می خواهی در آینده چه کاره شوی؟
سحر طوسی
عکاس و دوچرخه سوار
«میخواهی در آینده چه کاره شوی؟» این سؤالی تکراری وکلیشهای است که شاید خیلی از ما در اولین برخورد با یک دانشآموز یا کودک میپرسیم.
جوابها معمولاً از چند کلمه فراتر نمیرود: معلم، دکتر، پلیس و شاید خلبان.
ولی یک روز در یکی از سفرهایم به مناطق دورافتاده، جواب متفاوتی شنیدم که اول شوکه شدم و بعد ناراحت و بعدتر من را به فکر وادار کرد.
ماجرا از این قرار بود که با یکی از خیرین مدرسهساز، با یک وانت قدیمی برای سرکشی مدارس کپری به روستاهای دورافتاده میرفتیم. در مسیر جمعیت ۱۵ نفره پسربچههای یک روستا را دیدیم که پیاده به سمت مدرسه روستای بعدی میرفتند چون در روستای خودشان مدرسه متوسطه نداشتند.
ماشین را نگه داشتیم و همگی پشت وانت سوار شدند و من هم از سر کنجکاوی و علاقه ارتباط با بچهها به آنها پیوستم و پشت وانت نشستم.
شروع کردیم به آشنا شدن با همدیگر و گرم حرف زدن شدیم که یکی از بچهها از من پرسید:«شغلت چیه؟»
گفتم:«عکاس و دوچرخهسوار و یه وقتایی، معلم.»
بچهها که همه دانشآموز دوره متوسطه اول بودند، شروع کردند به شوخی و خنده و همزمان شغلهای مورد علاقه شان را میگفتند.
در این بین یکی از بچهها خیلی غیر منتظره گفت: «من میخوام یک قاچاقچی بزرگ بشم!»
تعجب کردم و پرسیدم:«چرا؟»
گفت: «درس بخونم که چی بشه؟ مدرسه به درد نمیخوره. با مدرسه رفتن نمیشه پولدار شد. نمیشه رفت تهران زندگی کرد. نمیشه تلویزیون خرید. نمیشه ماشین خرید. نمیشه ازدواج کرد.»
همان موقع به روستا رسیدیم و روبهروی مدرسه ایستادیم. بچهها پیاده شدند و دست تکان دادند و رفتند.
من ماندم و سؤالی بزرگ که چرا دغدغه و آرزوی یک کودک به چنین چیزی تبدیل شده؟!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه