لیلی رشیدی از راه و رسم زندگی با کودکان در ایام کرونا میگوید
کنار آمدن با واقعیتهای موجود
یکی از تشویقهای مشترک اغلب چهرههای فرهنگی و حتی فراتر از آنان، سلبریتیهای سایر حوزهها، خانه ماندن مردم و گذران وقت با کتابخوانی و تماشای فیلم است. با این حال لیلی رشیدی ضمن مفید دانستن این توصیهها به مسأله دیگری هم تأکید دارد؛ اینکه زندگی این روزها و اجبار به قرنطینه خانگی ملزومات دیگری هم دارد که خانوادهها را درگیر کرده و نباید از آنها غفلت کرد.
از زوایای پنهان قرنطینه غافل نشویم
لیلی رشیدی با اشاره به اینکه قرار نیست زندگی همیشه روی خوش به ما نشان بدهد به ایسنا گفت: «واقعیت این است که قرار نیست دنیا همواره بر مدار آرزوهای ما بگردد. این مطلب را بزرگسالان به حکم تجربه میدانند. هرچند گاهی، پذیرشش برای آنان نیز سخت است ولی بیرحمیهای ناگزیر زندگی را چگونه باید برای کودکان توضیح داد.»
به گفته این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در دوران خانه نشینی کرونایی، مطالب بسیاری درباره سرگرم کردن کودکان در فضای خانه منتشر شده است؛ برخی از مراکز فرهنگی، کتابخانههای مجازی راهاندازی کردهاند و بعضی نهادها همانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایشهای آنلاین را در اختیار مخاطبان گذاشتهاند. بعضی بازیهای خانگی را پیشنهاد و برخی دیگر فیلمهای مناسب را توصیه کردهاند ولی سرگرم کردن کودکان، تنها بخشی از ماجراست و این وضعیت، ابعاد بسیار گستردهتری دارد. او تأکید بسیاری به جلب توجه مسئولان و از سویی خانوادهها به این نکته دارد که نباید از زوایای پنهان شرایط امروز غافل شد، مسائلی که در قیاس با بحث سرگرم سازی کودکان و حتی چگونگی گذران وقت بزرگسالان عمیق تر هستند. رشیدی که عمده سابقه حرفهایاش صرف گروه سنی کودک و نوجوان شده گفت که وضعیت این روزها را شبیه آنچه میداند که کودکان دهه 60 به دلیل جنگ و تبعاتش تجربه کردهاند.» این هنرمند شرایطی که در پی گسترش ویروس کرونا بر جوامع حاکم شده را تنها مختص کودکان نمیداند واثرات منفی آن را متوجه همه اعضای خانواده میداند؛ او معتقد است:«میتوان برای این روزها فیلم و کتاب و موسیقی و تئاتر پیشنهاد کرد اما باید به دیگر ابعاد این ماجرای پیچیده هم نگریست و برای آنها راهی اندیشید. مثلاً یکی از معضلات خانوادهها درسهای آنلاین کودکان است که شرایط را برای آنان خیلی دشوار کرده است. از طرف دیگر بعضی از خانوادهها در خانههای کوچکی زندگی میکنند و همه اعضای خانواده، از صبح تا شب با هم هستند و فضای خصوصی ندارند .»
همه خانوادهها شرایط عادی ندارند
نکته دیگری که رشیدی بر آن تأکید دارد سردرگمی والدین از این است که چطور اوضاع و احوال را به فرزندان خود توضیح بدهند؛ اینکه هم متوجه عمق ماجرا شوند و هم کمتر اذیت شوند. از سوی دیگر این هنرمند کشورمان گلایه دارد که چرا اغلب توصیهها متوجه خانوادههایی است که شرایط عادی دارند و کمتر کسی به فکر ارائه راهکارهایی برای بهبود روحیه آنهایی هستند که عزیزانی را از دست دادهاند. رشیدی در همین رابطه گفت: «خانوادههایی هم هستند که عزیزی را از دست دادهاند. تصور کنید به یک کودک چگونه باید توضیح بدهیم که مثلاً پدربزرگش یا خدای ناکرده مادر یا پدرش را بر اثر کرونا از دست داده و دوستان و آشنایان نیز نمیتوانند در این شرایط سخت در کنارش باشند و تسلیاش دهند. چگونه باید یک نوجوان را مجاب کرد که نمیتواند با عزیز از دست رفتهاش خداحافظی کند و در خاکسپاری او حضور داشته باشد. امیدوارم هیچ کودک یا نوجوانی در چنین موقعیتی قرار نگیرد ولی به هر حال اینها هم بخشی از زندگی است و متأسفانه امکان وقوع آن وجود دارد. او با اشاره به تبعات اقتصادی کرونا هم گفت:« بسیاری از مشاغل از نظر مالی دچار زیان و ضرر بسیاری شدهاند. پدری که دچار تنگنای مالی است، قطعاً عصبی خواهد بود و طبیعتاً نمیتواند همیشه با کودک خود خوش برخورد و با حوصله رفتار کند. پس باید برای این کودکان هم که ناخواسته متحمل فشار اقتصادی خانواده میشوند، فکری کرد .شرایط فعلی شامل خود مسأله کرونا، پیامدهای اقتصادی، خدای نکرده از دست دادن عزیزان و ... قطعاً بر زندگی کودکان امروز تأثیر غیر قابل انکاری میگذارد و باید برای همه اینها راهکارهایی پیدا کنیم.»
حاشیههای دامنهدار سریال پرمخاطب «پایتخت» تا رئیس سازمان صداوسیما بالا گرفت
چه کسی خواست پایتخت از عرش به فرش برسد؟
نرگس عاشوری
خبرنگار
سریال «پایتخت» اگر تا پیش از نوروز 99 عنوان مطرحترین و محبوبترین سریال نوروزی و حتی سریال محبوب دهه 90 را داشت امسال عنوان پرحاشیهترین را هم از آن خود کرد. فصل ششم سریال «پایتخت» از همان روزهای آغازین پخش با حاشیه گره خورد و در اوج حاشیه با پایانی ناتمام فعلاً از آنتن تلویزیون خداحافظی کرد تا در اولین عید مناسبتی بعد از دوران کرونا با دوقسمت برگردد و سرنوشت گرههای ناگشوده داستان مشخص شود. شبیهسازی بخشهای پایانی فصل ششم «پایتخت» با فیلمهای «ممل امریکایی» شادروان شاهپور قریب و همچنین «همسفر» مسعود اسداللهی با بازی بهروز وثوقی و فائقه آتشین خوراک رسانههای رسمی و مجازی در روزهای آغازین هفته بود. بازآفرینی سکانسها و ارجاع به دیالوگهای این دو فیلم در چند روز گذشته توسط رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب و طیفهای مردم عادی سوژه شد. اما در حالی که موج جنجال بزرگ سکانس پایانی این سریال در شبکههای اجتماعی به آرامی تهنشین میشد روزگذشته رئیس سازمان صداوسیما با اظهارنظری باعث شد دوباره این بحث در فضای رسانهای داغ شود. علیعسگری روز یکشنبه در نامهای از معاون سیمایش خواست تا درباره اقدام انجام شده بررسی و مشخص شود که آیا این اقدام «حاصل اشتباه، بی توجهی و وادادگی» بوده یا به گفته رئیس سازمان صداوسیما «نتیجه عملیات مرموز و فتنهانگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن». او در پایان خطاب به میرباقری تأکید کرد که «انتظار دارد ضمن برخورد مناسب، برنامه ریزی لازم برای پیشگیری از تکرار چنین مواردی صورت گیرد»
از انتقاد به ادبیات علی عسگری تا قدرناشناسی از آورده 20 میلیاردی
واکنش علی عسگری به حاشیههای قسمت پانزدهم پایتخت و ادبیات او با واکنش تند اهالی رسانه و حتی منتقدانی مواجه شد که ارزیابی مثبتی از عملکرد تیم سازنده فصل ششم «پایتخت» نداشتند. مهرزاد دانش از جمله منتقدانی بود که در این باره نوشت: «از اوایل فصل 6 پایتخت خوشم نیامد و ادامه ندادم. اما ادبیات نظامی/امنیتی علی عسگری در تعبیر از ارجاع هجوآلود به فیلمی قدیمی و معروف، به ستون پنجم و عملیات مرموز، هم هیمنه این ادبیات را مبتذل میکند و هم نشان میدهد این جماعت چقدر از سابقه سینما و ایده هجو در آن پرتند».
هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم هم با انتشار یادداشتی در صفحه اینستاگرامش چنین ادبیاتی را باورنکردنی خواند: «این نامه را اول که خواندم فکر کردم شوخی است و دروغ ۱۳ است.» او در ادامه به ارجاعهای طنزآمیز به «قیصر» و «گوزنها» در آثار سینمایی و تلویزیونی اشاره کرد و نوشت: «حتماً آقای رئیس نمیداند که اصلاً یکی از مایههای رایج در کمدی، ارجاع به چیزها و نکتههای آشنا و شوخی با آنهاست.» گلمکانی همچنین از حقنشناسی صداوسیما در قبال آورده 20 میلیاردی هر شب «پایتخت» برای این رسانه هم نوشت: «پایتخت شبی بیست میلیارد تومان برای تلویزیون حق نشناس در آمد آورده و میلیون ها نفر را شاد و سرگرم کرده که برای آن قسمتش نمی شود واقعاً قیمتی تعیین کرد».
جای خالی خشایار الوند و انتقاد از نبود فیلمنامه منسجم
غیر از جنجال ناتمام سکانس پایانی، ضعف فیلمنامه، خرده روایتهای ناتمام و نبود خط قصه مستقل از مؤلفههای مشترکی بود که منتقدان فصل شش «پایتخت» در روزهای پایانی این سریال بر آن اشتراک نظر داشتند. این موضوع حتی انتقاد تلویحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به دنبال داشت و سیدعباس صالحی در توئیتی عنوان کرد که این خشایار الوند بود که به پایتخت جان میداد. انتقادی که پیش از این هم از سوی سید محمد حسینی وزیر ارشاد دولت احمدینژاد به نویسندگان این فصل عنوان شده بود. با این وجود محسن تنابنده که به عنوان طراح اصلی فیلمنامه و سرپرست نویسندگان به آرش عباسی اعتماد کرده بود در واکنش به این انتقادها بدون اشاره به صحبتهای شخصیتی خاص تصویری از خشایار الوند منتشر کرد و نوشت: «در حیرتم از این طایفه زندهکش مرده پرست، تا هست به ذلت بکشندش به جفا، گر مرد به عزت ببرندش سر دست».
کامنتهای خبرساز
اما مؤلفه تکرار شوندهای که از همان قسمتهای آغازین فصل ششم این سریال را پربحث کرد ماجرای سانسور بود؛ ممیزیهایی که توسط محسن تنابنده، بهرام افشاری و احمد مهرانفر در شبکههای اجتماعی اطلاعرسانی شد و حتی برای اولین بار در تاریخ تلویزیون، دیالوگهای سانسور شده یک قسمت به طور کامل بازنشر شد. با وجود این که سیروس مقدم کارگردان سریال، موارد حذف شده از سریالش را به حساسیتهای شرایط روز جامعه ربط داد و گفت که سانسور چندانی در کار نیست اما انتقاد به سانسور تا قسمتهای پایانی ادامه داشت و احمد مهرانفر در یکی از پستهایش با اشاره به حذف رقص ارسطو در قسمت دوازدهم گلایه کرد که رقص او را مردم 10 سال است میبینند. طنازی این بازیگر در بخش پایانی این پست گلایهآمیز هم خبرساز بود. او با این عبارات از ممیزان تلویزیون درخواست کرد که از حذف این صحنهها در بازپخش صرفنظر کنند: «به خاطر شادی مردم این صحنه رو تو بازپخش بگذارید تا «گلای توی خونه» ببینن.» اشاره به بخشی از ترانه خبرساز این ایام باعث شد که خواننده این ترانه زیر پست احمدمهرانفر کامنت بگذارد و نشان دهد که از دنبالکنندگان صفحات این بازیگر است. بهرام افشاری دیگر بازیگر این سریال بود که کامنت یکی از پستهایش نگاه رسانههای ورزشی را هم جلب کرد. الگو قرار گرفتن پیتر چک برای بهتاش فریبا باعث شد فعالان فوتبالی فضای مجازی با هجوم به صفحه این دروازهبان اسطورهای توجه او را به صفحه شخصی بهرام افشاری جلب کنند تا جایی که دروازهبان سابق چلسی و آرسنال و تیم ملی چک زیر پست این بازیگر که ویدئویی از پشت صحنه سریال در زمان بازی نساجی با پرسپولیس بود، نوشت:«دریافت خوبی بود!» در ادامه بازیگر نقش بهتاش فریبا هم از طرفدارانش در لایو خواست که به کامنت گذاشتن در صفحه اینستاگرام پیتر چک پایان بدهند «آن بنده خدا اصلاً نمیداند داستان چیست. مثل این می ماند که در صفحه من ناگهان هزاران کامنت یونانی بیاید. آنقدر به این دروازه بان فشار آوردید تا او حساس شد و آمد زیر پست من یک کامنت گذاشت که اصلاً تو خوبی! دمت گرم!»
قهر با عوامل «پایتخت» یا مردم؟
اینکه «پایتخت» سریال خوبی است یا نه و بدون درنظر گرفتن انتقادها از گافها و بدآموزیهای آن، فصل ششم این مجموعه جزو پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونی در ایام خانهنشینی کرونا بود که توانست مردم ایران را برای ساعاتی سرگرم کند. با پایان «پایتخت» و در شبهایی که کفگیر دیگر برنامههای تلویزیونی از جمله «عصر جدید» و «دورهمی» به ته دیگ خورده و به ورطه تکرار افتاده بودند علاقمندان این سریال شنبه و یکشنبه شب منتظر بودند تا طبق وعده شبکه یک سیما «پشت صحنه جذاب پایتخت6» را تماشا کنند اما ترکش حاشیههای قسمتهای پایانی سریال دامن پشت صحنه «پایتخت» را هم گرفت. پس از دستور رئیس صداوسیما برای بررسی حواشی، مدیران این شبکه در اقدامی عجیب برای تنبیه تیم سازنده «پایتخت» پشت صحنه سریال را برای دومین شب متوالی لغو و میزگرد بررسی فصل ششم این سریال را جایگزین کردند. حال احتمالاً تا عید فطر باید منتظر ماند و دید پس از شکست کرونا تیم سازنده «پایتخت» با دست و بال بسته چگونه این سریال پرحاشیه را به سامان خواهند رساند.
پیام کرونا برای بشریت چیست؟
حسن موسوی بجنوردی
پژوهشگر
پیش از کرونا نیز بشر بیماریهای مهلک فراگیری را تجربه کرده بود و میلیونها انسان در قرون گوناگون قربانی ویروسها و عفونتهای مختلف میشدند. از این جهت ما انسانها با مفهوم بیماری مسری ناآشنا نبودیم، اما آیا میتوان گفت کرونا چون اسلاف خود ناخوانده میآید، جان انسانهای بسیار را میگیرد و پس از انجام مأموریت ناپدید میشود و آنگاه ما آدمیان بی هیچ تغییر بنیادینی دوباره به زندگی روزمره پیش از بیماری برمیگردیم. شاید چنین شود؛ ولی به نظر میآید داستان کرونا ممکن است متفاوت باشد.
کرونا تقریباً همه زیستگاههای بشر در کره زمین را آلوده کرده است. ولی نکته بی سابقه دراین میان این است که برای اولین بار ما انسانهای پناه برده به گوشه خانه و کاشانه و شهرمان، از یکدیگر بیخبر نیستیم بلکه بهصورت آنلاین و لحظه به لحظه همه از حال هم در جایجای جهان باخبریم. چه در ایتالیا باشیم یا تایوان، ایران یا استرالیا، مصر یا ویتنام بهصورت زنده همه چیز را با جزئیات به مشاهده نشستهایم. شبها در قرنطینه میلیاردها نفر بهاتفاق اینستاگرام و فیسبوک میبینند، توئیت میکنند، فیلم و سریالهای محبوب جهانی را تماشا میکنند. هر لحظه به لطف انواع رسانهها از حال هم خبر داریم و خود نیز میتوانیم یک رسانه باشیم، یک توئیت یا عکس چهبسا از خطابۀ رئیس دولتی تأثیرگذارتر باشد. پزشکان سراسر دنیا باهم مشورت میکنند، پژوهشگران و دانشمندان آخرین یافتههای خود را در زمینه درمان بیماری و واکسن به اشتراک میگذارند، روسیه به ایتالیا کمک میکند، چین به اروپاییها، آلمان کیتهای تست برای دیگری ارسال میکند و صدها اقدام دیگر.
به خود آمدیم و دیدیم دیگر آن آدمهای جدا از هم نیستیم، دیگر فقط مصری یا روس نیستیم، ما شهروندان جهانی هستیم، سخت به هم وابسته شدهایم، باید مراقب باشیم در بازار حیوانات شهری در چین اصول بهداشتی و محیط زیستی رعایت شود، یا در امریکا تحقیقات ژنتیک طبق موازین اخلاقی انجام شود، امروز منتظریم زودتر واکسن کرونا ساخته شود؛ اهمیتی ندارد که سازنده واکسن کدام کشور باشد، مهم آن است که دردهای بشر و درمانش مشترک شده است. این است که اهمیت دارد.
گرمایش زمین، فقر، آموزش، بهداشت، اقتصاد، انرژی، سرگرمی، ورزش همه و همه روز به روز جهانیتر میشود، خوشیها و ناخوشیها جهانی شده طبیعتاً راه حلها نیز باید جهانی باشد. اگر دستمال توالت در آلمان کم شده نباید ذوقزده شویم، چراکه آنها درحال ساختن واکسن و کیت تست فوری هستند و اگر دستمال توالت کمیاب نباشد آنها فراغت بیشتری برای یافتن درمان درد ما دارند.
ما بزرگتر و بالغتر شدهایم. اگر میخواهیم فرزندانمان در دنیای بهتری زیست کنند امروز باید متحد شویم حاکمان پوپولیست، که دم از ناسیونالیسم میزنند سم مهلک این آینده تابناک هستند. ما انسانها نیازمند همگرایی، همکاری، و ایجاد ساختارهای جهانی قدرتمند برای اداره کره زمین با بیشترین کارآمدی و با مشارکت همگانی هستیم. جنگها و اختلافات خیالی جز تضعیف کوششهای بشر در حل چالشهای فراگیر دستاوردی ندارد. ما انسانها بشدت به یکدیگر وابسته شدهایم و اگر چنین است حتماً میتوانیم به اجماعی جهانی برای توسعه پایدار در کره زمین و حل مشکلات دست یابیم. امروز اگر کالایی تولید کنیم و نتوانیم دیگران را برای خریدش مجاب کنیم چه میشود؟ مفهوم همسایه، هممحلهای تغییر کرده، همه ساکنان این سیاره زیبا همسایه شدهاند. باید مفهوم دولت ـ ملت، منافع ملی، بازار کار، و دهها مفهوم پایهای دیگر بازآفرینی و بازنگری و تعریف شود. مبنا و هدف همگانی باید تضمین آینده کلیت بشر، حفظ این سیاره، و توسعهای اخلاقمحور باشد. ما آدمیان زمانی میتوانیم از حداکثر توان خود برای توسعه در همه شؤون زندگی بهرهمند شویم که بتوانیم به یک اعتماد عمومی بین همه ملتها دست یابیم. شاید مفهومی چون دولتها ـ شهروندان در کنار دوگانۀ دولت ـ ملت بتواند کارساز باشد. اگر پس از معاهده وست فالیا مفهوم دولت ـ ملت فراگیر شد، همهگیر شدن کرونا میتواند اعلام موجودیت مفهوم دولتها ـ شهروندان باشد.
دولتها بهعنوان نمایندگان ملتها دوشادوش هم فقط پاسخگوی ملتهای خود نیستند، بلکه ناگزیر از پاسخگویی به همۀ شهروندان جهانی هستند، چرا که اقداماتشان تأثیر همگانی دارد. یادمان باشد فروشنده حیوانی در گوشهای از بازاری در نقطهای از جهان ممکن است همه انسانها را گرفتار کند. اگر اینطور است، پس از این میتوان با تکیه بر عقلانیت، تفاهم، همبستگی جهانی، و اخلاق بشریت را هدایت کرد وآنان که کارآمدتر، اخلاقیتر، و پایبندتر به مصالح عمومی هستند در سطح بینالمللی شایستگی رهبری جوامع را خواهند داشت. دستکم میتوانیم امیدوار باشیم این پیام از کرونا شنیده شود.
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جدیدترین توئیت خود با اشاره به مصوبات روز گذشته هیأت دولت نوشت: امروز فقط مشاغل غیر پر ریسک از ۲۳ در غیر تهران و ۳۰ فروردین در تهران مجاز شد، سلامت مردم همچنان اصل است. در متن توئیت سید عباس صالحی آمده است: «از اسفند تا امروز: تعطیلی مدارس، دانشگاهها، سینما، کنسرت، ورزشگاه، همایش، نمایشگاه، نمازجمعه، جماعات، بقاع متبرکه، حرمها، سفر خارج استانی، اغلب مشاغل غیر تولیدی و... امروز فقط مشاغل غیر پر ریسک از ۲۳ در غیر تهران و ۳۰ فروردین در تهران مجاز شد. سلامت مردم همچنان اصل است.»
هیأت مدیره انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران با صدور اطلاعیهای از تصویب یک طرح حمایتی در حوزه پرداخت حق عضویت اعضای خود خبر داد. بر اساس این مصوبه صدور و تمدید کارت عضویت برای کلیه اعضای محترم انجمن صنفی هنرمندان با پرداخت بهای ۹ ماه از باقیمانده در سال جاری صورت خواهد گرفت.
صندوق اعتباری هنر با توجه به شیوع ویروس کرونا و ضرورت حفظ سلامت اعضا؛ تا اطلاع ثانوی مهلت ارسال مدارک دریافت خسارت بیمه تکمیلی را بمدت یک ماه تمدید کرد و از 2ماه به 3 ماه افزایش داد.
مهران رحمانی هنرمند نقاشی که در برنامه «عصر جدید» تابلویی از لبخند سردار حاج قاسم سلیمانی خلق کرد، انگشتر این شهید والامقام را از جانب خانواده ایشان، هدیه گرفت.
رضا بابایی، نویسنده و پژوهشگر سرشناس دین و ادبیات، روزگذشته بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. پژوهشهای او در حوزه مثنوی معنوی در جامعه ادبی کشور بسیار مهم و اثرگذار بود.
«شکستن همزمان بیست استخوان» با نام بینالمللی «رونا مادر عظیم» به کارگردانی جمشید محمودی و تهیه کنندگی نوید محمودی از امروز سهشنبه ۱۹ فروردین ماه در شبکه نمایش خانگی توزیع خواهد شد.
فیلم سینمایی «سلفی با دموکراسی» ساخته علی عطشانی در بخش مسابقه جشنواره فیلم «منطقهای جنوب شرق ایالات متحده امریکا» از میان آثار بیش از ٢٨ کشور، نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بینالمللی شد.
مریم سادات گوشه
خبرنگار
«پیش از آنکه بخوابم» اثری است جذاب و با تعلیق بسیار با تصویرهایی جاندار به قلم اس جی واتسون نویسنده انگلیسی.اثری که پس از چاپ خوش درخشید و در فهرست پرفروشهای «ساندی تایمز» و «نیویورک تایمز» قرار گرفت و با استقبال مخاطبان جهانی روبرو شد. به طوریکه تاکنون به بیش از 40 زبان ترجمه شده است. قصه این رمان بر مبنای توأمان خیال و واقعیت است. کریستین زن قهرمان این داستان دچار بیماری فراموشی حاد است. او هر روز که از خواب بیدار میشود نمیداند کجاست و چه کسی است؟ فقط گذشتههای دور از جنس کودکیاش را به خاطر می آورد. اما در این بین دکتر ناش که میخواهد در مورد بیماری او که از نوادر است تحقیق کند او را به سمت بیان خاطراتش و نوشتن آنها میکشاند. خواننده وقتی رمان را می خواند دچار چالش جدی میشود. گاهی میترسد و گاهی با خود کلنجار میرود به خاطر همذات پنداریهای ناخودآگاهش و حتی احساس میکند با اینکه مبتلا به فراموشی نیست اما به نوعی مثل او زندگی میکند. در حقیقت این رمان نماد زندگی تمام انسانهاست. آدمهایی که در دنیای کنونی در تناقضات بسیاری زندگی میکنند. گاهی به هم اعتماد میکنند و گاهی نمیدانند حاصل اعتمادشان سرانجامی دارد یا ندارد؟
نویسنده بخوبی توانسته لایههای پیچیده انسان را درقالب مرور خاطرات یک زن میانسال که حافظهاش را بسختی واکاوی میکند، بیان کند. درونمایه داستان بخوبی عشق، زندگی و خلأهایی ناشی از سرگشتگی انسان و غلیانهای درون آدمی را در مقابل هم قرار میدهد. سرگشتگیای که درون همه انواع بشر است. همانی که او را لحظههایی بی قرار میکند و در مقابل حرارت عشق است که روزنه امید را بر او می گشاید تا خود را در قالب فراموشی با تلاشی مضاعف باز یابد.
نکته حایزاهمیت در این داستان سیر تواتر قصههایی است که با تعلیق قوی مخاطب را به نوعی غافلگیر میکند و به نوعی ژانر رمان را جنایی میکند. راوی داستان آنقدر هوشمندانه جلوتر از مخاطب پیش می رود که خواننده در انتهای رمان به حقایق پی میبرد. حقایقی که در طی داستان البته گاهی حدسهایی میزند حدسهایی که او را تا انتهای داستان میکشاند. مثل فیلمهای پلیسی و جنایی.
نقطه اوج داستان آنجاست که کریستین پی به راز از بین رفتن حافظهاش در اتاق یک هتل می برد. نکته مهمی که این رمان را جذاب کرده است این است که یک مرد شخصیت یک زن را به گونهای به تصویر کشیده و احساسات زنانه را بیان کرده به گونهای که انگار یک زن داستان را نوشته است.
همین باعث شده است که ساختار قوی و حرفهای بر رمان حاکم شود. ساختاری مبتنی بر خاطرات با تکنیکی که ناخودآگاه به درون شخصیت اصلی داستان نفوذ میکند. قهرمانی که هر بار میخواهد بخوابد در رنج و عذاب لحظهای است که دوباره بیدار شود و کوله بار خاطراتش را از هم گسیخته و در هزار توی ذهنش بسختی کاوش کند.
رمان
نویسنده: اس جی واتسون
ترجمه: شقایق قندهاری
نشر آموت