دستگیری خلیل طهماسبی در 6 آذر 1334
قربانی پیمان سنتو
مجید بجنوردی
پژوهشگر تاریخ
عصر دوشنبه ششم آذرماه 1334، خلیل طهماسبی از اعضای مؤثر جمعیت فداییان اسلام بازداشت و خبر آن روز بعد (هفتم آذر) در روزنامههای کشور با این تیتر منعکس شد: «دیشب خلیل طهماسبی قاتل مرحوم رزم آرا در خیابان ری دستگیر شد». گرچه این تیتر ترور رزم آرا توسط خلیل طهماسبی را یادآوری میکرد اما به هر حال این دستگیری ارتباطی با قتل رزم آرا نداشت، با این توضیح که پس از ترور حاجی علی رزمآرا در 16 اسفند 1329 (در مسجد شاه و در مجلس ترحیم حاج میرزا محمد فیض قمی) خلیل طهماسبی بهعنوان ضارب نخستوزیر دستگیر شد و بعدها مجلس شورای ملی در ماده واحدهای با این توضیح که خیانت حاج علی رزم آرا بر ملت ایران ثابت گردیده، در نتیجه ضارب او مورد عفو قرار میگیرد، بدین نحو خلیل طهماسبی از زندان آزاد شده و پرونده او کان لم یکن باقی میماند. اگرچه این ترور حدود سه سال پیش از کودتای 28 مرداد 1332 اتفاق افتاده بود اما دو سال پس از کودتا یعنی در آبان 1334 و در جریان سوء قصد مظفرعلی ذوالقدر (از جمعیت فداییان اسلام) به جان نخستوزیر وقت (حسین علاء) به ظن اینکه در این سوءقصد نقش داشته دستگیر میشود که بیتردید کارنامه پیشین او یعنی ترور رزم آرا در این سوءظن بیارتباط نبود. روز 7 آذر 1334 یکی از مأموران انتظامی بیان میکند که خلیل طهماسبی تحت تعقیب بود ولی این تعقیب ارتباطی با قتل رزم آرا نداشت و از جهت اینکه «مشارالیه از اعضای مؤثر جمعیت فداییان اسلام است و روز قبل از سوء قصد به جان نخستوزیر(حسین علاء) با مظفرعلی ذوالقدر ضارب، صرف ناهار نموده و تعلیماتی به وی داده است» باید دستگیر میشد. به هر حال بنابر گزارش مأمورین انتظامی خلیل طهماسبی بعد از یک عملیات کشف و شناسایی، در ساعت شش و نیم بعداز ظهر روز ششم آذرماه 1334 در خانهای در کوچه آصف، منشعب از خیابان ری، دستگیر شده و به شهربانی برده میشود؛ اما چگونگی کشف این خانه یا محل اختفای طهماسبی بدین نحو بود که چون مأموران شهربانی نسبت به اختفای طهماسبی در خانه پدرزن او واقع در دولاب مشکوک بودند، این خانه تحت نظر قرار میگیرد «ولی خلیل طهماسبی به این خانه رفت و آمد نمیکرد تا اینکه مأموران پس از مساعی بسیار متوجه شدند که حسین دولابی، پدرزن خلیل طهماسبی و همسر وی شبها آخر وقت به خانهای واقع در کوچه آصفالسلطنه که در خیابان ری واقع است رفت و آمد میکنند» و در نهایت این خانه که از قضا متعلق به شمسالدین طاهری، برادرزن طهماسبی بود تحت نظر گرفته شد و بعد از اینکه حضور خلیل طهماسبی در این خانه مسجل میشود، منطقه محاصره و نهایتاً طهماسبی دستگیر و در دی ماه 1334 همراه مظفر ذوالقدر و نواب صفوی و... اعدام میشود.
برای روشنتر شدن موضوع و علت سوءقصد به حسین علاء و چگونگی این ترور، راقم این سطور گفتوگویی با محمدمهدی عبدخدایی داشته است که خود شاهد عینی ماجراست و علت این سوءقصد را بنابر دیدگاه فداییان اسلام به بحث میگذارد که خلاصه آن بهصورت متن نوشتاری در ذیل آورده میشود: «علت اصلی بازداشت خلیل طهماسبی به مخالفت گروه ما با پیمان نظامی بغداد یا سنتو بازمیگشت؛ بعد از یک سلسله مذاکراتی که بین نواب صفوی با آقای تیمور بختیار در خانه پدرزن نواب صفوی انجام گرفت و بعد از آن با آقای محمد معتمدی مشاور آقای حسین علاء انجام پذیرفت، آقایان قول دادند که نظریات ما را به شاه گوشزد کنند و بگویند که ما با الحاق ایران به اردوگاه غرب مخالفیم؛ چون ما دو پیمان داشتیم، یکی پیمان ناتو (مربوط به اروپای غربی) و دیگری سیتو (مربوط به آسیای جنوب شرقی) که ایران و عراق عضو هیچ پیمانی نبودند و چون امریکا و غرب میخواستند که دورادور شوروی و چین به محاصره دربیاید، قصد داشتند بین پیمان ناتو و سیتو حلقه ارتباطی پدید بیاورند که این حلقه ارتباط پیمان بغداد بود و ما هم با این الحاق ایران به اردوگاه غرب مخالف بودیم. بههرحال بعدها در روزنامهها خواندیم که آقای علاء به بغداد میرود تا پیمان نظامی بغداد را همراه با ترکیه، پاکستان و انگلستان و امریکا امضا کند. به محض انتشار این خبر، مرحوم نواب صفوی از من و خلیل طهماسبی و سیدمحمد واحدی و سید عبدالحسین واحدی دعوت به گفتوگو کرد که چه چارهای باید اندیشید؛ ناگفته نماند در این مورد آقای ذوالقدر در حلقه تصمیمگیری نبود؛ در آنجا مرحوم نواب صفوی پیشنهاد دادند که با قم و حضرت آیتالله اراکی تماس بگیریم و نظر ایشان را بخواهیم؛ آیتالله اراکی هم فرمودند هر چه شما بکنید که ایران وارد اردوگاه غرب نشود مورد تأیید من است. در این وقت مرحوم نواب صفوی تفألی هم به قرآن زدند که خیلی خوب آمد و همه ما چند نفری که در آن جمع بودیم الله اکبر فرستادیم؛ به هر حال مرحوم نواب صفوی پیشنهاد کردند مظفر ذوالقدر مسئولیت از میان بردن حسین علاء را بر عهده بگیرد. من و سیدعبدالحسین واحدی چون معتقد بودیم ذوالقدر زمان زیادی با ما نبوده و اطلاعات کافی از پیمانهای نظامی ندارد، به جای ایشان آقای مهدی موسیزاده، چون مطلع و با مطالعه است این کار را به عهده بگیرد. ایشان گفتند مظفرذوالقدر را بیاوریم تا صحبت خودش را بکند؛ ذوالقدر هم چون بسیار خوب و پخته صحبت کرد، من و واحدی دست از مخالفت کشیدیم و ذوالقدر برای تمام کردن کار علاء انتخاب شد. به هر حال یک روز که در خانه سیدغلامحسین شیرازی (در خیابان گرگان) میهمان بودیم، دیدم مرحوم نواب صفوی در حال راه انداختن ذوالقدر است و با رفتن سید محمد واحدی و خلیل طهماسبی، من و نواب صفوی در خانه تنها ماندیم. بعد از اینکه نماز خوانده شد، چون مرحوم نواب صفوی نگران طهماسبی بود، من را بهدنبال طهماسبی فرستاد؛ من تا آمدم از در حیاط خانه بیرون بروم، درب را که باز کردم مرحوم سیدمحمد واحدی پشت درب بود و به شوخی با دستش به سینه من زد و گفت کار تمام شد و به علاء تیراندازی شده! ما در آن روز در منزل سید غلامحسین شیرازی ماندیم و شبانگاه، من و نواب صفوی و سیدمحمد واحدی و خلیل طهماسبی از خانه سیدغلامحسین شیرازی بیرون زدیم. بههرحال بعداً معلوم شد که گلوله ذوالقدر در هفت تیر گیر کرده و به طرف علاء شلیک نشده است و او با ته اسلحه به سر علاء زده و او را زخمی کرده و با سر دادن الله اکبر دستگیر شده است. بعد از این ماجرا گروه ما در رفت و آمد بود، چنانچه مدتی هم در خانه آیتالله طالقانی بودیم؛ تا اینکه بعدها خلیل طهماسبی در خانه یکی از نزدیکانش در خیابان ری دستگیر میشود. در شبی که خلیل طهماسبی بازداشت شد من در خانه داییام بودم و فردایش هم به خانه خالهام و درنهایت به تبریز رفتم و تا هشت ماه بعد از این قضیه هم دستگیر نشدم و با گروه دوم فداییان اسلام محاکمه شدم. ناگفته نماند، اعدام طهماسبی ربطی به قتل رزم آرا نداشت و به بهانه تحریک مردم به مسلح شدن ضد قدرت سلطنت و اقدام علیه امنیت کشور که نتیجه مخالفت ما با پیمان سنتو بود، تیرباران شد.»
منابع:
مصاحبه نگارنده با محمدمهدی عبدخدایی، آبان 1397


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه