نیست. بالا بردن تب برجامستیزی نتیجهای جز تغییر زمین بازی به نفع دولت درمانده امریکا نخواهد داشت. کار شایسته این روزها ایجاد مقاومت فزاینده و اجتماعی کردن بیشتر آن و نیز انسجام سیاسی و سیاستی بر محور بازدارندگی دیپلماتیک برآمده از برجام، انزوای دیپلماتیک تحمیلشده بر دولت کنونی امریکا در پرونده هستهای ایران و به تماشا نشستن دست و پا زدنهای دولت امریکا در باتلاقی است که خود ساخته است. طمأنینه و ظرفیت صبوری کردن گاه مؤثرین اقدام برای مقابله با دشمن است.
انزوای دیپلماتیک امروز امریکا محصول شکیبایی ما در همان روزی است که دونالد ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود. شاید اگر آن روز تصمیم به تلافی زودهنگام میگرفتیم تا احساس خشم خود را نشان دهیم یا در عرصه سیاست داخلی به امتیازی دست یابیم، امروز از انزوای امریکا و حمایت اکثریت اعضای شورای امنیت از ایران خبری نبود. استراتژی دوگانه افزایش مقاومت در داخل و دیپلماسی هوشمندانه زیربنای همه این دستاوردهای سیاسی و دیپلماتیک است.

مدل جذابیت- امکانپذیری برای سیاستگذاری
امیر ناظمی
معاون وزیر ارتباطات
آدمـــــی در میـــــانــه آرزوهایش و واقعیت توانمندیهایش جایی سرگردان است. از یک سو ما اشتیاق و آرزوهــــای فــــراوان داریم که تنها و تنها واقعیت زندگی است که میتواند مانعی بر این آرزوهای افسارگسیخته شوند. واقعیت زندگی یعنی سنجش امکانپذیری تحقق رؤیایی که داریم. توازن و تناسب میان همین آرزوها و واقعیت موجود است که بسیاری از ویژگیهای رفتار فردی و اجتماعی ما را شکل میدهد. گاه آرزوها فراتر از واقعیت امکانپذیریها میروند و از دل همین عدمتناسب است که ناگاه ناامیدی و افسردگی ظهور پیدا میکند.
انسان بدون سرمایهای را تصور کنید که رؤیاهایش افزون بردایره امکانات درآمد اوست؛ یا انسانی که آرزویش دویدن با سرعت نور؛ هر دو به یک اندازه از این فاصله گسترده و زیادی که میان آرزوهای آنان و واقعیت زندگیشان جاخوش کرده است؛ به سختی روزگار میگذرانند. آرزوی افسارگسیخته اگر با واقعیت زندگی رام نشود، زندگی را به پرتگاه جنون میکشاند.
سیاستگذاری از همین حقیقت بهره گرفته است تا مدلی بسازد بهنام مدل جذابیت- امکانپذیری. جذابیت نماینده همان آرزوهای ماست، همان چیزی که اگر به تناسب باشد انگیزه ماست و اگر بیتناسب با واقعیت ما، نابودکننده منابع ملی میشود. از سوی دیگر امکانپذیری نمایندگی واقعیت ماست. امکانپذیری نشاندهنده میزان قابل دسترس بودن یک هدف است. دقت کنیم که امکانپذیری نمایندگی پتانسیلهای ما هم هست؛ فراتر از توان فعلی، بلکه نماینده مجموع توان فعلی و توانی که در آینده خواهیم داشت.
فرض کنید که قرار است برای سیاستهای حوزهای مانند فناوری اطلاعات، اولویتگذاری شود. اولویتگذاری نشانه عقلانیت ماست تا منابع ما هدر نرود. به این ترتیب لازم است تا حوزههای مختلف فناوری اطلاعات بر اساس همین دوگانه جذابیت- امکانپذیری در یک ماتریس جایابی شوند.
به این ترتیب لازم است تا ابتدا حوزههای فناوری اطلاعات (اعم از حوزههای کاربردی امروز یا حوزههایی تحقیقاتی که فردا روز کاربردی میشوند) فهرست و از طریق این فهرست، تک به تک بر اساس دو معیار کلی در این ماتریس جایابی شوند. بدیهی است که هر چه از نظرات بیشتری برای جایابی بهره گرفته شود، اعتماد به نتایج و اولویتها بیشتر میشود.
جذابیت از کجا زاییده میشود؟
جذابیت یا همان آرزوهای ما اما ناشی از ترکیب حداقل ۳ مؤلفه است:
۱-خلق ثروت: هر چه فناوری برای ما درآمد بیشتری ایجاد کند آرزوشدنیتر است. کسی آرزوی فناوری بدون درآمد را ندارد. حوزههایی مانند بازی را در نظر بگیرید که درآمد اپهای بازی برابر با کل اپهای غیربازی است!
۲-کیفیت زندگی: گاه ممکن است ارزش آن فناوری در افزایش کیفیت زندگی ما باشد، هرچند ارزش بالایی برای پول درآوردن نداشته باشد. گاه یک خدمت ساده یا یک نوآوری ساده بدون خلق پول اما برای ما کیفیت زندگی را افزایش دهد. فناوریهایی که زندگی عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد،حاشیه سود پایینی دارند؛ اما برای زندگی بهتر یک الزام است. گاهی فناوریهایی تعداد محدودی را مخاطب قرار میدهد، اما از همان تعداد محدود خلق ثروت میکند؛ در این حالت کیفیت زندگی یک جامعه تغییر عمدهای نکرده است. اما فناوری دیگری در نظر بگیرید که عموم مردم را تحت تأثیر قرار میدهد، هر چند بهدلیل حاشیه سود پایین یا قابلیت کپیبرداری برای سازنده و خالقش سود چندانی قابل تصور نباشد. در برابر حوزه بازیهای رایانهای که خلق ثروت دارد، اپهای انجام کارهای اداری احتمالاً کیفیت زندگی را تحت تأثیر بیشتری قرار میدهد.
۳-افزایش امنیت: در کنار دو عامل بالا فناوریهایی نیز هستند که امنیت ما را ارتقا میدهند؛ فناوریهایی مانند امنیت سایبری یا رمزنگاری.
ترکیب ۳ مؤلفه بالا با همدیگر میتواند میزان جذابیت یک حوزه را آشکار سازد.
امکانپذیری از کجا شناسایی میشود؟
اینکه یک فناوری یا حوزهای برای ما امکانپذیر باشد؛ برآمده از منابع دردسترس ما است؛ منابعی مانند موارد زیر:
۱-در دسترس بودن منابع انسانی: برای توسعه یا بهرهبرداری از یک حوزه فناورانه شاید بیش از هر منبعی نیاز به منابع انسانی است. ممکن است حوزهای مانند زنجیره بلوکی بسیار برای ما جذاب باشد، اما وقتی ما متخصص کافی در آن حوزه نداشته باشیم؛ نمیتوانیم آن حوزه را در دسترس ببینیم.
۲-در دسترس بودن منبع بازار: بازار یکی از مهمترین منابع است. بازار فراتر از منبع اقتصادی صرف است. بازار دربردارنده بازخوردها است و بسیاری از حوزهها بدون بازار بزرگ و مقیاسپذیر اساساً بدون معناست. در حوزهای مانند موتور جستوجو بدون حضور چند صد میلیون کاربر، بسیاری از الگوریتمها ناکارآمد است و مقیاس مناسب برای اقتصادی شدن آن نیز اساساً شکل نمیگیرد.
۳-در دسترس بودن منبع دانشی و فناورانه: منابع دانش و فناوری اغلب دارای حقوق مالکیت فکری هستند؛ حقوقی که در پتنتها تبلور مییابد. اگر ما دسترسی به آن منابع (یعنی حق استفاده از آن را) نداشته باشیم؛ آن حوزه فناوری ممکن است برای ما دسترسپذیر نباشد.
ترکیب جذابیت-امکانپذیری برای دوری از دیوانگی
سیاستگذاری عقلایی از ترکیب این دو محور زاییده میشود. برای پرهیز از دیوانگی در سیاستگذاری ۲۱ حوزه فناوری اطلاعات که در ۵ سال آینده پرآتیه هستند، شناسایی شدند و سپس این حوزهها برای خبرگان هر حوزه ارسال شد تا در مجموع ۳۴۳۴ پرسشنامه تکمیل شود.
بر اساس دو معیار جذابیت و امکانپذیری این فناوریهای جایابی شدند. موضوعاتی مانند نرمافزارهای اجتماعی یا هوش مصنوعی اگرچه بسیار جذاب بودند،اما واقعیت نشان میداد که امکانپذیریاش برای کشور در حد متوسطی است. اما حوزهای مانند ویدیو و چندرسانهای هم جذابیت بالا و هم امکانپذیری بالایی برای رشد دارند.
در این میان البته برخی نیز در هر دو شرط در کمتر از متوسط قرار داشتند. حوزههایی مانند احراز هویت و کنترل دسترسی یا کنترل و روباتیک به نظر میآید که هم جذابیت پایینی دارند و هم امکانپذیری دسترسیشان نیز بالا نیست.
البته تمامی حوزهها مسلماً با صرف منابعی میتوانند جذابتر یا امکانپذیرتر شوند؛ تنها پرسش کلیدی آن است که با توجه به منابع محدود، بهتر است آن منابع محدود را صرف کدام حوزهها کنیم؟ حوزههایی که هم جذابیت بالا و هم امکانپذیری بالا دارند.
در این میان ۴ حوزه کلیدی اولویت عبارت میشوند از:
۱-توسعه نرمافزار: تأکید بر شرکتهایی که پیمانکار توسعه نرمافزار هستند و بر اساس سفارش به اجرای آن میپردازند.
۲-موبایل و 5G: حوزه اپلیکیشنهای موبایلی و خدمات مبتنی بر اپراتوری موبایل نیز در جایگاه دوم قرار گرفته است.
۳-ویدیو و چندرسانهای: سومین اولویت این گروه است که با وجود فقدان زیرساختهای حقوقی و قانونی همچنان پرجذابیت شناخته شده است.
۴-پرداخت الکترونیکی و خدمات مالی: حوزه فناوریهای مالی (FinTech) اگرچه تا کنون تمرکز صرفاً بر پرداخت بوده و کمتر خدمات مالی را مورد تمرکز قرار داده است، اما از اولویتهای کلیدی خواهد بود.
منابع محدود تنها محرک سیاستگذاری است؛ تا زمانی که منابع محدود نشود اهمیت اولویتگذاری مشخص نمیشود. دوران بیپولی ناشی از فروش کم نفت شاید بتواند ما را مجبور کند به دوری از همین دیوانگیها!
معاون وزیر ارتباطات
آدمـــــی در میـــــانــه آرزوهایش و واقعیت توانمندیهایش جایی سرگردان است. از یک سو ما اشتیاق و آرزوهــــای فــــراوان داریم که تنها و تنها واقعیت زندگی است که میتواند مانعی بر این آرزوهای افسارگسیخته شوند. واقعیت زندگی یعنی سنجش امکانپذیری تحقق رؤیایی که داریم. توازن و تناسب میان همین آرزوها و واقعیت موجود است که بسیاری از ویژگیهای رفتار فردی و اجتماعی ما را شکل میدهد. گاه آرزوها فراتر از واقعیت امکانپذیریها میروند و از دل همین عدمتناسب است که ناگاه ناامیدی و افسردگی ظهور پیدا میکند.
انسان بدون سرمایهای را تصور کنید که رؤیاهایش افزون بردایره امکانات درآمد اوست؛ یا انسانی که آرزویش دویدن با سرعت نور؛ هر دو به یک اندازه از این فاصله گسترده و زیادی که میان آرزوهای آنان و واقعیت زندگیشان جاخوش کرده است؛ به سختی روزگار میگذرانند. آرزوی افسارگسیخته اگر با واقعیت زندگی رام نشود، زندگی را به پرتگاه جنون میکشاند.
سیاستگذاری از همین حقیقت بهره گرفته است تا مدلی بسازد بهنام مدل جذابیت- امکانپذیری. جذابیت نماینده همان آرزوهای ماست، همان چیزی که اگر به تناسب باشد انگیزه ماست و اگر بیتناسب با واقعیت ما، نابودکننده منابع ملی میشود. از سوی دیگر امکانپذیری نمایندگی واقعیت ماست. امکانپذیری نشاندهنده میزان قابل دسترس بودن یک هدف است. دقت کنیم که امکانپذیری نمایندگی پتانسیلهای ما هم هست؛ فراتر از توان فعلی، بلکه نماینده مجموع توان فعلی و توانی که در آینده خواهیم داشت.
فرض کنید که قرار است برای سیاستهای حوزهای مانند فناوری اطلاعات، اولویتگذاری شود. اولویتگذاری نشانه عقلانیت ماست تا منابع ما هدر نرود. به این ترتیب لازم است تا حوزههای مختلف فناوری اطلاعات بر اساس همین دوگانه جذابیت- امکانپذیری در یک ماتریس جایابی شوند.
به این ترتیب لازم است تا ابتدا حوزههای فناوری اطلاعات (اعم از حوزههای کاربردی امروز یا حوزههایی تحقیقاتی که فردا روز کاربردی میشوند) فهرست و از طریق این فهرست، تک به تک بر اساس دو معیار کلی در این ماتریس جایابی شوند. بدیهی است که هر چه از نظرات بیشتری برای جایابی بهره گرفته شود، اعتماد به نتایج و اولویتها بیشتر میشود.
جذابیت از کجا زاییده میشود؟
جذابیت یا همان آرزوهای ما اما ناشی از ترکیب حداقل ۳ مؤلفه است:
۱-خلق ثروت: هر چه فناوری برای ما درآمد بیشتری ایجاد کند آرزوشدنیتر است. کسی آرزوی فناوری بدون درآمد را ندارد. حوزههایی مانند بازی را در نظر بگیرید که درآمد اپهای بازی برابر با کل اپهای غیربازی است!
۲-کیفیت زندگی: گاه ممکن است ارزش آن فناوری در افزایش کیفیت زندگی ما باشد، هرچند ارزش بالایی برای پول درآوردن نداشته باشد. گاه یک خدمت ساده یا یک نوآوری ساده بدون خلق پول اما برای ما کیفیت زندگی را افزایش دهد. فناوریهایی که زندگی عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد،حاشیه سود پایینی دارند؛ اما برای زندگی بهتر یک الزام است. گاهی فناوریهایی تعداد محدودی را مخاطب قرار میدهد، اما از همان تعداد محدود خلق ثروت میکند؛ در این حالت کیفیت زندگی یک جامعه تغییر عمدهای نکرده است. اما فناوری دیگری در نظر بگیرید که عموم مردم را تحت تأثیر قرار میدهد، هر چند بهدلیل حاشیه سود پایین یا قابلیت کپیبرداری برای سازنده و خالقش سود چندانی قابل تصور نباشد. در برابر حوزه بازیهای رایانهای که خلق ثروت دارد، اپهای انجام کارهای اداری احتمالاً کیفیت زندگی را تحت تأثیر بیشتری قرار میدهد.
۳-افزایش امنیت: در کنار دو عامل بالا فناوریهایی نیز هستند که امنیت ما را ارتقا میدهند؛ فناوریهایی مانند امنیت سایبری یا رمزنگاری.
ترکیب ۳ مؤلفه بالا با همدیگر میتواند میزان جذابیت یک حوزه را آشکار سازد.
امکانپذیری از کجا شناسایی میشود؟
اینکه یک فناوری یا حوزهای برای ما امکانپذیر باشد؛ برآمده از منابع دردسترس ما است؛ منابعی مانند موارد زیر:
۱-در دسترس بودن منابع انسانی: برای توسعه یا بهرهبرداری از یک حوزه فناورانه شاید بیش از هر منبعی نیاز به منابع انسانی است. ممکن است حوزهای مانند زنجیره بلوکی بسیار برای ما جذاب باشد، اما وقتی ما متخصص کافی در آن حوزه نداشته باشیم؛ نمیتوانیم آن حوزه را در دسترس ببینیم.
۲-در دسترس بودن منبع بازار: بازار یکی از مهمترین منابع است. بازار فراتر از منبع اقتصادی صرف است. بازار دربردارنده بازخوردها است و بسیاری از حوزهها بدون بازار بزرگ و مقیاسپذیر اساساً بدون معناست. در حوزهای مانند موتور جستوجو بدون حضور چند صد میلیون کاربر، بسیاری از الگوریتمها ناکارآمد است و مقیاس مناسب برای اقتصادی شدن آن نیز اساساً شکل نمیگیرد.
۳-در دسترس بودن منبع دانشی و فناورانه: منابع دانش و فناوری اغلب دارای حقوق مالکیت فکری هستند؛ حقوقی که در پتنتها تبلور مییابد. اگر ما دسترسی به آن منابع (یعنی حق استفاده از آن را) نداشته باشیم؛ آن حوزه فناوری ممکن است برای ما دسترسپذیر نباشد.
ترکیب جذابیت-امکانپذیری برای دوری از دیوانگی
سیاستگذاری عقلایی از ترکیب این دو محور زاییده میشود. برای پرهیز از دیوانگی در سیاستگذاری ۲۱ حوزه فناوری اطلاعات که در ۵ سال آینده پرآتیه هستند، شناسایی شدند و سپس این حوزهها برای خبرگان هر حوزه ارسال شد تا در مجموع ۳۴۳۴ پرسشنامه تکمیل شود.
بر اساس دو معیار جذابیت و امکانپذیری این فناوریهای جایابی شدند. موضوعاتی مانند نرمافزارهای اجتماعی یا هوش مصنوعی اگرچه بسیار جذاب بودند،اما واقعیت نشان میداد که امکانپذیریاش برای کشور در حد متوسطی است. اما حوزهای مانند ویدیو و چندرسانهای هم جذابیت بالا و هم امکانپذیری بالایی برای رشد دارند.
در این میان البته برخی نیز در هر دو شرط در کمتر از متوسط قرار داشتند. حوزههایی مانند احراز هویت و کنترل دسترسی یا کنترل و روباتیک به نظر میآید که هم جذابیت پایینی دارند و هم امکانپذیری دسترسیشان نیز بالا نیست.
البته تمامی حوزهها مسلماً با صرف منابعی میتوانند جذابتر یا امکانپذیرتر شوند؛ تنها پرسش کلیدی آن است که با توجه به منابع محدود، بهتر است آن منابع محدود را صرف کدام حوزهها کنیم؟ حوزههایی که هم جذابیت بالا و هم امکانپذیری بالا دارند.
در این میان ۴ حوزه کلیدی اولویت عبارت میشوند از:
۱-توسعه نرمافزار: تأکید بر شرکتهایی که پیمانکار توسعه نرمافزار هستند و بر اساس سفارش به اجرای آن میپردازند.
۲-موبایل و 5G: حوزه اپلیکیشنهای موبایلی و خدمات مبتنی بر اپراتوری موبایل نیز در جایگاه دوم قرار گرفته است.
۳-ویدیو و چندرسانهای: سومین اولویت این گروه است که با وجود فقدان زیرساختهای حقوقی و قانونی همچنان پرجذابیت شناخته شده است.
۴-پرداخت الکترونیکی و خدمات مالی: حوزه فناوریهای مالی (FinTech) اگرچه تا کنون تمرکز صرفاً بر پرداخت بوده و کمتر خدمات مالی را مورد تمرکز قرار داده است، اما از اولویتهای کلیدی خواهد بود.
منابع محدود تنها محرک سیاستگذاری است؛ تا زمانی که منابع محدود نشود اهمیت اولویتگذاری مشخص نمیشود. دوران بیپولی ناشی از فروش کم نفت شاید بتواند ما را مجبور کند به دوری از همین دیوانگیها!

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
فکری به حال پرداخت سکههای مهریه مردم بکنید/ آقای ابراهیمزاده از ارومیه: دبیر و جانباز هستم. لطفاً مسئولین محترم به فکر مهریههای مردم که بیشترشان سکه هست باشند. سکه 13 میلیون شده الان حقوق بنده سه میلیون و هشتصد هزار تومان میباشد و تقسیط هم بکنند چیزی از حقوقم نمیماند. لطفاً مسئولین فکری به حال مردم بکنند.
نبود سطل زباله در شهرک ویلاشهر/آقای میرقاسمی: در شهرک ویلاشهر ساکن هستم و در این شهرک حتی یک مخزن زباله هم وجود ندارد. با 137 و 1888 تماس گرفتیم اما نتیجهای نداشته. کل محله و شهرک و حتی جوی آب پر از زباله شده. به شهرداری منطقه هم مراجعه کردیم به ما گفتند سطل زباله میآوریم اما خبری نیست. با توجه به ویروس کرونا لطفاً مسئولین این مشکل را حل کنند.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
فکری به حال پرداخت سکههای مهریه مردم بکنید/ آقای ابراهیمزاده از ارومیه: دبیر و جانباز هستم. لطفاً مسئولین محترم به فکر مهریههای مردم که بیشترشان سکه هست باشند. سکه 13 میلیون شده الان حقوق بنده سه میلیون و هشتصد هزار تومان میباشد و تقسیط هم بکنند چیزی از حقوقم نمیماند. لطفاً مسئولین فکری به حال مردم بکنند.
نبود سطل زباله در شهرک ویلاشهر/آقای میرقاسمی: در شهرک ویلاشهر ساکن هستم و در این شهرک حتی یک مخزن زباله هم وجود ندارد. با 137 و 1888 تماس گرفتیم اما نتیجهای نداشته. کل محله و شهرک و حتی جوی آب پر از زباله شده. به شهرداری منطقه هم مراجعه کردیم به ما گفتند سطل زباله میآوریم اما خبری نیست. با توجه به ویروس کرونا لطفاً مسئولین این مشکل را حل کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
10هزار تخت بیمارستانی را تا اوایل سال آینده افتتاح میکنیم
-
دیگر نمیخواهم به مترو برگردم
-
رئیسجمهوری مستقر را باید هم نظارت کرد هم حمایت
-
تصمیم های دولت برای مقابله با گرانی
-
مدیر شبکه آموزشی دانشآموز در گفتوگو با «ایران» عنوان کرد
-
انفجار نطنز یک خرابکاری بود
-
از تولید تا اکران
-
همکاری روسیه و اوپک یک رابطه غیرالزامآور است
-
سرمربی پرشور روی نیمکت پرشورها
-
نهادهای موازی در امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات باید ساماندهی شوند
-
صفحه ویژه ایران قرن
-
در بهار عمر یاد از شهریار آرید
-
وضعیت قرمز
-
ماشه خالی
-
برجام برای مردم و امنیت ملی
-
مدل جذابیت- امکانپذیری برای سیاستگذاری
-
سلام ایران

اخبارایران آنلاین