از یلدا تا نبرد فریدون و ضحاک
داوود فتحعلیبیگی کارگردان
و مدرس تئاتر
آیین شب یلدا، تاریخچه و قدمتی باستانی دارد که قرنهاست مردم آن را جشن میگیرند و به باور نیاکان گذشته ما این شب طولانی که آغاز زمستان بوده است را برای دور کردن تاریکی و رسیدن به نور و طلوع روز دور هم جمع میشدند و آیین و مناسکی را بهجا میآوردهاند؛ اما اینکه در چنین شبهایی در طول اعصار گذشته، ما اجرای نمایشهای آیینی را هم داشتهایم چنین چیزی یا وجود نداشته یا من از آنها بیاطلاع هستم و به آن برنخوردهام و صرفاً شنیده یا در جاهایی خواندهام که در چنین شبی برخی نقالها داستانی مثل داستان غلبه فریدون بر ضحاک را نقل میکردهاند و دلیل انتخاب این داستان هم به احتمال زیاد شباهت تمثیلی این داستان به جدال و مبارزه نور و تاریکی و در نهایت غلبه نور بر تاریکی بوده که با چنین موقعیت و وضعیتی همسانی داشته است. همانطور که بسیاری میدانند این آیین از دوران کهن، یعنی از دوران میترائیسم به ما رسیده که البته امروز با آنچه در آن عصر و دوران وجود داشته یکسر متفاوت شده و تبدیل شده است به یکسری دورهمی و خوردن آجیل و... ایرانیان باستان به نور مطلق اعتقاد داشتند و برای آنکه شاهد سرزدن نور مطلق و دمیدن خورشید باشند و این طلوع دوباره را در زمستان جشن بگیرند دور یکدیگر جمع میشدند و احتمالاً با دعا خواندن مراسمی ویژه، این شب را تا صبح بیدار میماندند تا همانطور که گفته شد طلوع و درخشش نور و به نوعی غلبه نور بر تاریکی و ظلمت را ببینند و این اتفاق خوشایند را به فال نیک بگیرند. امروز کمتر جایی در ایران یا کشورهایی مثل هند که ریشههای مشترک فرهنگ با ما دارند این مراسم اتفاق میافتد و صرفاً ممکن است در شهرها و روستاهایی اندک بخشی از این مراسم همچنان وجود داشته باشد و همه چیز تغییر پیدا کرده است.
نکتهای که باید به آن توجه کنیم این مسأله است که منظور ما از آیین همان جلوه عینی اسطوره است، همانطور که نگاه ما به شاهنامه فردوسی و نقالیها و پردهخوانیها و نمایشهای آیینی میتواند مصداقی بر این مسأله باشد و طبیعتاً وقتی سر وقت حوزههای آیینی میرویم، باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این حوزه، سازوکارهای دیداری دارد و خودبهخود یک شکل اجرایی پیدا میشود و متأسفانه گاهی دیده میشود که بین سه حوزه آیین، رسم و سنت خلط مبحثهایی پیش میآید که اساساً اشتباه و نادرست است. مسأله دیگری که باید به آن پرداخت و به صورت جزئی در سطور بالا به آن اشاره شد این است که آنچه ما طی سالهای گذشته از یلدا میشناسیم و در خاطر داریم یلدای دوران جدید است و کمترین شباهت را با آداب و رسوم یلدایی که در قرنها پیش جشن گرفته میشد دارد یا حداقل خود من جایی را نمیشناسم و نمیدانم که آیینی باستانی همچون آیینی که نیاکان ما برگزار میکردهاند درباره یلدا داشته باشند؛ علیالخصوص در محدوده زندگی شهری امروزی که به هیچوجه آیین ویژهای سراغ ندارم و صرفاً ما امروزه به همین دورهم جمع شدنها و حافظخوانی و خوردن آجیل و شیرینی بسنده میکنیم در صورتی که حافظ و فردوسی بسیار بعدتر از این آیین که ریشه در میترائیسم دارد پا به عرصه گذاشتهاند و از همین یلدا و مضمونش نیز شعر و شاهد مثال آوردهاند. این دیگران بودهاند که به شعرهای کسی مثل فردوسی، مثلاً در قیام فریدون و ضحاک وجهی نمادین دادهاند و این موضوع یک نوع تناسب دادن اختیاری بوده نه اینکه الزاماً اتفاق افتاده است چون همانطور که آمد فردوسی بسیار بعدتر به دنیا میآید و شاهنامه را مینویسد و با اینکه بخشهایی از داستان ضحاک و فریدون رویکردی اساطیری دارد اما در نهایت تحلیلها و نشانهشناسیها از این متن، تحلیلها و برداشتهایی متأخر است.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه