تحقیقات نشان داده است که اثرگذاری فقر بر سطح تحصیلات، از پیش از ورود کودکان به مدرسه آغاز میشود. شاید یکی از معروفترین نتایج تحقیقاتی شکلدهنده این ادعا، شکاف عمیق میان کودکان خانوادههای کمدرآمد و طبقه متوسط را بر اساس تعداد واژگان متوسطی که کودکان سهساله در ابتدای ورود به پیشدبستانی دارند، نشان میدهد. در این تحقیق که در سال 1995 انجام شده است، متوسط تعداد واژگان مورداستفاده کودکان خانوادههای کمدرآمد 3000 کلمه در برابر 20000 کلمه کودکان خانوادههای طبقه متوسط است. شکافی که به نظر میرسد بیشتر ناشی از دسترسی متفاوت کودکان خانوادههای محروم به کتاب و منابع نوشتاری است و آنها را در معرض تعداد کلمات جدید کمتری قرار میدهد. بنابراین حتی با فرض شرایط آموزشی مناسب مدارس، این نقطه شروع بسیار متفاوت، اثر بسیار زیادی در توانایی خواندن کودکان محروم در مدرسه دارد و بویژه زمانی که آنها قرار است از مرحله «آموختن خواندن» به مرحله «خواندن برای آموختن» برسند، موجب توانایی پایینتر آنان در درک مطلب میشود.
در یکی از تحقیقات ویژه بر خانوادههای کمدرآمد مشخص شد که بسیاری از والدین، بیشتر بر تأمین نیازهای اساسی خانواده متمرکز هستند و نمیتوانند زمان مناسبی را برای سهیمشدن در فعالیتهای کودکانشان داشته باشند. آنها از اثرات شعرخوانی و بازیهای ساده تشخیص حروف و کتابخوانی روزانه بر قابلیتهای خواندن کودکانشان آگاهی ندارند. با این وجود، همگی عنوان کردهاند درصورتیکه فعالیتهای قابلبرنامهریزی سادهای وجود داشته باشد، مایل به انجام آن خواهند بود.
آغاز طرح «آمادگی برای یادگیری»
در سال 1991، ارنست بویر (Ernest Boyer) که بعدها مدیر سازمان کارنگی (Carnegie) برای پیشرفت در تدریس شد، در گزارش خود با نام «آمادگی برای یادگیری؛ مأموریتی برای ملت»، توجهها را به سمت افت آمادگی کودکان برای مدرسه جلب کرد. این گزارش در کنار شناخت قدرت بالا و قابلیت دسترسی فراطبیعی رسانه، موجب شد که در سال 1992، کنگره امریکا سرمایهگذاری بر برنامههای عمومی رسانهای آموزشی کودکان را تصویب کند تا در نهایت از سال 1995، وزارت آموزش امریکا برنامه «آمادگی برای یادگیری» یا همان RTL (Ready To Learn) را در سازمان CPB (Corporation for Public Broadcasting) و شبکه ملی کودک PBS، آغاز کند. در دوره دهساله اول و با اختصاص دو بودجه پنجساله، شبکه PBS توانست محتوای برنامهها و کارتونهای پرطرفدار آن زمان خود را، از لحاظ غنای آموزشی، تخصصیتر و بهتر کند و چند کارتون و برنامه موفق جدید نیز بسازد، حدود سه میلیون کتاب میان کودکان کمدرآمد توزیع کند و برای بیش از یک میلیون نفر از والدین و فعالان حوزه مراقبت از کودک، راهنماییهایی درباره «آموزش مؤثر سواد خواندن و نوشتن» ارائه کند.
با این حال از سال 2005، وزارت آموزش امریکا به این نتیجه رسید که ریشه بسیاری از مشکلات و ناعدالتیهای تحصیلی سالهای مدرسه کودکان، ضعف توانمندیهای کسبشده در سالهای پیش از دبستان است. بنابراین برنامه «آمادگی برای یادگیری» را به سمت تمرکز بر قابلیتهای اولیه خواندن (Early Reading Skills) بهجای پوشش محدوده گستردهتری از مهارتهای اجتماعی و سواد، سوق داد. برای این منظور در دپارتمان آموزشی CPB و PBS، حدود 2000 گزارش «بخش مطالعه ملی» را بررسی کردند تا روشهای «آموزش خواندن»ی را در ساخت برنامههای جدید خود موردتأکید قرار دهند که اثر قطعی و مثبت آنها بر موفقیت کودکان در مدارس ابتدایی و بالاتر، به اثبات رسیده است. در دوره پنجساله 2005 تا 2010، آخرین یافتههای علمی مربوط به قابلیت خواندن، در محتوای برنامههای معروف آن زمان یعنی «خیابان کنجد» (Sesame Street) و میان شیرها (Between the Lions) مورداستفاده قرار گرفت و همچنین نسل جدیدی از برنامههای آموزشی «مهارتهای پایه خواندن» مانند Word World، Martha Speaks، SUPER WHY ساخته شدند که بر آموزش کلمات و شکل حروف، واژگان جدید و قصهگویی و درکمطلب تمرکز داشتند. در کنار این برنامهها و بر مبنای آنها، محصولات چاپی، منابع کلاسی و وبسایتهایی برای کودکان 2 تا 5 ساله
(PBS KIDs Island) و 6 تا 8 ساله (The Great Word Quest) تهیه شد. همچنین در 20 منطقه هدف (که بر اساس میزان محرومیت تحصیلی کودکان انتخاب شدند)، طرحهای سوادآموزی حضوری، با مشارکت کتابخانهها، مراکز نگهداری روزانه کودکان، مهدکودکهای دولتی، کلینیکهای سلامت و دیگر سازمانهای جامعهمحور اجرا شدند تا فرصت مهم و استراتژیک بهبود مهارتهای اولیه و اساسی خواندن، برای کودکان محروم بیشتر فراهم شود. در این مراکز، برنامههای عمومی و رایگانی برای خانوادهها برگزار میشد تا محتواها و محصولات مرتبط با طرح «آمادگی برای یادگیری» را تبلیغ کرده و آنها را به استفاده از آنها ترغیب کند. دورههای تابستانه و کمپهای مبتنی بر برنامهها و کارتونها، ساخت و استفاده از عروسکهای مدل و آدمکهایی با لباس این شخصیتها، از دیگر نمونههای موفق برنامههای میدانی و رسانهمحور آموزشی است.
تحقیقات، تزیینی نیست
یکی از مهمترین تصمیماتی که در این دوره سوم گرفته شد، اختصاص بیش از یکچهارم بودجه پنجساله برای انجام تحقیقات علمی، بویژه در مورد اثرات رسانهای این فعالیتها بود؛ مسألهای که موجب شد تا دادههای بسیار مطمئنی جمعآوری شود که مزایای آموزشی برنامههای رسانهای RTL را با روشهای تأییدشده علمی و نه اظهارنظرهای سلیقهای، نشان میداد. مثلاً در مورد برنامه «چرای فوقالعاده» (SUPER WHY)، مطالعهای روی حرکت چشمهای بینندگان در حین دیدن برنامه انجام شد تا مشخص شود که محتوای آموزشی برنامه چقدر برای کودکان جالب است و تا چه حد، آن را دنبال میکنند. حتی تلاش شد تا با استفاده از دادههای تحقیقاتی بازاریابی یکی از کمپانیها، اطلاعات مناطقی که تعداد کودکان محروم بالایی دارد، شناسایی شده تا در حین انجام تحقیقات در مورد نیازهای آموزشی آنها، پیامهای کمپین تبلیغاتی هم طراحی و تست شود؛ اتفاقی که در نهایت منجر به انتخاب پیام «هر زمانی، زمان آموختن است» برای تبلیغ طرح ابتکاری RTL شد.
با اختصاص این هزینهها، محققان ورود جدیتری در توسعه محتوای برنامههای تلویزیونی جدید، منابع چندرسانهای و خدمات اجتماعی طرح RTL داشتند و نتایج بیشتری در مورد روشهای آموزش خواندن مبتنی بر وب و کامپیوتر و تلویزیون عمومی بهدست آمد. در سال 2005، اطلاعات کمی در مورد تأثیرگذاری آموزش تواناییهای خواندن از طریق اینترنت و تلویزیون و رسانههای جدید آن زمان یعنی گوشیهای هوشمند، وجود داشت چراکه تحقیقات گسترده و تجربی در این زمینهها انجام نشده بود. تحقیقات طرح RTL، در کنار دادههایی که اثرات برنامههای تلویزیونی خود بر قدرت یادگیری کودکان را ارائه میداد، اطلاعات زیادی هم در مورد مصرف رسانهای کودکان بهطور عام، و استفاده از رسانه در ترکیب با روشهای چهرهبهچهره، محتواهای چاپی و راهنمای توسعه کاری معلمان بهطور خاص، بهدست آورد.
بهعنوان مثال در حالیکه پیش از آنزمان، بسیاری از آموزگاران و والدین، این رسانهها را عاملی برای کاهش دقت و توجه کودک نسبت به مطالعه میدانستند و حتی معتقد بودند که استفاده از این رسانهها میتواند با «سیمکشی دوباره» مغز کودکان، توانایی آنان در تمرکز بر متون نوشتاری را کاهش دهد، یافتهها نشان داد که خود این برنامهها و منابع الکترونیک، ذاتاً مخرب نیستند؛ بلکه این محتوا و نحوه ارائه آن است که موضوعیت دارد و اتفاقاً از آنها میتوان بهعنوان ابزارهای قدرتمند آموزش و تدریس استفاده کرد. حتی تماشای تلویزیون، لزوماً موجب عدمعلاقه کودکان به کتابخوانی نمیشود؛ بلکه درصورتیکه علاقهمندی به مطالعه و سودمندی آن در محتوای برنامهها گنجانده شود، بسیاری از کودکان را ترغیب میکند تا بیشتر مطالعه کنند. در این زمینه، نتایج حاصل از بررسی اثرات برنامه «خیابان کنجد» Sesame Street، تأثیر مثبت آن را بر مطالعه غیردرسی کودکان در سالهای بالاتر تحصیلی را نشان داده است.همچنین این بررسیها نشان داد که رسانه کودک میتواند پلی به سوی آموزش رسمی باشد چراکه وقتی در پیشدبستانی و مهدهای کودک، از کتابها و پوسترها و منابع مرتبط با شخصیتهای برنامههای آموزشی کودک استفاده بشود، بهدلیل انس و آشنایی کودک با آنها، توجه و علاقه کودک، سریعتر به محتوای آموزشی جلب میشود. همچنین ثابت شد که درصورت استفاده مکمل از محتواهای آموزشی، یعنی ترکیبی از برنامههای تلویزیونی، سایتها و محتواهای چاپی و کلاسهای آموزشی طراحیشده برای آنها، نتیجه بسیار بالا خواهد بود؛ اثری که اکنون بهعنوان همافزایی رسانهای (Media Synergy) شناخته میشود. درواقع، ترکیب این برنامهها با محتوای آموزشی کلاسها و محتواهای چاپی و آنلاین، موجب خواهد شد تا کودکان خانوادههای محروم، با رشد سریعی بتوانند آن شکاف بزرگ اولیه را کم کنند.
در هر دوره، دایره اهداف گستردهتر میشود
بعد از تجربیات سال 2005 تا 2010 و بر مبنای نتایج بهدست آمده از تحقیقات، در دوره پنجساله بعدی یعنی تا سال 2015، آموزش ریاضی پایه هم در کنار آموزش مهارتهای اولیه خواندن، جزئی از اهداف برنامه قرار گرفت تا دایره سوادآموزی موجود را گستردهتر کند. همچنین بهبود بازیها و استفاده از تکنولوژیهای نو و ایجاد سازوکارهایی برای اینکه خانواده و آموزگاران بتوانند پیشرفت بچهها را پایش کنند، در مرکز توجه برنامه قرار گرفت. در این بازه زمانی، مهمترین تلاش RTL بعد از تولید برنامه تلویزیونی، رساندن مجموعهای از ابزارهای آموزشی چندسکویی (Multi-Platform)، به کودکان و والدین و آموزگاران بوده است.در این بازه، برای آموزش مفاهیم ریاضی به کودکان که تا پیش از آن در برنامههای کودک بسیار کمرنگ بود، کارتون Peg+Cat برای سنین کمتر و برنامه Odd Squad برای سنین دبستان ساخته شد. نتایج یک بررسی نشان داد که کارتون Peg+Cat، موجب بهبود قابلتوجهی در دانش ریاضیات پایه بینندگان، شامل اعداد، ارتباط فضایی و شکلهای سهبعدی شده است. برای مثال بعد از تماشای قسمتهای این کارتون [M1] و انجام بازیها و محتواهای مرتبط با آن، تعداد افرادی (از میان گروه مورد آزمون) که قادر به نامبردن و شناخت مفهوم «استوانه» بودند، حدود سیدرصد افزایش یافت! در مورد Odd Squad هم، میزان درک مفاهیم ریاضی دبستان، مانند اعداد حقیقی و عملیات و تفکر جبری، رشد مناسبی کرد. علاوه بر افزایش نمرات سواد و ریاضی کودکان، تحقیقات نشان داد که این محتواها، آمادگی کودکان برای مدرسه را بیشتر کرده و موجب علاقه آنها به یادگیری فراتر از کلاس شده است.
در کنار تولید محتوا و توسعه آن در سکوهای دیجیتالی مختلف، از آنجا که در بسیاری از مناطق محروم، دسترسی به منابع و تکنولوژی آموزشی دیجیتال، یکی از موانع اصلی برای کودکان به شمار میآید، مراکز عامالمنفعهای در این مناطق دایر شد که امکان دسترسی کودکان به تبلت و رسانههای دیجیتال را فراهم میکند و برنامههایی محلی برای مشارکت کودکان و خانوادههایشان در برنامههای مکمل RTL تدارک دیده است. همچنین باتوجه به اینکه مسأله زبانآموزی و سواد پایه و درآمد پایین خانوادهها، در میان مهاجران اسپانیولیزبان (از کشورهای امریکای جنوبی) بسیار پررنگ است، سایتها و محتواها و بازیهای آموزشی اغلب با دو زبان انگلیسی و اسپانیولی ارائه میشوند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که علاوه بر اثرات مثبت و سهولت و کمهزینه بودن استفاده از منابع آموزشی و بازیها، محتواهای مخصوص تولیدشده برای معلمان و والدین، آنها را به حمایت تحصیلی بیشتر از کودکان تشویق کرده است.
تشویق به علمآموزی با استفاده بهروز از علوم و تکنولوژی
در برنامهریزی پنجساله 2015 تا 2020، علاوه بر ساخت محتوای جدید در موضوعات قبلی، پرداختن به موضع تشویق کودکان به علمآموزی و استفاده از روشهای علمی برای این کار، موردتمرکز برنامه RTL قرار گرفته است. علاوه بر توسعه محتواهای مرتبط با دانش و سواد (مانند کارتون الینور میخواد بدونه چرا؟)، درصد بالایی از بودجه برنامه RTL بر توسعه ابزارهای آموزشی تطبیقی و شخصیسازیشده تعلق گرفت. در برنامکهای جدید موبایلی، تحلیلگرهای یادگیری یکپارچهای توسعه داده شده است که میتواند محتوای مورداستفاده کودکان، خانوادهها و آموزگاران را در بستر سکوهای مختلف رصد کند و با تحلیل اطلاعات استفاده و تعامل کودک با محتوا، میزان پیشرفت او را به والدینش اطلاع داده و از طریق برنامکهای مخصوص والدین، توصیههایی را برای حمایت آنها از نیازهای آموزشی کودکانشان ارائه دهد. همچنین نتایج مطالعات و تحقیقات این دوره، برای توسعه و تولید منابع کمککننده به معلمین مورداستفاده قرار گرفت تا آنها بتوانند رسانههای صوتی آموزشی را، به آموزشهای متداول ریاضی و سواد خواندن و نوشتن کلاسیشان اضافه کنند.
در برنامه 2020 تا 2025، بر بهدست آوردن سواد کاربردی، تفکر انتقادی، همکاری، و کسب دانش و مهارتهای لازم برای «جهان کار» (Work World) تمرکز شده است. این محتواها با چند برنامه جدید تلویزیونی از جمله «حلّش کنید وومباتها» (Work It Out Wombats!)، مجموعهای از بازیها و برنامهها و محتواهای دیجیتال، چند سری ویدیوی کوتاه و دو سری پادکست جدید برای کودکان و خانوادهها و همچنین تجربیات آموزشی ترکیبی جدید میان دنیای واقعی و مجازی، همراه خواهد شد. مثلاً مجموعه «تو چهکاره میتوانی بشوی؟
What Can You Becomeی، بر توانمندیهای موردنیاز برای آمادگی مشاغل گوناگون تمرکز دارد و به کودکان توضیح میدهد که علایق و سرگرمیهای آنان، چگونه میتواند در انتخاب شغل آینده به آنها کمک کند. ایستگاههای محلی PBS (با عنوان محلههای یادگیری) نیز همچنان، برنامههای حضوری خود برای خانوادههای کمدرآمد را به پیش میبرند و بر اساس دسترسی گسترده به محتوای کودک PBS در سراسر سکوهای دیجیتال، فرهنگ یادگیری را با طرح «یادگیری درهر زمان، در هر کجا»، در سطح جامعه تقویت میکنند و خانوادهها را به استفاده پایدار از محتواهای آموزشی خود تشویق میکنند.
نمونه برنامهها: